حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

احکام نون ساکنه:١) ادغام

ادغام :

دلیل ادغام: اصولا دستگاه تکلم انسان همیشه در پی سهل ترین راهِ تلفظ حروف است و به دنبال این است که کمترین کار عضلانی رو انجام بده.یکی از راه های ایجاد سهولت در کلام ، "ادغام" حروف در یکدیگر است.


اصولا حروفی در هم ادغام می شوند که از لحاظ مخرج و یا صفات با هم یا مشترک باشند و یا نزدیک به هم باشند و در موقع تلفظ ، مزاحم یکدیگر باشند لذا چاره ای نداریم که یکی را حذف کرده و دیگری را با تغییراتی تلفظ بنماییم.


معنای ادغام: ادغـام در لغـت ،مـترادف کلمه (ادخال ) به معناى (داخل نمودن ) است ، و در اصطلاحِ تجویدی ، عبارت است از داخـل کـردن حـرفـى در حـرف دیـگـر بـطـورى کـه اثـرى از حـرف اوّل یعنى (مُدْغَمْ) باقى نماند و حرف دوّم یعنى (مُدْغَمٌ فیه ) مشدّد شود، مانند: 

(قَدْ دَخَلُوا) که دال (قَدْ) در دال (دَخَلُوا) ادغام شده و آن را (قَدَّ خَلُوا) مى خوانیم . 


چـنـانـچـه مـُدغـَم و مـُدغـَمٌ فـیـه ، مـثـل هـم نـبـاشـنـد، نـخـسـت مـدغـم را تـبـدیـل بـه حـرف دوّم نـمـوده و سـپـس ادغـام مـى کـنـیـم ، مـانـنـد (قـُلْ رَبِّ) کـه ابـتـدا (لام ) را تبدیل به (راء) و بعد در (راء) دوّم ادغام مى نماییم و (قُرَّبِّ) مى خوانیم .   


فایده ادغام: فـایـده ادغـام (سـهـولت در تـلفّظ) است ، یعنى اگر حرفى یک بار تلفّظ و بلافاصله همان حرف یا حرف همجنس آن تکرار شود، این حالت براى دستگاه صوتى انسان ، سنگین خواهد بود که این سنگینى با بهره گیرى از قاعده ادغام برطرف مى شود‪.‬

 

انواع موارد ادغام در روایت "حفص از عاصم" و موارد آن در قرآن کریم: 


الف) ادغـام مـتـمـاثلین :

هر حرفی اگر ساکن باشد و بعد از خودش هم، همان حرف بیاید، در مثل خودش ، ادغام می شود.

چه در یک کلمه باشند و چه در دو کلمه ، مانند: 


(یُدْرِکْکُمْ الْمَوْت) که خوانده مى شود (یُدْرِکُّمْ الْمَوْت)

(قُلْ لَهُمْ) که خوانده مى شود (قُلَّهُمْ)

(قَدْ دَخَلوُا) که خوانده مى شود (قَدَّخَلوُا)

(فَاضْرِبْ بِهِ) که خوانده مى شود (فَاضْرِبِّهِ)

 

ب ) ادغام متجانسین:

زمانى است که دو حرف هم مخرج (حروفى که از یک محلّ، تلفّظ شوند) کنار یکدیگر واقع شوند، خواه در یک کلمه و خواه در دو کلمه ، و ادغام آنها نیز لازم است‪ .‬

ادغام متجانسین در قرآن کریم، تنها در موارد زیر پیش آمده است‪:‬


١) سه حرف "ط" ، "ت" ، "د" که هم مخرج هستند : هرگاه یکی از این حروف ساکن بودند و یکی دیگر از این حروف بعد از آن آمد ادغام میشود. مانند:

(قالَتْ طآئِفَةٌ) که خوانده می شود (قالَطّآئِفَةٌ)


(لَئِنْ بَسَطْتَ) که خوانده می شود (لَئِنْ بَسَتَّ)

اینجا یه مقداری صدای "ط" که داره از بین میره شنیده میشود که به اون ادغام ناقص گفته می شود.


(عَبَدْتُمْ) که خوانده می شود (عَبَتُّمْ) 


(اَثْقَلَتْ دَعَوَالله) که خوانده می شود (اَثْقَلَدَّعَوَالله) 


(وَدَّتْ طٰٓائِفَة) که خوانده می شود (وَدَّطّٰٓائِفَة)


(قَدْ تَبَیَّنَ) که خوانده می شود (قَتَّبَیَّنَ)


(اُجیبَتْ دَعْوَتُکُما) که خوانده می شود (اُجیبَدَّعْوَتُکُما)



٢) سه حرف "ث" ، "ذ" ، "ظ" که هم مخرج هستند: هرگاه یکی از این حروف ساکن بودند و یکی دیگر از این حروف بعد از آن آمد ادغام میشود. مانند:

(اِذْظَلَمُوا) که خوانده می شود (اِظَّلَمُوا)


(یَلْهَثْ ذلِکَ) که خوانده می شود (یَلْهَذّلِکَ)


٣) وقتی حرف "باء" ساکن باشد و بعد از آن "میم" بیاید ادغام می گردد. 

دقت کنید که بر عکسِ این موضوع درست نیست (یعنی "میم ساکن" در حرف "باء" ادغام نمی شود)


مانند:

(اِرْکَبْ مَعَنا) که خوانده می شود (اِرْکَمَّعَنا)



ج ـ ادغـام مـتقاربین 

در حروفى جریان دارد که یا مخرجشان نزدیک به هم باشد و یا در بیشتر صفات ، متّحد باشند. رعایت آنها تنها در دو مورد لازم است ودر سایر موارد (حَفْص ) ادغام نکرده است (حَفْص ) ادغام نکرده است. 


