حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

غذا و تغذیه در قرآن کریم

موضوع غذا و تغذیه در قرآن کریم ازچنان اهمیتی برخوردار است که در بیش از 300 آیه به طور مستقیم یا غیر مستقیم مطرح شده است. 

-در مورد اینکه چه بخوریم، قرآن در آیه 168 بقره می‌فرماید: 

َکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً/168بقره 

خداوند در چهار آیه(بقره/168 ـ مائده/88 ـ انفال/69 ـ نحل/114)  «حَلالاً طَیِّباً» را آورده است. یعنی حلال و طیب باشد. (طیب یعنی دل پسند.)  

در آیه 157 اعراف می فرماید:یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِث/157اعراف 

خداوند خواسته که شما ازچیزهایی پاک و دل پسند بخورید و از خبائث نخورید.   

  

 

-گرچه لفظ غذا و تغذیه و یا مشتقات آن دو در هیچ جای قرآن به کار نرفته است، اما کلماتی مانند«أکل»، «شرب»، «رزق»، «طعام»، و مشتقات آنها می تواند به نحوی با مسائل مطرح در قرآن،در موضوع تغذیه در ارتباط باشد.

اگر بخواهیم مسأله تغذیه را با توجه به منشأ حیوانی یا گیاهی آن بررسی کنیم با دو واژه«لحم» و «نبت» روبرو می‌شویم.علاوه بر آن لفظ«غدا» یک بار در آیه 62 سوره کهف به کار رفته،که به باور برخی مفسران عبارت است از غذایی که در آغاز روز خورده شود، و یا هر چیزی که با آن چاشت کنند. (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 12، 483) 

فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءنَا لَقَدْ لَقِینَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا /62 کهف

ترجمه: و هنگامى که [از آنجا] گذشتند [موسى] به جوان خود گفت غذایمان را بیاور که راستى ما از این سفر رنج بسیار دیدیم (۶۲)

 

از تعبیراتی که در کتب لغت آمده چنین برداشت می‌شود که «غدا» از ماده«غدوه»،به معنی آغاز روز گرفته شده که در زمان های گذشته تنها به غذایی گفته می شد که در آغاز روز خورده شود، در حالیکه در عربی امروز غدا و تغدی به معنی نهارو ناهار خوردن است. امّا برخی لغویون واژه «غدا» را نه مخصوص به صبح، بلکه مصدری می‌نامند که بر هر غذایی که موجب تحول در حالت ضعف و گرسنگی شود اطلاق می گردد که با معنی آیه نیز هماهنگ است؛مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن،7/201.

چرا که در سفر حضرت موسی(ع) و خضر،وقتی تقاضای خوردن ماهی مطرح شد که ضعف و خستگی بر آنها غالب گشت.

واژه طعام مصدری است که به معنی طعام خوردن و نیز خوردنی می باشد و در اصطلاح اهل حجاز تنها به معنی گندم به کار می رود.گاهی نیز ماده «طعم» به معنای چشیدن و مزه طعام می آید که در این صورت هم در مورد خوردنی‌ها وهم آشامیدنی ‌ها به کار می رود. به عنوان مثال در آیه 249 سوره بقره آشامیدن آمده : 

فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَن لَّمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِیلًا مِّنْهُمْ/249 بقره

ترجمه: پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان] من نیست و هر کس از آن نخورد قطعا او از [پیروان] من است مگر کسى که با دستش کفى برگیرد پس [همگى] جز اندکى از آنها از آن نوشیدند (249)

و در برخی روایات نیز چنین کاربردی دیده می شود،به عنوان مثال پیامبراکرم (ص) در توصیف آب زمزم فرموده‌اند که«طعامی است برای خوردن و هم شفا برای مرض» (طباطبائی، المیزان، 6/186) 

ماده طعم 48 بار در قرآن کریم به کار رفته است.واژه «شرب» در مقابل«اکل» به معنی نوشیدن هر مایع یا شبه مایع است، خواه مادی باشد یا معنوی.( التحقیق،6/30) 

در بررسی آیات قرآن روشن می شود که ماده شرب با 18 اشتقاق، 39 مورد در آیات مختلف مطرح شده است.

واژه «أکل» در اصل به معنای بلعیدن است امّا به عنوان کنایه در مطلق تصرفات نیز استعمال شده زیرا در تصرفات نیز منظور اصلی انسان خوردن است.

