حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

پذیرش توبه از سوی خداوند

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

جلسات شصت و سوم و شصت و چهارم

وَهُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ وَیَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ﴿۲۵﴾- سوره مبارکه الشوری

ترجمه:

و اوست کسى که توبه را از بندگان خود مى‏پذیرد و از گناهان درمى‏گذرد و آنچه مى‏کنید مى‏داند.

 

سلام علیکم

 

معانی لغات:

وَهُوَ: و او

الَّذِی: کسی است (که)

یَقْبَلُ: قبول می کند

التَّوْبَةَ: توبه (را)

عَنْ: از

عِبَادِهِ: بندگانش

وَیَعْفُو: و می گذرد

عَنِ السَّیِّئَاتِ: از بدی ها

وَیَعْلَمُ: و می داند

مَا: آنچه

تَفْعَلُونَ: انجام می دهید

              

شان نزول آیه: هنگامى که پیامبر وارد مدینه شد و پایه‏ هاى اسلام محکم گردید، انصار گفتند ما خدمت رسول خدا(ص) مى‏رسیم و عرض مى‏کنیم: اگر مشکلات مالى پیدا شد، این اموال ما بدون هیچگونه قید و شرط در اختیار تو قرار دارد. هنگامى که این سخن را خدمت آن حضرت عرض کردند، آیه ۲۳ سوره شوری "قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى"، نازل شد و پیامبر(ص) بر آنها تلاوت کرد. سپس فرمود: نزدیکان مرا بعد از من دوست دارید، آنها با خوشحالى و رضا و تسلیم از محضرش بیرون آمدند. اما منافقان گفتند: این سخنى است که او بر خدا افترا بسته،و هدفش این است که ما را بعد از خود در برابر خویشاوندانش ذلیل کند. آیه ۲۴ شوری نازل شد: "أَمْ یَقُولُونَ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً" و به آنها پاسخ گفت، پیامبر(ص) به سراغ آنان فرستاد و آیه را بر آنها تلاوت کرد. گروهى پشیمان شدند و گریه کردند و سخت ناراحت گشتند، آیه ۲۵ شوری نازل گردید. پیامبر به سراغ آنها فرستاد و آنها را بشارت داد که توبه خالصانه آنان مقبول درگاه خدا است.

در فضائل الصحابه از سعید بن جبیر از عامر نقل شده: هنگامى که آیه "قُلْ‏ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏" نازل شد اصحاب عرض کردند اى رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت آنها بر ما واجب است چه کسانی هستند؟ فرمود: على و فاطمه و دو فرزند آن دو، این سخن را سه بار تکرار فرمود.

-توبه در لغت به معنی بازگشت(هر نوع بازگشتی) و بازگشت از گناه و ندامت و پشیمانی می­باشد(دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۲ش، چاپ اول، ج۵، ص۶۲۲۰) و در عبارت اصطلاح است از ترک گناهان کنونی و عزم بر ترکشان در آینده و تدارک تقصیر گذشته و به عبارتی دیگر به معنی بازگشت ازگناه قولی و فعلی و فکری است (نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، مترجم کریم فیض، قم، انتشارات قائم آل محمد، ج۲، ص۳۳۸)

- پذیرش توبه گناهکاران و عفو آنان تنها در اختیار خداوند است. «و هو الّذى»

- در اسلام بن بست وجود ندارد و راه بازگشت همواره باز است. «یقبل التوبة»
- خداوند با وعده عفو، منحرفان را به توبه تشویق مى ‏کند. «یقبل التوبة... یعفوا عن السیّئات»
- توبه باید همراه تغییر در رفتار و گفتار باشد و گرنه نوعى تظاهر و ریاکارى است که خدا مى‏ داند. اگر تظاهر به توبه کنید، ولى در خفا کار دیگر انجام دهید، تصور نکنید که از دیده تیزبین علم پروردگار مخفى خواهد ماند، نه او آنچه را انجام مى دهید مى داند «و یعلم ما تفعلون»

