سخن گفتن درباره فاطمه زهرا بسیار دشوار است. او شخصیتی است که در آسمانها شناخته شدهتر از زمین است؛ هرچند زمینیان هم به فراخور توان خود میتوانند به درک حال و مقام او نایل ایند. از جمله ویژگیهای فاطمه زهرا، علم و معرفت اوست. از این رو، به سراغ خطبه معروف او میرویم که در قسمتی از این خطبه مالامال از معارف ناب، با دید وسیع و عمیق به هجده ویژگی این کتاب آسمانی اشاره شده است. ابتدا این قسمت را به همراه ترجمه آن نقل میکنیم. آن حضرت فرمود:
أنْتُم عِبادُاللهِ نُصُبُ أمرِهِ وَ نَهیهِ. وَ حَمَلَةُ دِینِهِ وَ وَحیهِ. وَ أُمَناءُ اللهِ عَلی أنفُسِکُم وَ بُلَغاؤُهُ إلَی الأُمَمِ زَعیمُ حَقٍّ لَهُ فِیکُم و عَهدٍ قَدَّمَهُ إلَیکُم و بَقِیةٌ اسّتَخلَفَها عَلَیکُم کِتابُ اللهِ النّاطِقُ وَ القُرآنُ الصّادِقُ وَ النُّورُ السّاطِعُ و الضِّیاءُ اللّامِعُ بَینَةٌ بَصائِرُهُ، مُنکَشِفَةٌ سَرائِرُهُ مُتَجَلِّیةٌ ظَواهِرُهُ مُغتَبِطٌ بِهِ أشیاعُهُ قائِدٌ إلَی الرِّضوانِ إتِّباعُهُ مُؤَدٍّ الَی النَّجاةِ إستِماعُهُ بِهِ تَنالُ حُجَجُ اللِه المُنَوَّرَةُ وَ عَزائِمُهُ المُفَسّرةُ وَ مَحارِمُهُ المُحَذَّرَةُ وَ بَیناتُهُ الجالِیةُ وَ بَراهِینُهُ الکافِیةُ و فَضائِلُهُ المَندُوبَة و رُخْصَتُهُ المَوهُوبَة و شَرائِعُهُ المُکتُوبَةُ
شما ای بندگان خدا! مورد خطاب امر و نهی الهی هستید، و حاملان دین و وحی خدا، و امین پروردگار در اجرای احکام الهی، و ابلاغکنندگان آنها به امتها. نگهدارنده حق خدا در نزد شما و پیمانی که به شما واگذار فرموده، و جانشینی که در میان شما قرار داده، کتاب گویای الهی، قرآن صادق است که دارای نوری بلند، و شعاعی روشنگر، و دلایل واضح و لطایف آشکار، و ظواهری روشن است، و پیروان قرآن، همواره در مرتبهای هستند که مورد آرزوی دیگران هستند. پیروی از قرآن به بهشت رهنمون میشود، و گوش دادن به ندای قرآن موجب نجات است. به وسیله قرآن به دلایل نورانی الهی، و واجبات خدا، و محرماتی که باید از آنها اجتناب شود، و آیات قدرت و عظمت روشن الهی، و براهین آشکار، و فضایل انسانی، و مواردی که اذن عطا شده، و مقررات واجب گردیده، میتوان رسید.
اولین ویژگی که حضرت برای قرآن ذکر کردهاند، ناطق بودن است؛ یعنی قرآن بهطور واضح بر مراد متکلم دلالت دارد. کتاب الله الناطق، یعنی مقاصد قرآن مانند نطق و بیان روشن است و دیگر جای ابهامی باقی نمانده است.
در قرآن هم به این امر اشاره شده است: <هَذَا کِتَابُنَا ینْطِقُ عَلَیکُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ> جاثیه/29؛
یکی دیگر از ویژگیهای قرآن در کلام حضرت زهرا سلاماللهعلیها صادق بودن قرآن است؛ بدین معنا که قرآن در بیان معارف و احکام و مسائل مربوط به اجتهاد و تعالیم مربوط به دین مبین اسلام صادق است و از هر گونه کذب و دروغ بری است و کاملاً با واقع مطابقت دارد.
