حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

پاسخ به سوال دوستان (شماره ١٩- آیا فقط مسلمانان وارد بهشت میشوند)

سوال یکی از دوستان: آیا فقط مسلمانان به بهشت می روند؟ تکلیف دین های دیگر چگونه است؟

پاسخ: ابتدا لازمه به یه نکته ای اشاره کنم:

الف) بسیاری از کسانی که نام اسلام و تشیع را بر خود نهاده ‌اند نیز به بهشت نمی‌روند. معاویه، شمر، خولی، مأمون، هارون و بسیاری از مفسدین و جنایتکاران معاصر نیز ادعای اسلام و بعضاً تشیع داشته و دارند و حتی بسیاری از صاحبان باطن خبیث و ظاهر آراسته نیز به جهنم می‌روند. در واقع این گونه نیست که هر مسلمانی  وارد بهشت شود و تنها کسانی مستحق بهشت هستند که قلبشان و عملشان همان گونه است که خدای متعال از آنها خواسته است. و کسانی که نور حقیقت را دیده اند و به آن پشت کرده اند، تنها خودشان مستحق ملامت و سرزنش می باشند. 

ب) دقت شود که بهشت، سیب و گلابی یا آب، برق، تلفن، یارانه و یا در نهایت مسکن نیست که معترض شویم چرا به این گروه می‌دهند و به آن گروه نمی‌دهند؟یا چرا به یک گروه خاص می‌دهند و به سایرین نمی‌دهند؟!

بلکه همان‌گونه که زمین جایگاه گیاهان، جانوران و سایر جانداران و از جمله انسان است، بهشت نیز "جایگاه مقربین درگاه الهی" است. یعنی جایگاه موحدین، مؤمنین و عاملین به عمل صالح.

پس، هر کس به خدای واحد و احد معرفت و ایمان داشته باشد، به معاد، حساب و کتاب و ثواب و عقاب ایمان داشته باشد، به خدا شرک نورزد و یا کافر نگردد، اوامر او را اطاعت کند و نه دعوت شیاطین از نوع جنیان و انسان‌ها و یا فرامین هوای نفس را و هر کس عمل صالح انجام دهد، به بهشت می‌رود.

ج) بهشت و جهنم، نتیجه ‌ی چگونگی ایمان و عمل انسان در طول حیات و زندگانی در دنیاست. و حاکم، قاضی، داور و گزینش کننده و حکم دهنده نیز همان کسی است که عالم هستی و از جمله انسان و قوانین عمل و نتیجه ‌ی عمل و نیز بهشت و جهنم را خلق کرده است و شرایط رسیدن به رشد، کمال و مقام قرب خودش را بیان نموده است.

بدیهی است که نزد عقل سلیم یک انسان نیز، روندگان به هر سمت و سویی، به یک هدف و نقطه ‌ی واحد و مشابهی نمی ‌رسند و عالم و جاهل ،عادل و ظالم ،کافر و مؤمن، مشرک و موحد و در نهایت اهل عمل صالح و مفسد و تبه ‌کار یکسان نیستند، چه رسد نزد خداوند حکیم و عادل. لذا فرمود:

قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ لا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُماتُ وَ النُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّار/16 رعد

بگو پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو خدا است، بگو پس چرا غیر او را اولیاء گرفته‏اید، با اینکه ایشان اختیار سود و زیان خویش را ندارند، بگو آیا کور و بینا یکسان است؟ و آیا ظلمات و نور یکسان است؟ آیا آنها شریکانى براى خدا قرار داده‏اند (و) همانند خلقت خدا خلقتى کرده‏اند؟ و خلقت‌ها به نظر ایشان در هم شده است؟ بگو خالق همه چیز خداست، و او یگانه و مقتدر است‏.

د) گاهی کثرت کفار، مشرکین، منافقین و اهل فسق و فجور و جنایت، انسان را به تعجب وا می‌دارد و شیطان و شیاطین نیز القاء می ‌کنند که «آیا یعنی این همه انسان به جهنم می‌روند؟!»

-خداوند متعال خود صاحبان خرد را مخاطب قرار داده و پاسخی منطقی و حکیمانه به این شبهه می‌دهد، چرا که هر عقل و منطقی می‌پذیرد که نباید نتیجه و جایگاه همگان، با هر باور و عملی که دارند، نزد خداوند متعال یکسان باشد.

قُلْ لا یَسْتَوِی الْخَبیثُ وَ الطَّیِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ/100 مائده

بگو [اى محمد] هرگز پاک و ناپاک مساوى نیستند هر چند زیادى ناپاکان شما را به تعجب وا دارد، پس اى خردمندان از خدا بترسید باشد که رستگار شوید.

