"قلقله" که از صفات فرعی حروف می باشد، در لغت به معنای جنبش و تحریک، اضطراب و بی قراری است و در اصطلاح تجویدعبارت است از رها شدن صدای حرف از مخرجش در حالت سکون. (جنبش و حرکت مختصر حرف در حالت سکون)
البته این جنبش و حرکت نباید به اندازه ی یک حرکت کاملِ فتحه، ضمه و یا کسره باشد!
مانند: تلفظ «ب» در کلمه «سبحان» که ساکن است؛ ولی با صفت قلقله ، مایل به کسره خوانده می شود.
حروف دارای این صفت را «حروف قلقله» میگویند، و عبارتند از: (ق - ط - ب - ج - د) که برای سهولت یادگیری در عبارت «قطب جد» جمع شده اند.
اگر یکی از این ٥ حرف در کلمه ای قرار بگیرند به شرطی که ساکن باشند قابل تلفظ نیستند و لذا برای سهولت تلفظ، کمی آنها را متمایل به حرکت می کنند.
علت پدیدة قلقله را اجتماع دو صفت "جهر و شدت" در حروف یاد شده می دانند; چرا که به علت دارا بودن صفت شدت در هنگام سکون، صوت (جهر) حرف کاملاً متوقف می شود و حرف در مخرج خود حبس می گردد و اصلاً ادا نمی شود; لذا تنها راه تلفظ حرف، تحریک آن و آزاد نمودن مخرج حرف است تا حرف، ادا شده و به گوش شنونده برسد. (اجرای عملی تنها از راه شنیدن امکان پذیر است)
پس هرگاه یکی از این ٥ حرف ساکن شوند (در هر جای کلمه که باشد تفاوتی نمی کند) ، صفت "شدت" در این ٥ حرف جلوی خروج صدای حرف را می گیرد و نمی گذارد که صدای "جهر" حرف شنیده بشود، در نتیجه با رهاکردن صدای این حروف مشکل حل میشود.
نکته: در «ق» و «ط» میل به ضمه می دهند تا استعلای آنها حفظ شود و ما بقی میل به کسره یا فتحه داده می شود.
برخی معتقدند سه حرف «همزه»، «ت» و «ک» نیز صفت قلقله دارند که گویا با توجه به مجموع صفات حروف، این مطلب صحیح نیست.
حروف قلقله را حروف «مضغوطه» نیز خوانده اند.
اقسام قلقله:
قلقله بر دو قسم است؛ ١) قلقله صغرا: حرف قلقله در میان کلمه است؛ مانند: سبحان ٢) قلقله کبرا: حرف قلقله در آخر کلمه است؛ مانند: باب
قلقله کبرا از قلقله صغرا قوی تر و محکم تر است؛ زیرا قلقله آن آشکارتر از زمانی است که حرف قلقله در وسط کلمه باشد.
نکته قلقله نباید به حرکت کامل:
ِ فتحه، کسره و یا ضمه تبدیل شود
نکته: دقت شود که در ٢٣ حرف باقی مانده حرف، هیچ حرکتی نگیرد.
مثال:
ق: اَقْلامٌ – نَقْتَبِسْ - طَریقْ – بِالحَقّْ
ط: اَطْرافِ – نُطْعِمُ - مُحیطْ - صِراطْ
ب: اَبْرارَ – اِبْرٰاهیم - نَصیبْ - کِتٰابْ
ج: اَجْداثِ – اَجْرًا - بَهیجْ - بِالْحَجّْ
د: اَدْبارَ - اَرَدْنٰا - بَعیدْ - حَمیدْ