لفظ ساطع از ریشه سطع به معنای درخشان و پرتوافکن است. در اینجا نور را به معانی مختلف دانستهاند، ولی شاید بهترین آن این باشد که قرآن بهترین غذا و مواد سالم برای روح انسانی است که خلأ موجود در آن را از بین میبرد و این جمله به این مسئله اشاره دارد. در قرآن هم در معرفی قرآن به این واژه اشاره شده است: <یا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یبَینُ لَکُمْ کَثِیراً مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیعْفُو عَنْ کَثِیرٍ قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ> مائده/ 1 5
ضیاء به معنای روشنایی است و لامع اسم فاعل از لمعان به معنای روشن شدن و درخشیدن است. پس الضیاء اللامع به معنای آن است که قرآن دارای شعاعی روشنگر است.
مراد این است که دلایل و استدلالات قرآن روشن و واضح است و برای هر کس این استدلالات قانعکننده است و با وجود این دلایل هیچکس نمیتواند بهانهجویی کند.
منکشفه به معنای ظاهر و آشکار است و سرائره جمع «سریره» به معنای راز است. پس منکشفه سرائره یعنی رازهای قرآن ظاهر و آشکار است. البته مراد آشکار بودن نزد اهلش است.
متجلیه به معنای چیز نمودار و روشن است و ظواهر جمع «ظاهره» به معنای آشکار است؛ یعنی ظواهر قرآن متجلی و قابل فهم است.
مغتبط به معنای غبطه خوردن به حال کسی است، بدون آنکه زوال آن را در وی بخواهد، غبطه در مقابل حسد است.
در این فراز آن حضرت به این مطلب اشاره کرده است که پیروان این کتاب باید مورد غبطه و آرزوی ملتهای دیگر باشند و مقام شامخی در تمام ابعاد زندگی به دست آورند تا مایه حسرت و رشک دیگران باشند. این امتیاز و برتری است که پیروان قرآن به واسطه عمل به آن به دست میآورند.
حضرت صدیقه طاهره در این بند اشاره دارند که نتیجه پیروی از قرآن، رضوان و خشنودی است و مقصود از رضوان میتواند «خشنودی خداوند» یا «بهشت» باشد.
گوش دادن به قرآن انسان را به نجات میرساند؛ البته گوش دادنی که با تمایل و عمل کردن به آن باشد و شخص به خاطر معاصی ، کدورت در قلب نداشته باشد.
در این مورد قرآن خود را چنین توصیف میکند: <وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَاراً> اسراء/82
به وسیله قرآن میتوان به حجتهای روشنگر الهی دست یافت و این روشنگریای است که دیگر عذری باقی نماند.
این جمله عطف است به جمله قبلی، و معنایش این است که به وسیله قرآن میتوان به تفسیر احکام حتمی دست یافت.
با قرآن میتوان به کارهای حرامی که موجب عذاب و سخط الهی است، دست یافت. در قرآن از حرام الهی به حدود (مرزها) تعبیر شده است.
به وسیله قرآن میتوان به دلایل روشن و برهانهای کافی رسید. در دو جمله فوق توصیف بینات به جالیه و براهین به کافیه برای تأکید میباشد.
جمله براهینه الکافیه اشاره به این نکته دارد که در قرآن برای هر کسی به اندازه فهم و فراخور استعدادش دلیل وجود دارد.
در قرآن میتوان به فضیلتهایی دست یافت که بر آنها تأکید شده است؛ مانند نماز شب، نافلهها، استغفار در سحرگاهان.
به مستحب، مندوب نیز گفته شده؛ زیرا در شرع به آن دعوت شده است.
رخصت به معنای آسانی و گشایش در کار است و موهوبه به معنای بخشیده شده است.
در قرآن میتوان به اعمالی رسید که خداوند آنها را آسان گرفته و به مردم بخشیده است.
شرایع جمع شریعت است و مکتوبه کنایه از حتمی بودن آن شریعت است. به وسیله قرآن میتوان به شرایع و احکام حتمی و غیرقابل نسخ رسید.
شرایع حتمی عبارتاند از: اصول معارف الهی از قبیل معرفت ربوبی، معرفت انبیا، ملائکه و معاد که در تمام مکاتب الهی مساوی هستند.
مقالات رسیده، بازگردانده نمیشود؛ بنابراین کپی مقالات را نزد خود نگاه دارید.
مسئولیت مقالات به عهده نویسندگان است. نشریه در ویرایش مطالب آزاد است.
مقالات ارسالی باید بر یک روی کاغذ، خوشخط و خوانا و با ذکر منابع باشند.
نشریه از پیشنهادها و انتقادهای خوانندگان عزیز استقبال میکند.