حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

پاسخ به سوال دوستان (شماره ٢٠- چرا در قرآن ، ازدواج با حوریان بهشتی فقط به مردان وعده داده شده است)

سوال یکی از دوستان: چرا در قرآن و آموزه‌های دینی، ازدواج با حوریان بهشتی فقط به مردان وعده داده شده است، آیا برای زنان چنین نعمتی نیست؟  

پاسخ: متأسفانه اطلاعات ما راجع به حیات اخروی، بهشت و جهنم، پاداش و جزا بسیار اندک و ظاهری است و درک ما از آنها بسیار پائین است.

*یکی از نعمت های بزرگی که خداوند برای بندگان مؤمن و باتقوا در نظر گرفته است بهشت و نعمت های فراوان و جاویدان آن است. البته رضا و خشنودی خداوند از بهشتیان، بالاترین پاداش است.

تنها چیزی که باعث ورود به بهشت است، ایمان و عمل صالح انسان در این دنیا است و هر چه ایمان انسان، بیشتر و اعمال صالحش فراوان تر باشد، مقام او در بهشت بالاتر است و فرقی میان زن و مرد نیست و هر انسانی می تواند به چنین مقاماتی برسد و این نکته به کرات در آیات قرآن اشاره شده است. به عنوان مثال در آیه 40 سوره غافر خداوند می فرماید:

مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلَا یُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ حِسَابٍ / 40 غافر/48 ابراهیم (ع)(

ترجمه: هر کس از مردان یا زنان که عمل صالحی انجام دهد، و ایمان هم داشته باشد به درستی که وارد بهشت می شوند و بدون حساب در آنجا روزی دریافت می کنند. 

البته این انتظار که در عالم قیامت، احکام و قوانین و سنن عالم مادی و دنیا جاری باشد انتظاری نابجا و ناصحیح است؛

یَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَیْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُواْ للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ

ترجمه: روزى که زمین به غیر این زمین و آسمانها [به غیر این آسمانها] مبدل گردد و [مردم] در برابر خداى یگانه قهار ظاهر شوند ۴۸)

 و اگر در آیات و روایات از لذتی چون خوردن و آشامیدن و با همسران جوان زیباروی و در کنار نهرها و زیر درختان بودن یاد شده است، بیشتر برای تقریب ذهن ما به حقایق عالم قیامت بوده است و باید توجه داشت که این لذتها همانند لذتهای دنیایی نیست. (اسکندری، حسین، آیه های زندگی، ج 5، ص 302)

*از آیات و روایات به صراحت استفاده می شود که در آخرت مردان اهل تقوا صاحب همسرانی بهشتی هستند که از جنس انسان نیستند و در واقع اینها جزای اعمال آنهاست و از آنجا که جزای اعمال در واقع تجسم خود عمل است می توان ادّعا نمود که این همسران بهشتی ظهور اعمال خود آنهاست.

*اما این نکته حائزاهمیت است که بهشت، هدف نیست، بلکه جایگاه و زیستگاهی است برای اقامت صالحین و مقربین که انتها و حدی ندارد و نعمات بهشتی نیز چیزی نیست، جز پذیرایی محبوب از محب خویش و معبود از عبد خویش و رضایت خداوند از همه این نعمات بالاتر و برتر است. چنانکه در آیه 72 توبه می خوانیم:

وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ /72 توبه

ترجمه: خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایى وعده داده است که از زیر [درختان] آن نهرها جارى است در آن جاودانه خواهند بود و [نیز] سراهایى پاکیزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است این است همان کامیابى بزرگ ( ۷۲)

*همچنین در آیات قرآن کریم و چه احادیث، تعابیر و درجات خاصی برای بهشت (جنّت) نقل شده است. تا آنجا که معلوم می‌شود، جان بهشت، همان نور وجود حضرت رسول اکرم (ص) است و مابقی همه تجلی آن وجود است و از همین جا معلوم می‌شود که چرا هر کس به او نزدیک‌ تر شد، در مرتبه ‌ی بالاتری از بهشت قرار دارد، یا چرا فرمود علی (ع) قسیم جنت و النار است

قال رسول الله ( ص ) : ... معاشر الناس ، إن علیا قسیم النار ، لا یدخل النار ولی له ، ولا ینجو منها عدو له ، إنه قسیم الجنة ، لا یدخلها عدو له ، ولا یزحزح عنها ولی له . (امالی شیخ صدوق ص 83 ، به سند / دیگر خصال ، شیخ صدوق ، ص 496)

 و یا چرا قرآن و اهل بیت (ع) تا قیامت از هم جدا نشوند و در حوض کوثر بر ایشان وارد شوند:

در حدیث ثقلین که یکی از حدیث‌های متواتر پیامبر اسلام است ایشان فرمودند:

انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی: کتاب الله فیه‌الهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنی‌انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما

ترجمه: من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می‌گذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترت و اهل بیت خودم. مادام که شما به این دو دست بیازید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شوند مگر بر سر حوض کوثر.