-در آیات بسیاری از قرآن کریم به بحث توبه و شرایط قبول آن اشاره شده که چند مورد را بعنوان نمونه بیان می کنم(هرکدام از این آیات مبارکه را میتونید به همراه موضوع حفظ کنید) 

۱) توبه به هنگام:

إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٍ فَأُوْلَئِکَ یَتُوبُ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَکَانَ اللّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا ﴿۱۷

وَلَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمْ کُفَّارٌ أُوْلَئِکَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا ﴿۱۸ - النساء

ترجمه:  توبه، نزد خداوند، تنها براى کسانى است که از روى نادانى مرتکب گناه مى‏شوند، سپس به زودى توبه مى‏کنند اینانند که خدا توبه ‏شان را مى‏پذیرد، و خداوند داناى حکیم است(۱۷)  و توبه کسانى که گناه مى‏کنند، تا وقتى که مرگ یکى از ایشان دررسد، مى‏گوید: «اکنون توبه کردم»، پذیرفته نیست و [نیز توبه‏] کسانى که در حال کفر مى‏میرند، پذیرفته نخواهد بود، آنانند که برایشان عذابى دردناک آماده کرده‏ایم(۱۸)   

 

- تا گناه زیاد نشده، توبه آسان است. در آیه ۱۷ نساء مى‏ خوانیم: «یعملون السوء» که مراد انجام یک گناه است، ولى در آیه ‏ى ۱۸ نساء مى‏ خوانیم: «یعملون السیّئات» که مراد گناهان زیاد است که توبه از آن مشکل است.

-اصرار بر گناه، توفیق توبه را از انسان مى‏ گیرد. کلمه ‏ى «یعملون» نشانه استمرار و کلمه‏ ى «سیّئات» به معناى تعدّد و تکرار گناه است.
- خداوند، گناهکاران را به توبه ‏ى فورى تشویق مى ‏کند و سرعت در توبه و توبه به هنگام یکی از کلیدهای قبولى آن است.  «یتوبون من قریب» (آیه 
۱۷ نساء) و پذیرفتن توبه‏ى واقعى، از حقوقى است که خداوند براى مردم، بر عهده‏ى خودش قرار داده است. «التوبة على اللّه»


- توبه در حال اختیار و آزادى ارزش دارد، نه در حال اضطرار یا مواجهه با خطر. وقتی انسان در لحظه جان دادن قرار می گیرد و فرصت ها را تمام شده می یابد دیگر توبه کردن ارزشی ندارد چرا که هنگام خطر ومرگ، فطرت خداشناسى انسان آشکار مى‏شود پس توبه رانباید به تأخیر انداخت.  «اذا حضر احدهم الموت قال انّى تبت الآن» (آیه 
۱۸ نساء) 
چرا که کافر مردن و بد عاقبتى، همه‏ى اعمال نیک و از جمله توبه را تباه و حبط مى‏کند. «یموتون و هم کفّار»

- آیه 17 سوره نساء به گوشه ‏اى از شرایط قبولى توبه اشاره مى‏کند. از جمله آنکه:
الف: گناه، از روى نادانى وبى‏توجّهى به عواقب گناه باشد، نه از روى کفر و عناد.
ب: زود توبه کند، پیش از آنکه گناه او را احاطه کند، یا خصلت او شود، یا قهر و عذاب الهى فرا رسد.

ج: توبه باید واقعى باشد، اگر تظاهر به توبه کنیم خدا مى‏داند. «کان اللَّه علیماً»  پذیرش عذر گناهکاران بى‏عناد، مطابق با حکمت است. «علیماً حکیما»

۲جبران و اصلاح گذشته:

الف) ... أَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنکُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿۵۴ - الانعام

هر کس از شما از روی جهالت عمل زشتی مرتکب شود و سپس توبه نماید و عمل صالح انجام دهد، در آن صورت خداوند آمرزنده و مهربان است(۵۴)

ب) إِلاَّ الَّذِینَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَصَمُواْ بِاللّهِ وَأَخْلَصُواْ دِینَهُمْ لِلّهِ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ وَسَوْفَ یُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْرًا عَظِیمًا﴿۱۴۶ - النساء

