حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

پاسخ به سوال دوستان (شماره ٢٤- آیا شرف الشمس واقعیت دارد؟)

منظور از شرف الشمس چیست؟

نوزدهمین روز از ماه فروردین برای منجمان مسلمان اهمیت ویژه ای داشته است. این روز، روزی است که خورشید ١٩ درجه در برج حمل (فروردین) باشد. آن ها می گویند این روزِ خاص بنا به محاسبات نجومی، روزی خوش یمن و بابرکت است و البته در ساعت های خاصی در این روز، بهترین موقعیت خورشید در کهکشان در طول سال است.


در کتب متقدمین اعم از روایی و ادعیه و اذکار اثری در این مورد یافته نشد ، فقط متاخرین در چند قرن اخیر این موضوع را مطرح کرده اند و سند معتبری از آن در دست نیست و حکاکی شرف‌ الشمس صرفا در قرون اخیر باب شده است.


منصوب‌ کردن دعای شرف الشمس به حضرت علی(ع) هم سندیتی ندارد و قدیمی ‌ترین مطالب در این باره به حداکثر ٤ قرن پیش باز می‌ گردد و هیچ نشانی از آن در کتاب ‌های متقدم به ویژه کتب اربعه شیعه یافت نمی‌ شود.


ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم  در باب  « در احکام نجوم »  فصل « بهرهای (بهره ها ) ستارگان اندر بروج »   زیر عنوان «شرف و هبوط ستارگان کدامند ‌‌» مطالبی را در خصوص "شرف سیارات" نوشته است .


براساس جدول کتاب التفهیم  شرف شمس هنگامی است که خورشید ١٩ درجه در برج حمل  باشد.


در میان عامه مردم هم این روز، روزی است که موکلان خورشید به زمین می آیند و چند ساعتی را در زمین می گذرانند. ساعت هایی که برای اهل زمین، از جمله خوش یمن ترین ساعت ها سال است.


وقتی شمس در درجه ١٩ حمل قرار می گیرد در حالتی است که اشراف بر سایر افلاک دارد ودر جایگاه خود بیشترین تاثیر رابر روی زمینیان دارد پس اگر در این ساعت شریفه طلسمی با ادعیه خاصه بر سنگی حک شود موجب می شود که هر کسی آنرا به همراه داشته باشد موفقیتهای زیادی را بدست آورد"


در اینجا این مساله را از چهار جنبه مورد ارزیابی قرار می دهیم:


١)از دیدگاه محاسباتی:

از دیدگاه محاسباتی وقتی خورشید در درجه ١٩حمل باشد مطابق با ١٩ فروردین نیست بلکه ١٩ فروردین ١٩ برج حمل است .تقویم دانان به واسطه ی قرار داد به روز اول تحویل سال اول برج حمل می گویند تا تقویمها برآن پایه تنظیم شود پس مساله ای حقیقی نیست وفقط یک قرار داد است اما از نظر نجومی خورشید در لحظه تحویل سال در اواخر صورت فلکی حوت است پس درجه ١٩ حمل ١٩ فروردین نیست بلکه اواسط اردیبهشت ماه است که می شود محاسبه کرد یعنی اگر فرض شود که مساله شرف الشمس واقعیت هم داشته باشد حتما ١٩ فروردین نیست!



٢)از دیدگاه علوم تجربی و فیزیکی :

زمین در حرکت سالانه ای حول خورشید در حال حرکت است و در هر لحظه نسبت به خورشید در موقعیت خاصی قرار دارد و انحراف محوری آن عامل به وجود آمدن فصول در دو نیم کره اما به عکس هم می شود.


جهت تابش خورشید در دو فصل بهار وپاییز عمود بر استوا و در تیرماه عمود بر مدار راس السرطان در در نیم کره شمالی و عامل تابستان در این منطقه و بالعکس به علت دور بودن از نیم کره جنوبی عامل فصل زمستان در آن نیم کره است ودر دی عمودبر مدار راس الجدی می تابد که عامل تابستان در نیم کره جنوبی وزمستان در نیم کره شمالی است برای خورشید به غیر از ایجاد فصول در دو نیم کره تاثیر دیگری بر زمین تجربه نشده است وموقعیت ممتازی وجود ندارد که میزان تاثیر درآن زیاد باشد مگر مواقعی که در انقلابات فصلی یا اعتدالین باشد و حال اگر مثلا در ٤٠٠ سال پیش دانشمندی تاثیری خاص را در زمانی ذکر کرده دلیل نمی شود که امروزه هم همان روز همان تاثیر باشد کما اینکه جهان در سیلان وتحول است


مثلا وقتی می گوییم در این ماه در ساعت ٣ بعدازظهر کلاسی بیشترین کاربری را از نظر فعالیت دارد دلیل نمی شود ماه بعد هم همان ساعت اینگونه باشد پس اینگونه مسائل علاوه ذکر دلیل احتیاج به محاسبه سالانه دارد.