واژه«أکل»همراه مشتقات آن 109 بار در آیات قرآن به کار رفته است.اما در تمام کاربردهای قرآنی این واژه با موضوع تغذیه انسان مربوط و قابل انطباق نبوده و بسیاری از مشتقات،مفاهیم مختلف دیگری را شامل می‌شود.با بررسی این آیات می‌توان گفت که حدود 41 آیه به عنوان جنبه ارشادی امر تغذیه و وجوب استفاده از غذاهای پاک و حلال و از طرف دیگر این مشتقات به عنوان انذار و نهی از خوردن مال حرام و ذبح‌هایی که نام خدا برده نشده می‌باشد. 

ماده«رزق» نیز 123 بار در آیات قرآن به کار رفته که در بخشی از این کاربردها مربوط به موضوع تغذیه است.رزق در قرآن مفهوم گسترده‌ای دارد.صاحب التحقیق رزق را عطایی می‌داند که از آن منتفع شوند،خواه طعام باشد یا غیر آن. (التحقیق، 4/ 116) 

در قرآن به علم هم رزق گفته شده.

قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَىَ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا /88 هود(ع)

گفت اى قوم من بیندیشید اگر از جانب پروردگارم دلیل روشنى داشته باشم و او از سوى خود روزى نیکویى به من داده باشد(88) 

در صحاح نیز آمده که رزق،عطا و هر چیزی است که از آن نفع برده شود و گاهی منظور باران است و راغب نیز گفته:

گاه به عطاء دائمی چه دنیوی و چه اخروی اطلاق می شود.گاهی نیز به معنی نصیب و بهره و گاه به معنی غذائی است که وارد جوف می شود.

با این بررسی در کاربرد لغات روشن شد که«رزق» مفهوم گسترده و عمیقی دارد که شامل غذا و واژگان مرتبطی چون اکل و شرب و طعام شده و آنها را نیز در برمی‌گیرد. 

-وجود چهار کلمه‌ فلینظر در قرآن کریم:
چهار کلمه فلینظر در قرآن کریم نشان دهنده اهمیت موضوع است که معمولاَ ما مسلمین از این نکات با عظمت هشداری بی بهره ایم! چرا در مورد قرآن تفکر و تدبر نداریم. 
توجه : فلینظر از نظر دستوری فعل امر بوده و انسان را ملزم به تحقیق و تدبر دراین زمینه می کند. 
دو مورد از فلینظرها را خداوند به غذای انسان اختصاص داده است. (دقت شود). 

الف : یک مورد به نوع غذای انسان اختصاص داده شده است. (سوره مبارکه عبس آیه ۲۴). 
ب : یک مورد به کیفیت غذای انسان اختصاص داده شده است. (سوره مبارکه کهف آیه ۱۹). 
ج : یک مورد به خلقت انسان اختصاص داده شده است. (سوره مبارکه ‌طارق آیه ۵). 
د : یک مورد به اعمال انسان اختصاص داده شده است. (سوره مبارکه حج آیه‌ ۱۵). 

از این چهار کلمه فرمول ریاضی زیر بدست می آید: 

(خلقت انسان + اعمال انسان = غذای انسان ) 

نتیجه: 
الف : اختصاص کلمه فلینظر دو بار به غذای انسان نشانگر اهمیت بالای غذا ست! 
ب : در صورت حذف غذا، خلقت مفهوم خود را از دست خواهد داد! 
ج : غذای انسان برابر با خلقت و اعمال اوست!    
 
-تاثیر غذا و تغذیه بر اخلاق و رفتار:

خـداوند بین تغذیه کافران و مومنان تفاوت قائل شده است . در مورد کافران می فرماید:  

وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَیَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ /12 محمد(ص) 

کسانى که کافر شده‏اند [در ظاهر] بهره مى‏برند و همان گونه که چارپایان مى‏خورند مى‏خورند و[لى] جایگاه آنها آتش است (۱۲)

 

توضیح آنکه حیوانات علف می خورند بی آنکه بدانند از کجا آمده ، حلال است یا حرام ؟ غصبی است یا مباح ؟ کافران نیز غـذا مـی خـورنـد بـی آن کـه بـه رجـس و پـلیـدی و حلال و حرام بودن آن توجه داشته باشند. لذا فرجام مشابه ای دارند.

ولی مؤ منان که به تاثیر اخلاقی و معنوی غذا توجه دارند، مقید به رعایت غذای پاکیزه و حـلال مـی بـاشـند. مردی خدمت پیامبر(ص ) گفت : دوست دارم دعایم مستجاب شود، حضرت فرمود: غذای خود را پاکیزه کن و از هر گونه غذای حرام بپرهیز.

لذا بـه مـؤ مـنـان دسـتـور داده شـده فـقـط از غـذاهـای پـاکـیـزه و حـلال اسـتـفـاده کـنـنـد.  

 یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلًا طَیِّبًا .../168 بقره 

اى مردم از آنچه در زمین است‏حلال و پاکیزه را بخورید ../168 بقره

 

در برخی آیات ارتباط تنگاتنگی بین غذای پـاکـیزه و عمل صالح دیده می شود. 

کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا ../51 مومنون 

از چیزهاى پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید ../51 

زیـرا هـمـچـنـان کـه سـخـن پـاکـیـزه ، عـمـل صـالح را بـه آسـمـان عـروج مـی دهد، غذای پاکیزه نیز انسان را در جهت کسب کمالات مـعـنـوی و حـفـظ ارزش هـای اخـلاقـی یاری می بخشد و به مانند باران پاکیزه موجب رویش سبزه ها و گل های معطر در وجود آدمی می گردد. 

اصـحـاب کـهـف که دغدغه حفظ ایمان و معنویت خود را داشتند، وقتی از خواب طولانی بیدار شدند، به دنبال غذایی بودند که پاک و پاکیزه باشد و سبب خاموش شدن نور الهی در وجـود آنـان نـگـردد. بر خلاف غذاهای خبیث و حرام که موجب تاریکی قلب ، سنگدلی ، و از بـیـن رفـتـن نـور ایمان می شود.  

فَابْعَثُوا أَحَدَکُم بِوَرِقِکُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِینَةِ فَلْیَنظُرْ أَیُّهَا أَزْکَى طَعَامًا فَلْیَأْتِکُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْیَتَلَطَّفْ وَلَا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَدًا /19 کهف 

 یکى از خودتان را با این پول خود به شهر بفرستید تا ببیند کدام یک از غذاهاى آن پاکیزه‏تر است و از آن غذایى برایتان بیاورد و باید زیرکى به خرج دهد و هیچ کس را از [حال] شما آگاه نگرداند (۱۹)

 

در آیه 91 سوره مائده آمده است : 

إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ /91 مائده 

همانا شیطان مى‏خواهد با شراب(غذای پلید) و قمار میان شما دشمنى و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد پس آیا شما دست برمى‏دارید (۹۱)

 

در آیـه 10 سوره نساء خـوردن مـال حـرام را آتـش خـوردن مـعـرفـی کـرده اسـت : 

إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا /10 نساء 

در حقیقت کسانى که اموال یتیمان را به ستم مى‏خورند جز این نیست که آتشى در شکم خود فرو مى‏برند و به زودى در آتشى فروزان درآیند (۱۰)

  و این بیانگر نقش غـذای حـرام و خـبیث است که به روح و روان و ایمان فرد خسارت می زند. امام حسین (ع ) با اشـاره بـه یـکـی از عـلل رفتار پست و ناهنجار کوفیان در کربلا می فرماید: 

(قد مُلئت بطونکم من الحرام ؛ شکم های شما از حرام پر شده است .) 

 

امـام رضـا(ع ) فـرمـود: (بـدان کـه نـیـرو و تـوان و روح و روان ، تابع مزاج بدنها می باشد.) 

تـوضیح روایت آن که مراد از نفوس ، روح انسان است که چون مرغی اسیر قفس تن اوست . بـه هـر انـدازه کـه مـزاج و جـسـم او سـالم بـاشـد، روح او نـیـز سـالم و کـامـل تـر خواهد بود. روح سالم در بدن سالم است . رمز سلامتی روح و جسم در یک قیاس منطقی ، چنین قابل تبیین است : سلامتی روح ، تابع سلامتی تن است ، و سلامتی تن تابع غذا و تغذیه سالم ، پس سلامتی روح ، تابع غذا و تغذیه سالم می باشد.

 
در قرآن به خوردن غذای طیب و حلال سفارش شده و از غذاهای حرام و خبیث منع شده است مانند:

یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ ../۴ مائده 

از تو مى‏پرسند چه چیزى براى آنان حلال شده است بگو چیزهاى پاکیزه براى شما حلال گردیده../4
  
همانطور که غذای جسم که 3 یا 4 ساعت در شکم ما می ماند تا این اندازه اهمیت دارد، پس ببینید غذای روح و فکر که یک عمر در ذهن ماست، چقدر مهم است. پس چرا در گرفتن فکری که یک عمر در ذهن ما می ماند و مسلما اثرات خود را بر جسم و روح ما خواهد گذاشت دقت نمی‌کنیم، در حالی که به غذا که 3 یا 4 ساعت در معده ماست اینقدر اهمیت می‌دهیم؟  
 کسی که بخاطر عبادت و جهاد در راه خدا غذا می‌خورد، غذا خوردنش عبادت است. اما اگر از روی هوس و غرایز بود، وارد بعد حیوانی شده است.