مگر کسانى که توبه کردند و [عمل خود را] اصلاح نمودند و به خدا تمسّک جستند و دین خود را براى خدا خالص گردانیدند که [در نتیجه‏] آنان با مؤمنان خواهند بود، و به زودى خدا مؤمنان را پاداشى بزرگ خواهد بخشید(۱۴۶)

ج) ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿۱۱۹

[با این همه] پروردگار تو نسبت به کسانى که به نادانى مرتکب گناه شده سپس توبه کرده و به صلاح آمده‏اند البته پروردگارت پس از آن آمرزنده مهربان است (۱۱۹)

-پیام این گونه آیات این است که پس از ندامت باید در عمل به جبران گناهان پرداخت و در این صورت است که همراهی بامومنان و بهره مندی ازپاداش الهی را در پی خواهد داشت.

اگر حق الله از دست رفته، واجبات الهی قضا شود و اگر حق الناس پایمال شده، به نوعی تدارک گردد و رضایت صاحب حق به دست آید. البته باید به یاد داشت این سه عنصر ، هر چند به عنوان شرایط قبولی توبه مطرح می ‌شود، ولی در حقیقت از عناصر تشکیل دهندة توبه به شمار می‌روند، یعنی اگر گناه از روی عناد صورت گیرد و یا تا لحظه‌ مرگ به تأخیر افتاد و یا جبران گذشته نشود و اصلاح صورت نگیرد، توبه واقعی محقق نشده است.

امام صادق(ع) می‌فرماید: بین انسان و مرگ نزدیک است، پس توبه‌ ای مقبول است که پیش از یقین به مرگ انجام گیرد.(سفینة البحار، ج ۱، ص ۱۲۷)

-رسول خدا(ص) فرمود: آیا می ‌دانید توبه کننده چه کسی است؟ گفتند: نه، حضرت فرمود: «هرگاه بنده‌ای توبه کند و دشمنانش را راضی نگرداند و در عبادت خویش نیفزاید، نیز لباس خویش را تغییر ندهد و دوستانش را عوض نکند، همچنین محل نشستن خود را تغییر ندهد و رختخواب و متکایش را عوض ننماید، نیز اخلاق و نیاتش را دگرگون نسازد و دلش را نگشوده و دستش را باز ننماید، همچنین آرزویش را کوتاه نکند و زبانش را حفظ ننماید و زیادی نیروی خود را از بدن نگیرد، توبه کننده نیست. اگر بدین خصال پایداری کند، تائب است».(بحار الانوار، ج ۶، ص ۳۶)

هرچند روایت بالا ممکن است در صدد بیان مرتبه عالی توبه باشد اما به هر حال بیانگر لزوم تغییرات در حوزه اندیشه و عمل و در جنبه‌های مختلف شخصیتی و روش‌های زندگی توبه کننده است. بدون شرایط فوق، اصل تحقق توبه زیر سؤال می‌رود، از این رو در روایت از کلمه «لیس بتائب» استفاده شده است، یعنی شخصی که در عمل خود بازنگری نکند، توبه‌کار نیست، نه این که توبه واقع شده، ولی مورد قبول و پذیرش حق تعالی نباشد.  

 

-در شأن نزول آیه 54 انعام آمده است، جمعى گنهکار، خدمت پیامبر آمده و گفتند: ما خلاف‏هاى زیادى کرده‏ایم. حضرت ساکت شد. این آیه نازل شد.
جهالت، گاهى در برابر علم است و گاهى در برابر عقل، و در آیه 54 در برابر عقل است.
یعنى از روى جهل وبى‏خردى به گناه کشیده شده‏اند، نه آنکه نمى‏دانستند. پس اگر گناه از روى لجاجت و استکبار نباشد، قابل بخشش است. (جهالت، عذرى قابل قبول براى بخشش و گذشت از خطاکاران است.) «من عمل منکم سوءً بجهالة»

توبه‏ى مؤمن حتماً پذیرفته مى‏شود، «عمل منکم» آغاز توبه، بعد از گناه است. «من بعده»
و عفو الهى همراه با رحمت است. «غفور رحیم» (گناهکار نباید مأیوس شود)

۳عدم اصرار بر گناه:

وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ یُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یَعْلَمُونَ ﴿۱۳۵ - آل عمران

و آنان که چون کار زشتى کنند، یا بر خود ستم روا دارند، خدا را به یاد مى‏آورند و براى گناهانشان آمرزش مى‏خواهند- و چه کسى جز خدا گناهان را مى‏آمرزد؟ و بر آنچه مرتکب شده‏اند، با آنکه مى‏دانند [که گناه است‏]، پافشارى نمى‏کنند.