١)"لام ساکن" در حرف "راء": هر گاه "لام" ساکن باشد و بعد از آن حرف "راء" بیاید ادغام میشود.


دقت کنید که بر عکسِ این موضوع درست نیست (یعنی "راء ساکن" در حرف "لام" ادغام نمی شود)


مانند : 

(قُلْ رَبِّی) که خوانده می شود (قُرَّبِّی) 

(بَلْ رَبُّکُمْ) که خوانده می شود (بَرَّبُّکُمْ)


٢)"قاف ساکن" در حرف "کاف" که در قرآن فقط یک مورد و در آیه ٢٠ سوره مبارکه مرسلات وجود دارد.


(اَلَمْ نَخْلُقْکُمْ)  که خوانده می شود (اَلَمْ نَخْلُکُّمْ)



د) ادغام نون ساکنه:

در این مبحث هرجا که سخن از "نون ساکنه" شد منظور "تنوین" نیز می باشد.


بطورکلی هرگاه «ن» ساکنه به یکی از حروف شش گانه ی «ی – ر – م – ل – و – ن» برسد ، در آن ادغام می شود؛ فلذا «ن» ساکنه حذف شده و در عوض ، حرف بعدی مشدّد می گردد.

این شش حرف را جهت سهولت فراگیری در کلمه «یَرمَلُون» جمع آورده اند.

ادغام «ن» ساکنه در یرملون ، بر دو نوع است : ادغام مَعَ الغنّه (ادغام باغنه) ، ادغام بلاغنّه (ادغام بدون غنه) 

غُنّه: صوتی است که از خیشوم (فضای بینی) خارج می‌شود. 

دو حرف «میم» و «نون» دارای این حالت هستند، به ویژه چنانچه مشدّد باشند و نیز در هنگام ادغام با غُنّه و اخفاءِ این دو حرف، غُنّه به میزان دو حرکت ادامه دارد.

الف- ادغام مع الغنه (با غنه):

هرگاه نون ساکنه به چهار حرف «یمون» برسد، ادغام آن همراه با «غنه» است.

یعنی همزمان، صوت از «فضای بینی» خارج می شود و بعلاوه این حالت باید به میزان «دو حرکت» ادامه داشته باشد. مقصود از دو حرکت ، زمانی است که مثلاً ، تلفظ دو فتحه و یا یک «الف مدی» به طول می انجامد.



مانند:

میم: 

(مَنْ مَعِیَ) که خوانده می شود (مَمَّعِیَ) 

(فَتْحاً مُبیناً) که خوانده می شود (فَتْحَمُّبیناً)

(مِنْ مٰالٍ) که خوانده می شود (مِمّٰالٍ)


نون: 

(اِنْ نَشَاْ) که خوانده می شود(اِنَّشَاْ) 

(اِنْ نَشَا) که خوانده می شود (اِنَّشَا)


واو:

(مِنْ وَلَدٍ ) که خوانده می شود (مِوَّلَدٍ ) 

(مِنْ وَلِّیٍّ) که خوانده می شود (مِوَّلِّیٍّ) 


یاء: 

(مَنْ یَقُولُ) که خوانده می شود (مَیَّقُولُ)  

(یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ) که خوانده می شود (یَوْمَئِذیَّصَّدَّعُونَ)

(مَنْ یَشٰآءُ) که خوانده می شود 

(مَیَّشٰآءُ) 


ب- ادغام بلاغنّه ( بدون غنّه):

هرگاه نون ساکنه به دو حرف «ل – ر» برسد، نون کاملاً حذف شده و به جای آن دو حرف مذکور، به صورت مشدّد و بدون غنّه اداء می گردند.

لذا صوت خروجی فقط از دهان و بدون کشش خارج می شود.

مانند: 
راء: 

(مَنْ رَحِمَ) که خوانده می شود (مَرَّحِمَ)

(غَفُورٌ رَحیمٌ) که خوانده می شود (غَفُورَّحیمٌ)

(مِنْ رَبِّکُمْ) که خوانده می شود (مِرَّبِّکُمْ)


لام: 

(مِنْ لَدُنْ) که خوانده می شود (مِلَّدُنْ) 

(رِزْقاً لَکُمْ) که خوانده می شود (رِزْقَلَّکُمْ)

(مِنْ لَبَنٍ) که خوانده می شود (مِلَّبَنٍ)


نکات مهم ادغام «ن» ساکنه:

۱- اگر نون ساکنه و حرف «یرملون»، در یک کلمه واقع شوند، دیگر ادغام صورت نمی گیرد و نون اظهار می گردد که به آن «اظهار مطلق» گویند.

این حالت فقط در چهار کلمه ی قرآن آمده است:

دُنیا – بُنیانٌ – صِنوانٌ – قِنوانٌ


۲- در سوره های «یس» و «القلم» ، در صورت وصل حرف مقطعه ی آغاز سوره به آیه بعد ، نون ساکنه در «و» اظهار می شود: 


یس (اظهار) وَ القُرءانِ الحَکیمِ

ن (اظهار) وَ القَلَمِ وَ ما یَسطُرُونَ 


۳- در عبارت «مَن راقٍ» (آیه ٢٧ سوره قیامه)  ، نون ساکنه در حرف «ر» به دلیل سکت بین «ن» و «ر» اظهار می شود و سکت مانع ادغام می شود.

٤- در ادغام نون ساکنه یا تنوین ، "نون" خوانده نمیشود و به جای آن حروف یرملون مشدد میشود.