٣)از دیدگاه شرعی ومذهبی:


علمای دینی، بهترین شاخص برای ما هستند و با توجه در اعمال و رفتار آنها می‌ توان حق را از امور باطل تشخیص داد چرا که در طول تاریخ برای ما ثابت شده که علما در انجام واجبات، مستحبات و ترک محرمات و مکروهات نسبت به سایر مردم پیشی داشتند.


اگر انجام کاری مستحب بود بألاخره برای یک‌ بار هم که شده از سوی ائمه‌ اطهار (ع) و علما باید انجام می‌ شد لذا عملی که مطلقاً برای یک دفعه هم علما به انجام آن مبادرت نورزیده ‌اند به احتمال قوی ریشه در خرافات دارد!

مساله شرف الشمس از نظر فقهی جایگاه خاصی ندارد و روایاتی ضعیف و غیر قابل استناد در حول آن قرار دارد که چیزی را ثابت نمیکند!

اما استناد به اینکه علامه حسن زاده آملی این مساله را تایید نموده اند: این که استاد در کتاب هزار ویک نکته نکته ای گذرا را به این مساله اختصاص داده که به نقل از کتب فرقه اسماعیلیه و سایر کتب جفر و علم حروف به آن می پردازد ودر انتهای متن متذکر می شود "ضحک للغافلین و عبره للمحصلین" یعنی چه عوام غافل و چه محصلین جویای دانش به بی اساس بودن آن واقفند!


و اینجا جای تعجب است که سود جویان با تحریف سخن ایشان وی را معتقد به این امور جلوه می دهند تا عوام را بفریبند واز جهالت عوام به نفع خود سود برند!


٤)و اما از دیدگاه قرآنی : 

چگونه است که خداوند تدبیر همه ی امور را به دست کردن انگشتری و نوشتن اشکالی واگذار کرده باشد؟!

گره گشایی از کار مردم تنها به واسطه ی یک حکاکی؟!


بهتر نیست به جای این اعتقادات، عقاید خود را نسبت به خداوند بیشتر کنیم؟! پرهیز از امور خرافی، توکل بر خداوند متعال و توجه به هدایت‌ و ارشادهای ائمه معصوم (ع) از جمله مسائلی است که ما را از توسل به مسائل غیر واقعی بی‌ نیاز می‌ کند و در واقع توجه به برخی حاشیه ‌ها انسان را از مسیر اصلی دور خواهد کرد.


و به او به معنای واقعی توکل کنیم که حقیقتا:

وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بٰالِغُ اَمْرِهِ (آیه ٤ سوره طلاق)

و کسی که بر خدا توکل کند پس او برایش کافیست همانا که خداوند کارش را به سرانجام می رساند(٤)


و تمام امور را به او واگذار نماییم؟!

وَ اُفَوِضُ اَمْری اِلَی اللهِ (آیه ٤٤ غافر)

و کارم را به خدا واگذار میکنم (٤٤)


و بدانیم که:

وَإِن یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ (آیه ١٠٧ سوره یونس علیه السلام)

و اگر خدا به تو زیانى برساند آن را برطرف‏کننده‏اى جز او نیست و اگر براى تو خیرى بخواهد بخشش او را ردکننده‏اى نیست آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مى‏ رساند (۱۰۷)


و قلبهای خود را تنها با یاد او آرام کنیم نه این عقاید و اعتقادات خرافی، چرا که:

الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (آیه ٢٨ سوره رعد)

همان کسانى که ایمان آورده ‏اند و دلهایشان به یاد خدا آرام مى‏ گیرد آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مى‏ یابد (۲۸)


نتیجه: پس مساله شرف الشمس چه از لحاظ ریاضیاتی ومحاسباتی و چه از لحاظ علوم تجربی و عقلانی و چه از لحاظ علوم شرعی ومذهبی و قرآنی جایگاهی ندارد.