این آیه نیز بر عدم اصرار برگناه که یکی از شرایط قبول توبه است اشاره دارد.

-در کتاب امالى صدوق از امام صادق(ع) حدیثى پر معنى نقل شده که خلاصه آن چنین است: هنگامى که آیه فوق نازل شد و گناهکاران توبه کار را به آمرزش الهى نوید داد ابلیس سخت ناراحت شد، و تمام یاران خود را با صداى بلند به تشکیل انجمنى دعوت کرد آنها از وى علت این دعوت را پرسیدند، او از نزول این آیه اظهار نگرانى کرد، یکى از یاران او گفت: من با دعوت انسانها به این گناه و آن گناه تاءثیر این آیه را خنثى مى کنم، ابلیس پیشنهاد او را نپذیرفت، دیگرى نیز پیشنهادى شبیه آن کرد که آن هم پذیرفته نشد، در این میان شیطانى کهنه کار به نام (وسواس خناس ) گفت: من مشکل را حل مى کنم! ابلیس پرسید: از چه راه؟ گفت: فرزندان آدم را با وعده ها و آرزوها آلوده به گناه مى کنم، و هنگامى که مرتکب گناهى شدند یاد خدا و بازگشت به سوى او را از خاطر آنها مى برم، ابلیس گفت راه همین است، و این ماموریت را تا پایان دنیا بر عهده او گذاشت.

-بعضى مفسّران، مراد از «فاحشة» را زنا و مراد از «ظلم» را سایر گناهان دانسته ‏اند و بعضى دیگر مراد از «فاحشة» را گناهان کبیره و «ظلم» را گناهان صغیره دانسته ‏اند. ولی درحقیقت (فاحشة) از ماده فحش و فحشاء به معنى هر عمل بسیار زشت است و انحصار به اعمال منافى عفت ندارد زیرا در اصل به معنى (تجاوز از حد) است که هر گناهى را شامل مى شود. فرق میان این دو ممکن است این باشد که فاحشه اشاره به گناهان کبیره است و ظلم بر خویشتن اشاره به گناهان صغیره است.

-از تعبیرى که در این آیه شده چنین استفاده مى شود که انسان تا به یاد خدا است مرتکب گناه نمى شود آنگاه مرتکب گناه مى شود که به کلى خدا را فراموش کند و غفلت تمام وجود او را فرا گیرد، اما این فراموشکارى و غفلت در افراد پرهیزگار دیرى نمى پاید، به زودى به یاد خدا مى افتند و گذشته را جبران مى کنند، آنها احساس مى کنند که هیچ پناهگاهى جز خدا ندارند و تنها باید آمرزش گناهان خویش را از او بخواهند (و من یغفر الذنوب الا الله) (کیست جز خدا که گناهان را ببخشد)


-در ذیل این آیه از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود: "الاصرار ان یذنب الذنب فلا یستغفر الله و لا یحدث نفسه بتوبة فذلک الاصرار" (اصرار بر گناه این است که انسان گناهى کند و دنبال آن استغفار ننماید و در فکر توبه نباشد این است اصرار بر گناه).

-در روایات مى‏خوانیم که بى‏توجّهى به گناهان گذشته و ترک توبه از آنها، به منزله ‏ى اصرار بر گناه است.