پس، اگر کسی به جای خدای واحد، احد و بدون مثل و مانند، معتقد شد که خدا سه تاست و «اب، ابن و روح‌القدس» هر سه یکی و خدا هستند و در نهایت نیز خدایش را به صلیب کشیده شده دانست، یا کسی معتقد شد که موسی یا عزیر (ع) پسران خدا هستند، یا در کتابش آورد که خدا پایین آمده و با پیامبرش داود (ع) کشتی گرفته است، یا معتقد شد که خدای روشنایی و سپیدی و خدای تاریکی و خاموشی متفاوت است و این دو خدا همیشه با یک دیگر در نزاع بوده و صبح‌ها او غالب می‌گردد و شب‌ها این، یا کسی [مانند سلفی‌ها و وهابی‌ها] بر این باور شد که خداوند متعال جسمی مانند بشر، منتهی بسیار بزرگ‌تر دارد، یا کسی به پیامبر خدا ایمان نیاورد و یا مدعی ایمان شد اما تابع او نگردید، یا کسی به گناه، فسق، فجور، جنایت و ... خو کرد و بنده‌ی هوای نفس خود شد، در بهشت جایگاهی ندارد.

حال اگر گفتند این صفات، مشخصات و شاخصه‌ هایی که بیان شد، فقط به مسلمین و در میان آنها به شیعیان صدق می‌کند، معلوم می ‌شود که خودشان نیز می‌ دانند که صراط مستقیم کدام است.

-و اما بحث:

وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصارى‏ تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ/111 بقره 

آنها گفتند: هیچ کس، جز یهود یا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد. این آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مى‏‌گویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید!

خدای متعال، مالک همه چیز از جمله بهشت و جهنم است. و بهشتی یا جهنمی بودن افراد، مطابق خواست اوست. و اگر کسی بدون دلیل منطقی، ادعای بهشتی یا جهنمی بودن گروهی را بکند، سخنش مقبول نخواهد بود.

-با توجه به آیات قرآن کریم، این نتیجه به دست می آید که عملی نجات بخش است و بهشت جاویدان را در پی خواهد داشت که دارای این دو عنصر باشد:

حُسن فعلی: عمل، عملی باشد که در فرهنگ دینی مقبول است.

حُسن فاعلی: کننده کار آن را با نیت الهی و قصد قربت انجام داده باشد.

بنابراین دو دسته کار است که بی تردید در قیامت بهشت و ثوابی نخواهد داشت:

1ـ کاری که در فرهنگ دینی معصیت است و گناه محسوب می شود (حُسن فعلی نداشته باشد) هر چند فاعل آن مۆمن باشد؛ مانند سرقت اموال ثروتمندان برای کمک به نیازمندان با نیت قربة الی الله.

2ـ کاری که در فرهنگ دینی پسندیده است؛ ولی فاعلش آن را برای جلب رضای الهی و نیل به ثواب اخروی انجام نداده است (حُسن فاعلی نداشته باشد)؛ مانند ساخت بیمارستان با نیت کسب شهرت.

-دلیلی که در این جا، می تواند اثبات کننده باشد، وعده الهی است. وعده ای برای بهشتی شدن بعضی و جهنمی شدن دیگران است که مطابق قرآن کریم (که بدون تردید کلام الهی است) بهشتیان این گونه تعیین شده اند:
مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ یَعْمَلْ صالِحاً یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً/ 11طلاق

هر کس به خدا ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد، او را در باغهایى از بهشت وارد سازد که از زیر (درختانش) نهرها جارى است، جاودانه در آن مى‌‏مانند.

-پس آیات قرآن کریم تأکید و اصرار دارند بر اینکه شرط ورود به بهشت دو چیز است:

یکی ایمان و دیگری عمل صالح؛

مانند آیه 82 سوره بقره که اهل ایمان و عمل صالح را اهل بهشت و جاویدان در آن معرفی می کند:

وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ /82 بقره

 و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند آنان اهل بهشتند و در آن جاودان خواهند ماند

وَ أُدْخِلَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ... /23 ابراهیم (ع)

و کسانى را که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، به باغهاى بهشت وارد مى‏ کنند باغهایى که نهرها از زیر درختانش جارى است به اذن پروردگارشان، جاودانه در آن مى‏ مانند.

طبق آیات مبارکه زیر ، شرط ورود به بهشت ، ایمان به خدا و معاد و عمل صالح می باشد و در هیچ جای قرآن اشاره نشده است که فقط مسلمانان به بهشت می روند یا این که مسیحیان و پیروان سایر ادیان الهی وارد بهشت نمی شوند و البته در بسیاری از آیات قرآن آمده است که « إنّ الله لا یضیع أجر المحسنین » یعنی خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع و تباه نمی گرداند و البته باز هم اشاره نشده است که حتماً محسنین باید مسلمان باشند تا اجر کارشان را به آنها بپردازیم یا بالعکس محسنین غیر مسلمانان اجر و پاداشی ندارند.