* بعلاوه درک و شناخت درستی از آتش جهنم، آتشی که از قلب و جان کافر و ظالم (افئده) زبانه می‌کشد، ظلمات و زقوم در جهنم و یا نهر جاری، حور و قصور در بهشت نداریم و با همین مصادیق دنیوی تصورشان می‌نماییم پس درحقیقت اطلاعات ما فوق العاده ناقص است.

*طبق آموزه‌های وحیانی در بهشت هر کدام از مرد و زن از نعمت و لذات مناسب خود با همسران پاکیزه برخوردارند. این موهبت اختصاص به مردان ندارد:

 و لهم فیها ازواج مطهره../25 بقره

 برای بهشتیان در آن جا همسرانی پاک و پاکیزه است

ضمیر «هم» در آیه به همه بهشتیان اعم از زن و مرد برمی ‌گردد، نه فقط به مردان بهشتی. ازواج هم جمع زوج به معنای همسر است، نه زوجه به معنای زن.

پس داشتن همسر در بهشت برای مرد و زن ، هردو مطرح است. گرچه قرآن کریم به دلیل حفظ ادب از همسران زنان و چگونگی کیفیت لذت بردن آنها از مردان به تفصیل و روشنی سخن نگفته، ولی تردید نیست که زنان مثل مردان از لذات بهشتی مناسب خود برخوردار هستند.

*در روایتی از امام صادق(ع) در مورد ازدواج مرد و زن زمینی در بهشت سؤال شد، حضرت فرمودند: «اگر رتبه‌ی زن بالاتر بود و خواست با مرد زمینی‌اش ازدواج کند می‌تواند او را انتخاب کند (و مرد نمی‌تواند وی را انتخاب کند) که در این صورت مرد همسر او می‌گردد ولی اگر رتبه‌ی مرد بالاتر بود او می‌تواند زن را اختیار کند (اینجا زن چنین حقّی ندارد) که در این صورت، زن یکی از همسران مرد می‌شود.»9 یعنی زن یکی از همسران مرد می‌شود ولی مرد، تنها همسر زن می‌گردد، این مطلب را برخی دیگر از روایات نیز بیان می‌کند.

*به همین خاطر لازم است قبل از هر چیز خدا شناس و معاد شناس شویم، اسلام و قرآن شناس شویم، رسول و ولایت (علیهم السلام) شناس شویم، صراط مستقیم شناس شویم و به آن شناخت ایمان بیاوریم و به آن ایمان نیز عمل کنیم و دغدغه‌ی رسیدن به آن جایگاه را داشته باشیم، بعد مترصد یا نگران باشیم که نعمات آن چگونه تقسیم می‌گردد. بدیهی است که نه تنها خدا به کسی ظلم نمی‌کند:

إِنَّ اللّهَ لاَ یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ../ 40 نساء

ترجمه: به یقین خداوند هم وزن ذره ای ظلم نمی کند

بلکه به بهشتی مزید بر اجرش کرامت می‌نماید. چه زن باشد و چه مرد. و بهشت جای حسرت نیز نیست. پس زنی در حسرت حور یا غلمانی نمی ‌ماند و از مجموع آیات و روایات استفاده می شود که هر چه بهشتیان بخواهند در اختیارشان گذاشته می شود :

وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَأَنتُمْ فِیهَا خَالِدُونَ/71 زخرف

ترجمه: در بهشت آنچه داها اشتها کند و چشمها لذت برد مهیاست و شما در آن جاویدانید

*هر چند در بسیاری از آیات قرآن در بحث «حورالعین» و ازدواج با آنان مخاطب مردان هستند و این رعایت ادب و حیا در مباحث زناشویی غالباً لحاظ شده که مخاطب مرد باشد و معلوم است که طرف مقابل نیز یک زن است و نه دیوار یا موجودات فضایی، اما «حور» نیز الزاماً مؤنث نمی‌باشد.

بدیهی است که حوریان بهشتی از جنس فرشتگان نیستند، وگرنه ازدواج با آنها برای انسان ممکن و لذت بخش نبود.