- گاهى از افراد متّقى نیز گناه صادر مى‏شود. «للمتّقین... الّذین اذا فعلوا فاحشة» با توجه به آیه قبل

- خطرناک‏تر از انجام گناه، غفلت از گناه و بى ‏توجّهى به زشتى آن است. متّقین اگر هم گناه کنند، بلافاصله استغفار مى‏ نمایند. «اذا فعلوا فاحشة... ذکروا اللّه فاستغفروا» 
- نشانه ‏ى تقوا، توبه فورى از گناه است. «اذا فعلوا فاحشة... ذکروا اللّه فاستغفروا» 
- یاد خدا، رمز توبه است. «ذکروا اللّه فاستغفروا»

- تا یاد خدا در دل گناهکار زنده است، مى‏تواند در مدار متقین وارد شود. «اذا فعلوا فاحشة... ذکروا اللّه»

- گناه، ظلم به خویشتن است. «ظلموا انفسهم» 

- تنها خداوند است که گناهان را مى‏بخشد. «و من یغفر الذنوب الا اللّه» 

- متّقى کسى است که اصرار بر گناه نداشته باشد. زیرا اصرار بر گناه، نشانه ‏ى سبک شمردن آن و غفلت از یاد خداست. «ولم یصرّوا على ما فعلوا» 

- اصرار آگاهانه بر گناه، سبب محرومیّت از مغفرت الهى است. «و من یغفر الذنوب الا اللّه و لم یصرّوا» 

-پس بطورکلی  قرآن کریم سه شرط اساسی برای قبولی توبه ذکر کرده است:
۱ـ گناه از روی جهالت و نادانی انجام گرفته باشد.

امام صادق(ع) در مورد آیات مربوط به جهالت فرمود:

«گناهی است که بنده خدا آن را انجام می‌ دهد و اگر چه از حکم آن آگاه می ‌باشد، ولی آن‌گاه که تصمیم می ‌گیرد عمل خلافی را انجام دهد، در واقع جاهل است».
آن گاه حضرت به جریان یوسف(ع) و برادرانش اشاره می‌کند که قرآن از یوسف یاد می‌ کند که وی به برادرانش گفت:

قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِیُوسُفَ وَأَخِیهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿۸۹ - یوسف(ع)

 آیا به خاطر دارید ستمی را که بر یوسف و برادر او روا داشتید، در حالی که همگی جاهل بودید».

برادران یوسف همگی زشتی ظلم را درک می‌کردند، ولی به دلیل خودخواهی یا حسادت یا هوی و هوس چنان برخورد کردند که گویی نسبت به زشتی کار خود به کلی ناآگاه بودند.

بنابراین کار زشتی که از روی هوی و هوس انجام گیرد، پس از ندامت و تحقق توبه، قابل بخشش است،‌ولی عملی که از روی عناد و لجاجت و تکبر از انسان سر زند، مشمول رحمت بیکران الهی نمی‌ گردد، زیرا پشیمانی از شخص لجوج حاصل نمی ‌گردد. البته گاهی اتفاق افتاده است که یک نفر لجوج از عناد خود دست بر می ‌دارد و در مقابل حق، سر فرود می ‌آورد، در این گونه مواقع معلوم می ‌شود که عناد او از روی جهالت بوده است. 

۲ـ توبه به تأخیر نیفتد و زود توبه کند، پیش از آنکه گناه او را احاطه کند، یا خصلت او شود، یا قهر و عذاب الهى فرا رسد. پس شرط دوم برای قبولی توبه، در نظر گرفتن زمان توبه است

۳ـ گناه و خطا اصلاح و جبران گردد، یعنی حق الله و حق الناس ادا شود.یعنی شرط سوم برای قبولی توبه، جبران خطای گذشته و اصلاح خویش است. این نکته از آیاتی که توبه را مقید به "اصلاح" کرده است، استفاده می ‌شود.
علامه طباطبایی می‌گوید: مقید کردن توبه به اصلاح برای این است که دلالت کند توبه وقتی محقق می ‌شود که از روی حقیقت و واقع باشد، زیرا کسی که حقیقتاً به سوی خدای سبحان بازگشت کرد و به وی پناه برد، هرگز خود را به پلیدی گناه آلوده نمی‌ کند. این است معنای توبه، نه فقط این که بگوید: أتوب إلی الله اما در دل همان آلوده ‌ای باشد که بوده است.