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ /62 بقره

در حقیقت، کسانى که [به اسلام‌] ایمان آورده، و کسانى که یهودى شده‌اند، و ترسایان و صابئان، هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بیمى بر آنان است، و نه اندوهناک خواهند شد. ( 62 )

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَادُواْ وَالصَّابِؤُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وعَمِلَ صَالِحاً فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ /69 مائده

کسانى که ایمان آورده و کسانى که یهودى و صابئى و مسیحى‌اند، هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آورد و کار نیکو کند، پس نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین خواهند شد. ( 69 )

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ /17 حج

کسانى که ایمان آوردند و کسانى که یهودى شدند و صابئى‏ها و مسیحیان و زرتشتیان و کسانى که شرک ورزیدند البته خدا روز قیامت میانشان داورى خواهد کرد زیرا خدا بر هر چیزى گواه است

اما اگر افرادی در ذیل بعضی از این اسم ها، جمع شده و با مقتضای ایمان مخالفت کنند، و تسلیم حق نباشند، وعده عذاب و جهنم به آن ها داده شده است، همانگونه که در آیه ذیل اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) را اهل جهنم معرفی کرده است:
إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکینَ فی‏ نارِ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها أُولئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ/6 بینه

از اهل کتاب، آنها که کافرند و نیز مشرکان، در آتش جهنمند و در آن همواره خواهند بود. اینان بدترین آفریدگانند.

-آیات قرآن این واقعیت را هم بیان می دارند که نه ایمان بی عمل برای انسان مفید خواهد بود و نه عملِ بی نیت الهی.

بی فایده بودن ایمانِ بی عمل را در آیه 158 سوره انعام آمده است:

یَوْمَ یَأْتی‏ بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی‏ إیمانِها خَیْراً ../158 انعام

روزى که برخى از نشانه‏هاى پروردگارت به ظهور آید، ایمان آوردن کسى که پیش از این ایمان نیاورده یا در حال ایمانش عمل شایسته ‏اى انجام نداده سودى نخواهد داشت.

و اینکه عمل بی نیت الهی در آخرت بهره ای از پاداش الهی نخواهد داشت حقیقتی است که آیات 15 و 16 سوره هود (ع) از آن پرده بر می دارد:

مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ/ 15 أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَیْسَ لهَُمْ فىِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ  وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُون/16 هود (ع)

کسانى که زندگى دنیا و زیور و زینتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور کامل در [همین‏] دنیا به آنان مى‏دهیم و در آن چیزى از آنان کاسته نخواهد شد/15 اینان کسانى هستند که در آخرت، سهمى جز آتش براى آنان نیست و آنچه [در دنیا از کار خیر] کرده اند، در آخرت تباه و بى اثر مى شود و آنچه همواره [برای غیر خدا‏] انجام مى دادند، باطل است/16

حال که ضرورت داشتن ایمان و عمل صالح برای جلب رضای خداوندی و ورود به بهشت اثبات شد این سوال مطرح می شود که کدام ایمان و عقیده و کدام عمل شایسته این هدف را تأمین می کند و انسان را به سر منزل مقصود می رساند؟ 

کدام ایمان نجات بخش است؟

از آیات قرآن کریم به دست می آید تنها عقیده و باوری نجات بخش است که مقبول درگاه الهی باشد و آن نیست جز باور به معارف دین اسلام است.

إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ /19 آل عمران

بی تردید دینِ [واقعى که همه پیامبران، مُبلّغ آن بودند] نزد خدا اسلام است.

اسلام در اینجا  عبارت است از تسلیم شدن در برابر بیانى که از پروردگار عالم در مورد عقاید و اعمال و یا در مورد معارف و احکام صادر مى‏شود.( المیزان 3/121)

از نظر شریعت اسلام، ادیان پیشین در ظرف زمانی خود با توجه به استعدادهای مردم همان زمان، کامل و بر حق بوده اند؛ به عبارت دیگر، تمام ادیان الهی در تسلیم حق تعالی بودن مشترکند؛ اما این که همه آنها در تمام زمانها بر حق باشند، از نظر قرآن مردود است. اساسا آنچه با ارزش است اسلام و تسلیم واقعی در برابر حق است؛ چه بسا مسلمانانی که از اسلام تنها نامش را یدک می کشند و چه بسیار غیرمسلمانانی که در برابر حقیقت تسلیمند. از دیدگاه اسلام همه کسانی که در برابر حقیقت تسلیم هستند، اهل حقیقت و مسلمانند. اسلام توجّه زیادی به قلب انسانها دارد؛ این که فرد به طور قلبی در برابر حقیقت تسلیم باشد، بسیار حائز اهمیت است؛ این فرد اگر چه مسلمان نباشد، در دیدگاه اسلامی جایگاه ویژه ای دارد؛ زیرا مخالفت او با اسلام یا مسلمان نبودنش از روی عناد نیست.

استاد مطهری در صفحه 269 عدل الهی می فرماید: اگر کسی دارای صفت تسلیم باشد و به عللی حقیقت اسلام بر او مکتوم مانده باشد و او در این باره بی تقصیر باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمی سازد، او اهل نجات از دوزخ است.

خدای متعال می فرماید:

وَ ما کُنّا مُعَذِّبِینَ حَتّی نَبْعَثَ رَسُولاً/15 اسراء

ما چنین نیستیم که رسول نفرستاده (حجّت تمام نشده) بشر را معذّب کنیم

محال است که خدای کریم کسی را که حجت بر او تمام نشده است، عذاب کند.

استاد مطهری بر این باور است که اینها «مسلم فطری» می باشند.(عدل الهی، صص 270269)

بنابراین، آنچه که در این اصل مهم است تسلیم در برابر حقیقت می باشد؛ یعنی هر کسی را که در مقابل حق و حقیقت عناد ندارد، اگر چه مسلمان نباشد، نمی توانیم از دایره نجات خارج بدانیم؛ به عبارت دیگر، خارج شدگان از این دایره کسانی اند که لجاجت در برابر حقیقت دارند؛ آنهایی که به قول شهید مطهری مبتلا به آفت جحود، یعنی حالت «ستیزه گری» با حقیقت هستند.( ر.ک.: همان، صص 290289)

 اینها کسانی اند که حقیقت را می فهمند و در دل به آن اعتراف می نمایند؛ ولی در واقع با آن به مخالفت می پردازند؛ یعنی عقل و دل آنها تسلیم است؛ ولی از روی تکبر و خودخواهی و... در عین شناختِ حقیقت با حقیقت به مبارزه برمی خیزند. آنها بیماران روحی اند که به خاطر منافع شخصی و تعصّبات قبیله ای یا حزبی با حقیقت مقابله می کنند. قرآن در آیه 32 انفال، درون مایه شان را این گونه ترسیم می کند:

وَإِذْ قَالُواْ اللَّهُمَّ إِن کَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ /32 انفال

«گفتند: پروردگارا، اگر این حق است و از طرف توست، بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر، یا عذاب دردناکی برای ما بفرست.»

این گونه افراد از شدّت تعصب و لجاجت یا عوام فریبی، حاضرند چنین نفرین هایی بر خود روا دارند؛ امّا حق را نپذیرند. تفسیر نور در ذیل این آیه از کتاب الغدیر، ج 1، ص 239 تا 266 به نقل از 30 نفر از علمای اهل سنّت، روایتی را می آورد که گویای نمونه ای از این افراد در صدر اسلام است: پس از تعیین علی (ع) برای امامت از سوی پیامبر (ص) که به فرمان خداوند در غدیر خم انجام یافت، نعمان بن حارث که از منافقان بود، نزد پیامبر آمده و گفت: ما را به توحید و نبوّت و جهاد و حج و روزه و نماز و زکات، دستور دادی، پذیرفتیم. حالا این جوان را امام ما قرار دادی؟ پیامبر فرمود: به فرمان خدا بود. او از شدّت ناراحتی به خود نفرین کرد و در نفرین، از همین آیه اقتباس کرد.( تفسیر نور، ج 4، ص 327)

در برابر این گروه، خداوند حالت کسانی را که در برابر حقیقت تسلیم و از صفت جحود و کفر مبرا هستند در آیه 112 سوره بقره این گونه توصیف می کند:

بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ /112 بقره

آری کسی که روی خود را تسلیم خدا کند (سر به خدا بسپارد) و نیکوکار باشد، پس پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین خواهند شد.

در این باره، حضرت علی (ع) مطلبی دارد که با آنچه در میان مسلمانان و حتّی شیعیان متداول است، تازگی دارد و از دید ویژه ای باید به آن نگریست؛ او در حکمت 125 نهج البلاغه اسلام را به نحوی تعریف می کند که ناظر به عملگرایی می باشد. او اظهار می دارد:

«اسلام را طوری تعریف کنم که دیگر قبل از من تعریف نکرده باشند: اسلام زیر بار رفتن است (الاسلام هو التسلیم) و... .»

طبق تفسیر آن حضرت بسیاری از کسانی که در برابر حق تسلیم می باشند و زیر بار حقیقت می روند اگر چه بر خلاف منافع شخصی و گروهی آنها باشد، داخل اسلام می گردند. در این زمینه مرحوم مطهری در صفحه 291 کتاب عدل الهی خود، روایت جالبی از امام باقر علیه السلام نقل می کند:

«هر چیزی که نتیجه اقرار و تسلیم و روح پذیرش حقیقت باشد ایمان است و هر چیزی که نتیجه روح عناد و سرپیچی از حقیقت باشد کفر است.( اصول کافی، ج 2، ص 387)

با نظر به این سخن، بسیاری از مردم اهل ایمان خواهند بود؛ زیرا جحود و عنادی با حق نداشته و اگر حقیقت را بفهمند آن را در می یابند یا دست کم با آن مخالفت نمی نمایند و همین، رمز نجات ایشان خواهد بود.

-اما در سوره مبارکه آل عمران، آیه 85 ، همانطور که گفتیم ، می خوانیم :

وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ /85 آل عمران

و هر که جز اسلام، دینى [دیگر] جوید، هرگز از وى پذیرفته نشود، و وى در آخرت از زیانکاران است. ( 85 ) 

چند نکته قابل ذکر در این آیه است که از جمله آنها :

1 ـ دین اسلام ناسخ سایر دین ها می باشد یعنی پیروان ادیان قبلی بعد از روشن شدن حقانیت دین اسلام بر آنها و شناختن دین باید به این دین را به عنوان دین برتر بپذیرند و جزو پیروان این دین شوند.

2ـ کسانی از اهل کتاب که از سر لجاجت و عناد از دین اسلام روی گردانند یا کسانی که حقانیت دین اسلام بر آنها اثبات شده است ولی باز هم به دین اسلام را به عنوان دین خود نمی پذیرند طبق این آیه قرآن جزو خاسرین و زیانکاران می باشند وگرنه حرجی بر انسانهایی که از نظر دین ، مستضعف و یا جاهل قاصر هستند نمی باشد.

3 ـ از آنجا که طبق آیات قرآن از تمامی پیامبران میثاق گرفته شده تا مؤید و مصدق پیامبران بعد از خود باشند و همچنین در تمام کتاب های نازل شده از سوی خداوند مثل تورات و انجیل  بشارت آمدن حضرت محمد ( ص ) آمده است با این اوصاف اگر پیروان اهل کتاب پیرو واقعی پیامبر خود باشند نتیجتاً آنهانیز باید پیرو اسلام بوده و دین اسلام را تصدیق کنند.

4 ـ مسلمانان نه تنها پیرو دین مبین اسلام هستند که تمام ادیان و پیامبران قبل از حضرت محمد ( ص ) را نیز قبول دارند و به قول معروف چون که صد آید نود هم پیش ماست.

-بنابراین هر مکتب و عقیده ای که در آن سخنی از فرامین الهی نباشد و تسلیم بودن محض در برابر تمام آنچه او فرموده است معنی نداشته باشد ، مکتبی نیست که انسان با باور به آموزه های آن بتواند به قرب الهی و بهشت جاویدان دست پیدا کند.

با این قید، تمام ادیان و مکاتب غیر الهی یکسره باطل اعلام شده و کنار گذاشته می شوند؛ می ماند ادیان الهی. در بین ادیان الهی هم، قرآن کریم فقط اسلام به معنای دین خاتم را برگزیده و بقیه را با صراحتِ تمام مردود اعلام کرده است. این بیانیه سه بار در قرآن کریم دیده می شود:

در آیات 33 سوره توبه، 28 سوره فتح و 9 سوره صف که فرمود:

هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ ...

اوست که پیامبرش را به همراه هدایت الهی و دین حق فرستاد، تا آن را بر همه ادیان چیره گرداند.

در این آیات مراد از «دین حق»، دین اسلام و عقاید و احکام آن است که با واقع و حق انطباق دارد. بنابراین معنای آیه این می شود:

خدا آن کسى است که رسول خود محمد (ص) را با هدایت و یا با آیات و معجزات و با دینى که با فطرت و حقیقت آفرینش منطبق است، فرستاد تا آن را بر سایر ادیان غلبه دهد.(المیزان 9/247)

بر اساس این آیات، ایمان به غیر دین اسلام در درگاه الهی مردود است و پذیرفته نخواهد بود. برای همین قرآن کریم، اهل کتاب را به دست برداشتن از دین سابق دعوت می کند و از آنها می خواهد تا به دین اسلام ایمان بیاورند:

وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُۆْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ /110 آل عمران

اگر اهل کتاب (یهود و نصارى) ایمان بیاورند به سود خودشان است از آنها (تعدادی) مومنند و اکثرشان فاسق.

اما متاسفانه تنها اقلیتى از آنها پشت پا به تعصبهاى جاهلانه زده‏ و اسلام را با آغوش باز پذیرفته اند؛ در حالى که اکثریت آنها از تحت فرمان پروردگار خارج شده و حتى بشاراتى که در باره پیامبر (ص) در کتب آنها بوده نادیده انگاشته و بر کفر و عصبیت خود هم چنان باقى مانده اند.( تفسیر نمونه 3/49)

و یا در آیه 65 سوره مائده آنها را به شرطی اهل بهشت و رستگاری می داند که به اسلام ایمان بیاورند و مسلمان شوند:

وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعیمِ/65 مائده

اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و پرهیزگارى پیشه کنند، از گناهان گذشته آنها درمی گذریم و آنها را در باغ هاى بهشت که کانون انواع نعمت ها است وارد مى‏کنیم.

-خداوند متعال کار را به اینجا خاتمه نداده و سخن از اسلامی به میان می آورد که مورد رضایت اوست ؛ چرا که می دانسته همین اسلامی که تا قیامت بشر را به آن فراخوانده ، خود به فرق و مذاهب متعدد تقسیم خواهد شد؛ برای همین فرمود:

الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً/3 مائده

یعنی اسلامی مورد قبول و رضایت من است که مُهر «غدیر» پای آن باشد.

-قرآن و روایات به طور صریح اعلام مى‏دارد که تنها اسلام و تشیع که همان حقیقت اسلام ناب است از افراد پذیرفته مى‏شود ولی این به معناى آن نیست که همه شیعیان اسمى وارد بهشت مى‏شوند؛

-اما در مورد افراد دیگر ادیان و مذاهب باید گفت: آنان به سه دسته تقسیم مى‏شوند که هر یک حکمى جداگانه دارند:


1) با اسلام و تشیع آشنا شده؛ ولى به دلیل تعصّب یا عناد و لجاجت از پذیرفتن آن سرباز مى‏زنند. چنین افرادى به فرموده قرآن کریم اهل جهنمند.


2) با اسلام و تشیع آشنا نیستند؛ ولى در جهالت خود مقصرند؛ یعنى، از وجود دینى به نام اسلام یا مذهبى به نام تشیع مطلعند؛ ولى با وجود همه امکانات و شرایط لازم براى جست‏وجوى حقیقت اقدامى نمى‏کنند. چنین افرادى در حد تقصیر خویش روز قیامت مجازات مى‏شوند.


3) با اسلام آشنا نیستند و در جهالت خود نیز تقصیرى ندارند؛ بلکه یا اصلاً به گوششان نخورده یا آنکه امکان تحقیق و پژوهش براى آنان وجود نداشته است و تنها هر آنچه را به آنها رسیده (مثل مسیحیت ویهودیت و...)قبول کرده و به آن عمل نموده‏اند. چنین افرادى اهل جهنم نیستند و خداوند آنان را مشمول عفو و رحمت خود قرار مى‏دهد و اعمال آنها را با میزان حقیقت‏خواهى آنان و آنچه فکر مى‏نمودند حق است، مى‏سنجد.

-درباره وضع غیر مسلمان (مبنی بر این که بهشت می‌روند یا نه) سه دیدگاه عمده وجود دارد:

۱ـ نظر افراطی:
برخی از روشن فکران عقیده دارند که بین مسلمان و غیر مسلمان در پاداش و رفتن به بهشت فرقی وجود ندارد. شهید مطهری می‌ نویسد:
«معمولاً کسانی که داعیه روشن فکری دارند، با قاطعیت می ‌گویند هیچ فرقی میان مسلمان و غیر مسلمان، بلکه موحد و غیر موحد نیست. هر کس عمل نیکی انجام دهد، خدمتی از راه تأسیس یک مؤسسه خیریه و یا اکتشاف و اختراع و یا از راه دیگر انجام دهد، استحقاق ثواب و پاداش از جانب خداوند دارد. می گویند خداوند عادل میان بندگان خود تبعیض نمی‌کند. . . »( عدل الهی، ص ۳۳۵)

طرفداران این نگرش هم به دلیل عقل استدلال کرده‌اند و هم به دلیل نقل. دلیل عقلی آنان بر دو مقدمه استوار است:
یکم: خداوند با همه موجودات نسبتی مساوی داشته. . . بندگان و مخلوقات برای او یکسان هستند و با هیچ‌کس خویشاوندی و رابطه خصوصی ندارد؛ بر این اساس به افعال و عملکرد همگان پاداش و ثواب می ‌دهد؛ و چون نسبت خداوند به همه موجودات یکسان است، دلیلی ندارد که عمل نیک از یک نفر مقبول باشد و از یک نفر دیگر مقبول نباشد.(عدل الهی ، ص ۳۳۷ ـ ۳۳۸)

دوم: خوبی و بدی اعمال، قراردادی نیست، بلکه واقعی است، یعنی حسن و قبح افعال ذاتی بوده و هر کدام آثار خود را دارد؛ از این رو پاداش و ثواب آن در راستای حسن ذاتی آن است. هر گاه اعمالی به ‌وجود آمد که حسن ذاتی داشته باشد، ثواب دارد.

شهید مطهری می‌نویسد: «. . . از این دو مقدمه چنین نتیجه می‌ گیریم که چون خداوند اهل تبعیض نیست و چون عمل نیک از هر کس نیک است، پس هر کس کار نیک بکند، ضرورتاً و الزاماً از طرف خدا پاداش نیک خواهد داشت. . . »(عدل الهی ، ص ۳۳۹)

دلیل نقلی نیز دلیل عقل را تأیید و تأکید می کند؛ زیرا در آیات و روایات تصریح شده است که عمل نیک پاداش و عمل بد عذاب را در پی دارد:

فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ /7  وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ/8 زلزال

پس هر کس هم وزن ذرّه ‏اى کار خیر انجام دهد آن را مى ‏بیند/7 و هر کس هم وزن ذرّه ‏اى کار بد کرده آن را مى ‏بیند/8


إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلا/30 کهف

مسلّماً کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، ما پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم کرد

از این آیات استفاده می‌شود که پاداش و عذاب بر اعمال مترتب بوده و مسلمان بودن در اعطای پاداش شرط نشده، همان‌طوری که در استحقاق عذاب، غیر مسلمان بودن شرط نشده است.

۲ـ نظر تفریطی:
برخی دیگر عقیده دارند که به فعالیت ‌های نیک غیر مسلمانان پاداش داده نشده و به بهشت نمی‌ روند. این نگرش معمولاً از سوی مقدس مآب ها ابراز شده است. طرفداران این نگاه نیز به دلیل عقل و نقل استدلال نموده‌اند. دلیل عقلی این است که اگر بنا باشد اعمال غیر مسلمان و یا مسلمان غیر شیعه مقبول درگاه خداوند باشد، پس فرق میان مسلمان و غیر مسلمان چیست؟ اصولاً اگر تفاوت مسلمانان با غیر مسلمانان در پاداش ظهور نکند، اسلام و تشیع لغو خواهد بود.در برخی از آیات آمده که عمل کافر غیر مقبول است.

در آیه ۱۸سوره ابراهیم اعمال کفار به خاکستری تشبیه شده است که به وسیله تند بادی پراکنده شود:
مَّثَلُ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ لاَّ یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُواْ عَلَى شَیْءٍ ذَلِکَ هُوَ الضَّلاَلُ الْبَعِیدُ/18 ابراهیم (ع)

اعمال کسانی که به پروردگارشان کافر شدند، همچون خاکستری است در برابر تندباد، در یک روز طوفانی، آن‌ها توانایی ندارند کم ترین چیزی از آن چه را انجام داده‌اند، به دست آورند و این گمراهی دور و درازی است.

۳ـ دیدگاه اعتدالی:
دیدگاه اعتدال از آیات و روایات استفاده می‌ شود. شهید مطهری و برخی از نظریه پردازان اسلامی، طرفداران این دیدگاه هستند. بر اساس این نگرش، فعالیت و خدمات کسانی مثل مخترعان و مکتشفان کافر که با انگیزه انسان دوستی شکل می‌ گیرد، پاداش داشته، با این توضیح که اگر کافر منکر خدا و یا مشرک باشد، پاداش در دنیا داده می شود و در آخرت بهره و نصیبی ندارند مگر جهنم :

مَن کاَنَ یُرِیدُ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا وَ زِینَتهَا نُوَفّ‏ِ إِلَیهْمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لَا یُبْخَسُونَ/15 أُولئِکَ الَّذینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فیها وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ/16 هود (ع)

کسانى که زندگى دنیا و زینت آن را بخواهند، (نتیجه) اعمالشان را در همین دنیا بطور کامل به آنها مى‏ دهیم و چیزى کم و کاست از آنها نخواهد شد/15 (ولى) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمى) نخواهند داشت و آنچه را در دنیا (براى غیر خدا) انجام دادند، بر باد مى ‏رود و آنچه را عمل مى ‏کردند، باطل و بى اثر مى‏ شود!/16

قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرینَ أَعْمالاً /103 الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فىِ الحْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یحَسَبُونَ أَنهَّمْ یحُسِنُونَ صُنْعًا/104 أُوْلَئکَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِایَاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائهِ فحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِیمُ لهَمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا/105 کهف

بگو: آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانى هستند/103 آن ها که تلاش های شان در زندگى دنیا گم (و نابود) شده با این حال، مى ‏پندارند کار نیک انجام مى ‏دهند/104 آن ها کسانى هستند که به آیات پروردگارشان و لقاى او کافر شدند به همین جهت، اعمال شان حبط و نابود شد! از این رو روز قیامت، میزانى براى آن ها برپا نخواهیم کرد/105

اما اگر کافر پیرو یکی از ادیان الهی ( مثل مسیحیت و یهودیت) باشد و حقانیت دین اسلام برایش مشخص نشده باشد و در شناخت حق هم کوتاهی نکرده باشد، از پاداش دنیایی و آخرتی (بهشت) برخوردار میشود.

شهید مطهری بعد از بررسی آیات و روایات دربارة وضع مخترعان و مکتشفان غیر مسلمان(اهل کتاب) می‌نویسد:« افرادی این‌چنین که البته در همه زمان‌ها کم یا بیش پیدا می‌ شوند، حداقل این است که در عذاب آن ‌ها تخفیف داده می‌شود و یا عذاب آن‌ها به کلی برداشته می‌شود.»( مرتضی مطهری ،عدل الهی،ص۳۴۷،ناشر صدرا)

مَنْ کانَ یُریدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ/18 اسراء

آن کس که (تنها) زندگى زودگذر (دنیا) را مى‏ طلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم- و به هر کس اراده کنیم- مى‏ دهیم.

-علاوه بر اینکه مزد در درگاه الهی به تناسب استعدادهای داده شده و کار انجام شده، داده می شود. و کسی که ذاتا روحیه ای بخشنده داشته، یا ذاتا جویای علم بوده است، یا روحیه لطیف او سبب توجهش به نیازمندان شده است، صرف عملش ملاک نیست. و چه بسا او در مقابل سرمایه ای که خدای متعال به او در این جهات داده است، کوتاهی نیز کرده باشد.

هر چند ممکن است فضل خدای متعال کسانی را که لایق نیستند نیز در بر گیرد، همان گونه که رسول خدا (ص) درباره حاتم طایی به پسرش می فرمایند: خداوند عذاب‏ را به خاطر سخاوت از پدرت دور کرده است.( بحار الأنوار ، ج‏۶۸، ص ۳۵۴)

-پیروان ادیان الهی (همه غیر مسلمانان) هم به حکم کتاب خودشان که در آن اشاره به آمدن پیامبر اسلام شده است و هم به حکم عقل که باید به آخرین پیام الهی گوش فرا دهند، باید دین اسلام را بپذیرند.همانطور که گفتیم خداوند در آیه ۸۵ سوره آل عمران فرموده اند.


بنابراین، همگان وظیفه دارند درباره دین خود و دین اسلام تحقیق کنند و دستورهای ادیان را با هم مقایسه کنند. پس از تحقیق دقیق و علمی، به حقیقت اسلام و حقانیت این دین پی خواهند برد. حال اگر پس از تحقیق به این نتیجه رسیدند که دین خودشان بر حق است و از طرفی به محتوای دین خود عمل کردند و بر کسی ظلم نکردند، چون حجت و دلیل و برهان بر اعتقاد خود دارند، خداوند آنان را عذاب نمی‏کند، ولی اگر تحقیق نکردند و با لجاجت بر دین خود پای فشاری کردند و با این که احتمال دادند دین اسلام دین حقی باشد، به دنبال آن نرفتند، در وظیفه خود کوتاهی کرده، در نتیجه مواخذه خواهند شد.

بنابراین اصل در حساب قیامت، در حق طلبی انسان‌ها و تسلیم در مقابل آن، یا انکار حقیقت است.

شهید مطهری(ره) در این باره می‏گوید: «اگر کسی در روایات دقت کند، می‏یابد که ائمه(ع) تکیه‏ شان بر این مطلب بوده که هر چه بر سر انسان می‏آید، از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و یا لااقل در شرایطی باشد که می‏بایست تحقیق و جستجو کند نکند. اما افرادی که ذاتاً و به واسطه قصور فهم و یا به علل دیگر در شرایطی به سر می‏برند که مصداق منکر و یا مقصر به شمار نمی‏روند، آنان در ردیف منکران و مخالفان نیستند. ائمه اطهار بسیاری از مردم را از این طبقه می‏دانند. این گونه افراد دارای استضعاف و قصور هستند و امید عفو الهی درباره آنان می‏رود. همان طوری که ممکن است منشأ استضعاف، عدم امکان تغییر محیط باشد، ممکن است این جهت باشد که ذهن انسان متوجه حقیقت نشده باشد و به این سبب از حقیقت محروم مانده باشد».( مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۳۲۰ به بعد، ناشر صدرا)

-بنابراین، این امکان وجود دارد که غیر مسلمانان نیز داخل بهشت شوند. این ها گروهی هستند که به عنوان مستضعفان شناخته می‌شوند، یا واقعا و حقیقتا به دنبال دین حق بودند، اما به دلایلی بر آن دست نیافتند و نیز انسان‌های درستکار بودند. محاسبه اعمال آنان، بر پایه عدل خداوندی است . بر اساس عقل و فطرت و کردارشان، هم چنین اعتقادات و باورهایشان مورد حساب قرار می‏گیرند. جهت مطالعه بیش تر در این موضوع به کتاب «عدل الهی» ( بخش اعمال خیر غیر مسلمانان) اثر استاد شهید مطهری و تفسیر نمونه، ج ۱۰، ص ۳۱۲ـ ۳۱۷ مراجعه فرمائید. و اگر عده ای وجود داشته باشند که هرگز راهی برای فهم حقیقت نداشته اند، حساب کار آنها با خدای متعال است که می فرماید:

فَأُولئِکَ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً/99 نساء

ممکن است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد و خداوند، عفو کننده و آمرزنده است.

-خلاصه بحث این که ما انسانها چه مسلمان و چه غیر مسلمان در مسند قضاوت نیستیم که بگوییم چه شخصی بهشتی و چه شخصی جهنمی است . و در قرآن تنها گناهی که به خاطر آن انسان وارد بهشت نمی شود شرک به خداوند ( به شرط توبه نکردن از این گناه تا هنگام مرگ ) می باشد.( إنّ الله لا یغفر أن یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء) نه مسیحی بودن و یهودی بودن و ... اما باید به این نکته مهم توجه داشت که هر یک از اهل کتاب که دین مبین اسلام را شناخته و حقانیت این دین بر آنها اثبات شده است باید به این دین بگروند وگرنه در آخرت جزو خاسرین و زیانکاران می باشند.

منابع:

http://www.tebyan.net

http://kalaamevahy.blogfa.com

http://www.porseshkadeh.com

http://www.x-shobhe.com

http://www.soalcity.ir

http://www.hawzah.net/