چنان چه امام صادق (ع) می‌ فرمایند: «از خاک و سرشت بهشتی خلق شده‌اند» (بحارالانوار، ج 8، ص 121)

و امام رضا (ع) نیز به همین مضمون تصریح دارند، اما کسی نگفته است که الزاماً مؤنث و مخصوص مردان هستند.

چنان چه دانشمندان، علما، عرفا و اساتید بزرگ علم و عمل به قرآن به این حقیقت اذعان دارند.

پس این که به خاطر ضمایر مذکر گمان شود که حوریان الزاماً از جنس مؤنث بوده و فقط به ازدواج مردان در می‌آیند و زنان از آنها بی‌نصیب هستند، درست نیست.

*بر اساس آموزه های دینی، حور العین اختصاص به مردها ندارد؛ بله چنین همسرانی برای زنان نیز وجود دارد .این دعای ماه مبارک رمضان «و زوّجنی حور العین» اختصاص به مردها ندارد؛ بلکه زنان نیز می توانند آن را بخوانند زیرا «حور العین» هم بر مرد و هم بر زن اطلاق می گردد. تزویج با حور یعنی همنشینی با او .

بنابراین برای زنها هم خواندن این دعا مانعی

ندارد. خدایا پاکم کن به مقامی مرا برسان که بتوانم همنشین حور گردم.

*استاد حسن‌زاده آملی در این باره می گوید:
«هر یک از دو کلمة حور و عین، صیغة جمع‌اند که هم جمع، مفرد مذکرند وهم مفرد مؤنث، پس حور هم جمع احور است که صفت مذکر است یعنی مرد آهو چشم و میشی چشم و هم جمع حوراء که صفت مؤنث است؛ یعنی زن آهو چشم و میشی چشم، هم‌چنین عِین جمع اعین است؛ یعنی مرد فراخ چشم و هم جمع عیناء یعنی زن فراخ چشم که ضمة عین به مناسبت یا مکسور شده است، و چشمی که دو صفت یاد شده در او جمع شده است خیلی چشم‌گیر است».( رساله آغاز و انجام (تألیف خواجه نصیرالدین طوسی) تعلیقه استاد حسن‌زاده آملی، ص 226، نشر وزارت ارشاد،ش 1366)

*در چندین آیه از قرآن مجید از همسران بهشتی تعبیر به «حورالعین» شده است مثل آیه 54 دخان، آیه 22 طور و آیات 22 و 23 واقعه.

راغب اصفهانی، ادیب بزرگ و لغت‌شناس قرآنی در مفردات می نویسد:

کَذَلِکَ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِینٍ /54 دخان

ترجمه: [آرى، حال و وصف بهشتیان‏] این گونه است؛ و حوریانى [زیبا و] درشت‏چشم را به همسرى آنان درمى‏آوریم 

در تفسیر نمونه نیز ذیل آیه 54 دخان آمده است: در این آیه هم ضمیر به همه بهشتیان برمی‌گردد.

مُتَّکِئِینَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِینٍ /20 طور

ترجمه: بر تخت هایی ردیف هم تکیه زده اند و حوران درشت چشم را همسر آنها گردانده ایم

وَ حُورٌ عِینٌ /22 الواقعة

حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ‏ /72 الرحمن

"جمع أَحْوَرَ و حَوْرَاء" و توضیح می‌ دهد که الزامی ندارد «حور» به مؤنث اختصاص داده شود.

 " حور" جمع" حوراء" و" احور" به کسى مى‏گویند که سیاهى چشم او کاملاً مشکى و سفیدى آن کاملا شفاف است!." عین" (بر وزن چین) جمع" اعین" و" عیناء" به معنى درشت چشم است. بدیهی است که به قرینه ضمایر مونث یا اوصاف خاص، حور به زنان گفته می شود. با توجه به سیاق آیات، ظاهراً در بسیاری موارد نیز اینچنین است. اما در حالت اطلاق به دو جنس مذکر و مونث گفته می‌شود» . پس دلیلی ندارد که حتماً مؤنث باشند و به مردان اختصاص یابند.

لذا بیان شده: «هر یک از دو کلمه حور و عین، صیغه جمع ‌اند که هم جمع، مفرد مذکرند و هم مفرد مؤنث، پس حور هم جمع احور است که صفت مذکر است، یعنی مرد آهو چشم و میشی چشم و هم جمع حوراء که صفت مؤنث است، یعنی زن آهو چشم و میشی چشم، هم‌چنین عِین جمع اعین است، یعنی مرد فراخ چشم و هم جمع عیناء، یعنی زن فراخ چشم که ضمه‌ی عین به مناسبت یا مکسور شده است، و چشمی که دو صفت یاد شده در او جمع شده است، خیلی چشم‌گیر است».

*بعلاوه از صفات بیان شده برای حورالعین در قرآن و بعضی روایات می‌توان چنین استفاده کرد که حورالعین در بهشت بیش از یک همسر ندارد زیرا خداوند در مورد صفات حورالعین می‌فرماید:

حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِی الْخِیَامِ /72 فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ /73 لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ /74 الرحمن(پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید ( ۷۳)دست هیچ انس و جنى پیش از ایشان به آنها نرسیده است ( ۷۴)

ترجمه: حورانى پرده‏نشین در [دل] خیمه‏ها ۷۲)


گرچه در بعضی از آیات قرآن از مهیا بودن حور العین (زنان و مردان زیبای بهشتی) برای استمتاع جنسی مردان و زنان نیکو کار  صحبت شده و برخی از ویژگی های آنان بیان شده است اما همانطور که گفتیم در بهشت لذت های بسیار شیرین تر از لذت تمتع های جنسی وجود دارد که بعید است مردان و زنان نیکو کار و اهل بهشت (که پرده های جهل از جلو چشمان آنها کنار رفته و دارای بصیرت و آگاهی کامل شده اند) آن نعمت ها و لذت های لذیذ تر و شیرین تر و با ارزش تر را رها کرده و خود را با لذت های جنسی آنهم به به شکل دنیایی آن که در ذهن و انسان های دنیایی است بپردازند.

همانطور که در یک مهمانی مفصل که صاحبخانه انواع و اقسام نوشیدنی ها را فراهم کرده است مهمانان عاقل و با بصیرت هیچ گاه غذاهای مقوی و با ارزشتر را رها نمی کنند و به سراغ غذاهای کم ارزش تر یا بدون ارزش غذایی بروند هر چند صاحب خانه آن غذاها را نیز برای آنان فراهم کرده است.

*دقت شود که هر ازدواجی نیز ازدواج زناشویی و برای بهره‌مندی از لذت‌های جنسی آن نیست. ازدواج در واقع «زوج» شدن و در کنار یک دیگر قرار گرفتن است. چنان چه اگر قرآن کریم می ‌فرماید کفار با ازواجشان وارد جهنم می ‌شوند، معنایش این نیست که الزاماً با همسرانشان به جهنم می ‌روند، بلکه با آن چه در دنیا زوج، قرین و همنشین شده بودند و به واسطه‌ ی این زوجیت تکبر و نافرمانی کردند، وارد جهنم می ‌شوند.

رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدتَّهُم وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ /8 غافر

ترجمه: پروردگارا، و آنان را با هرکدام از پدران و همسران و فرزندانشان که شایستگى دارند، به بوستان‏هاى جاودان [بهشت‏] که به آنان وعده فرموده‏اى درآور؛ چر که تو خود، همان پیروزمند و فرزانه ‏اى.

پس حوریان الزاماً مؤنت نیستند و قرین شده با آنها نیز الزاماً به معنای ازدواج و زناشویی نمی‌ باشد.

از این رو رسول اکرم (ص) (بدون قید زن یا مرد) می ‌فرمایند: هیچ بنده ‌ای وارد بهشت نمی‌شود مگر این که بالای سر و پایین پای او دو حورالعین می‌ نشینند و با زیباترین صوت برای او نغمه سرایی می ‌کنند و این نغمه هرگز نغمه شیطانی نیست بلکه محتوای آن تمجید و تقدیس الهی است. (بحارالانوار، ج 8، ص 196) و البته درک حقیقت این معانی سخت است و ما فقط ظاهرش را تصور می ‌نماییم.

*بهشت جای اراده و خواست مؤمن یا مؤمنه و برآورده شدن است، تا جایی که خدایش در ابتدای ورود می‌فرماید: «هر چه خواستی طلب کن»

وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ /31 فصلت

ترجمه: و هرچه دلهایتان بخواهد (در بهشت) برای شماست و هرچه خواستار باشید در آنجا خواهید داشت

منتها خواسته‌ها مثل دنیا نیست، در آنجا حرص، طمع، عقده و حسرت وجود ندارد:

وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ /47 حجر(

ترجمه: و آنچه کینه [و شائبه‏هاى نفسانى] در سینه‏هاى آنان است برکنیم برادرانه بر تختهایى روبروى یکدیگر نشسته‏اند ۴۷)

و خواسته‌ها نیز همه صبغه‌ ی الهی دارد:

صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً/38 بقره

ترجمه: رنگ آمیزی خدایی ست و کیست که رنگ آمیزیش بهتر از خدا باشد

لذا خواست مرد مؤمن ازدواج با همسر مؤمنه ‌اش است که با صورتی محشور می‌گردد که حوریان با دیدن آن مدهوش می‌شوند و خواست زن مؤمن نیز ازدواج با همسر مؤمنش است که هیچ حور یا غلمانی به آن زیبایی نیست و اگر همسر دنیوی آنها اهل بهشت نبوده باشند و یا اصلاً همسری اختیار نکرده باشند، آنجا آنها را به یاد نمی‌آورند و همسری انتخاب می‌کنند و اگر زنی در دنیا دو همسر داشته باشد که هر دو اهل بهشت بوده باشند، به آن که خوش خلق‌تر بوده و در درجه‌ی بالاتری قرار دارد، می‌پیوندند.

*علاوه بر این در قرآن کریم به"غلمان" و "ولدان" اشاره شده است. در قرآن یک بار از کلمه غلمان استفاده شده‌، و دو بار هم (در سوره انسان و سوره واقعه) از تعبیری استفاده شده‌ که گویا همین غلمانان منظور ‌است:

وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّکْنُونٌ / 24 طور

ترجمه: و براى [خدمتشان‏] پسرانى خاص آنها چون مروارید درون [صدف‏] بر گردشان مى‏چرخند.

یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ /17 واقعه(

ترجمه: بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مى‏گردند ۱۷)

وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا /19 انسان(

ترجمه: و بر گرد آنان پسرانى جاودانى مى‏گردند چون آنها را ببینى گویى که مرواریدهایى پراکنده‏اند ۱۹)

غلمان واژه‌ای ‌است که در قرآن آمده و جمع «غلام (به معنای مرد جوان)» است، و مراد از آن جوانان و نوجوانان زیبایی است که خدمتکاران بهشتیان اند و پیرامون مؤمنان می‌گردند. این کلمه در فارسی به صورت مفرد به کار می‌رود. غلام در لغت به معنای خدمتگزار و غلمان جمع غلام است.

*توصیف غلمان:
1) خدمتگذاران بهشتی آن قدر زیبا و سفید چهره و با صفا هستند که گویی مرواریدهایی در صدفند!
2) همواره در شکوه و طراوت جوانی به سر می‌برند، گرداگرد بهشتیان می‌گردند و در خدمت آنها هستند.
3) نوجوانان زیبا با قدح ها و کوزه‌ها و جام های پر از شراب طهور که از نهرهای جاری بهشتی برداشته شده ،در اطراف آنها می‌گردند و آنان را سیراب می‌کنند.
4) هر یک از مؤمنان خدمتگذارانی مخصوص دارد.
5) گرچه در بهشت نیازی به خدمتکار نیست، و هر چه بخواهند، در اختیار آنها قرار می‌گیرد، ولی وجود خدمتکاران ، احترام بیشتری برای بهشتیان است.
6) از آن جا که بهشت جای غم و اندوه نیست، خدمتگذاران نیز از خدمت مؤمنان نهایت لذت را می‌برند.
از توضیحاتی که در مورد غلمان داده شد، به دست می آید که ایشان برای لذت جنسی زنان ظاهرا نیستند . فقط وظیفه خدمتکاری بهشتیان را به عهده دارند.

این آیات در مقام توصیف خدمتگزاران بهشتی و بیان برخی از ویژگی های آنان است و می فرماید بهشتیان دارای آنچنان مقامی هستند که حتی خدمتگزارانی که برای انجام کارها و برآورده شدن نیازمندی های آنان در خدمت آنان قرار داده شده افراد معمولی نیستند و از نظر زیبایی و نظافت همانند مروارید های درون صدف هستند.  ظاهر این آیه آن است که پسران زیبای بهشتی فقط برای خدمتگزاری بهشتیان آفریده شده اند و صحبت از لذت جنسی از آنان نیست تا شبهه لواط مطرح شود.

نتیجه کلام : بهشت رضوان قطعا فراتر از درک ماست. چون حداقل می دانیم که افرادی چون معصومین هستند با درک و سرعتی بالا به سوی بهشت برویم. با احترام به دنیا که بهشت را در قلب خود پیچیده !!!

خلاصه آن که زنان و مردان نگران تقسیم نعمات نباشند، بلکه نگران ورود به بهشت جاوید باشند.

 

برگرفته از منابع زیر:

http://www.x-shobhe.com/shobhe/3680.html

http://pasokhgoo.ir/node/22329

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=164986

http://www.askquran.ir/thread10317.html