- در برخی از روایات، افزون بر سه اصل مذکور، اموری تعریف شده که بیانگر مرتبه کامل توبه است، مثلاً در حدیثی امام علی(ع) به کسی که در حضورش از روی غفلت استغفار کرد، ناراحت شد و فرمود: می ‌دانی استغفار چیست؟ طلب آمرزش، درجة بلند مرتبگان است و تحقق آن در گرو شش عمل است:

۱ـ بر اعمال گذشته نادم گردید

۲ـ نسبت به آینده، تصمیم بر ترک بگیرید

۳ـ حقوق مردم را بپردازد، به طوری که هنگام ملاقات پروردگار حقی بر تو نباشد

۴ـ هر واجبی که از تو فوت شده، حق آن را به جا آوری

۵ـ گوشت‌هایی که در اثر حرام بر اندامت روییده است، با اندوه آب کنی تا آن جا که از نو گوشت بروید

۶ـ به همان اندازه که شیرینی معصیت و گناه را چشیدی، زحمت طاعت را بچشی. در این شرایط بگو استغفر الله

علامه مجلسی در مورد این حدیث گفته است: غیر از ندامت و عزم بر ترک گناه، شرایط دیگر نزد عموم دانشمندان علم کلام از شرایط کمال توبه است، نه از شرایط آن.(بحار الانوار، ج ۶، ص ۳۷)

-امام خمینی(ره) در مورد حدیث حضرت علی(ع) دو مورد اوّل را رکن و اساس توبه و مورد سوم و چهارم را از شرایط قبول توبه و مورد پنجم و ششم را شرط کامل شدن توبه برشمرده است.( مکاسب محرمه، ج ۱، ص ۴۷۸) استاد مطهری نیز همین نظریه را اختیار کرده‌اند.(گفتارهای معنوی، ص ۱۴۵ ـ ۱۴۴)


-حضرت علی(ع) میفرمایند: «توبه بر چهار پایه استوار است: (مجلسی، محمد تقی، بحارالانوار، بیروت، دارالوفاء، 
۱۴۰۳ق، ج۷۵، ص۸۱)


۱) پشیمانی در دل :اولین و مهمترین پایه توبه پشیمانی است. پشیمانی همان ذوب شدن درون از خطاهای گذشته است و آتش درون است که همه گناهان را میسوزاند و همان آب حسرت و ندامت است که درون را از زشتیها شستشو میدهد و اگر کسی از درون از گناهش پشیمان نباشد استغفار با زبان هیچ سودی در پی نخواهد داشت.

۲) آمرزش خواهی و استغفار به زبان: هرگاه انسان از درون نادم شد و به وسیله زبان در درگاه احدیت اظهار ندامت میکند و آن استغفارزبانی ارزش دارد که از درون پشیمان باشد نه فقط صرف گفتن.

۳) عمل کردن با اعضای بدن: کسی که توبه کرده باید با عمل کردن توبه اش را تثبیت نماید و اعمالش گویای توبه اش باشد، اگر عبادتی را ترک کرده بعد از توبه آن را به جا آورد و اگر حرامی مرتکب شده بعد از توبه مراقب باشد که بار دیگر در این منجلاب دچار نگردد.

۴) تصمیم بر بازنگشتن به گناه: کسی که توبه کرده، عزم نموده تا آن ریسمانی که به وسیله توبه بین خود و خدایش ایجاد شده را پاره نکند تا از رحمت بیکران خدای کریم بهره مند گردد.

 

 

سخن آخر: خداوندا کوتاهی های ما را ببخش و بیامرز. درهای رحمتت را به روی این بندگان سرا پا گناهت بیش از پیش بگشا و توفیق توبه و بازگشت به درگاهت را به همه ی مشتاقانت عنایت فرما.. الهی و ربی من لی غیرک..

رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا.../ 286 سوره مبارکه بقره

پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر.. 

تکلیف امروز دوستای عزیزم:

حفظ آیات به همراه ترجمه و کاربرد

 

التماس دعا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد