حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

خمس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

جلسه هفتادونهم

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴿۴۱﴾ - سوره مبارکه الانفال

ترجمه:

و بدانید که هر چیزى را به غنیمت گرفتید یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و براى خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه‏ماندگان است اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایى [حق از باطل] روزى که آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل کردیم ایمان آورده‏اید و خدا بر هر چیزى تواناست.

 

معانی لغات:

وَاعْلَمُوا: و بدانید 

أَنَّمَا: که هرآنچه 

غَنِمْتُمْ: به غنیمت گرفتید 

مِنْ شَیْءٍ: ازچیزی 

فَأَنَّ: پس همانا 

لِلَّهِ: برای خداست 

خُمُسَهُ: یک پنجم آن 

وَلِلرَّسُولِ: و برای پیامبر 

وَلِذِی الْقُرْبَى: و برای خویشاوندان 

وَالْیَتَامَى: و یتیمان 

وَالْمَسَاکِینِ: و بینوایان 

وَابْنِ السَّبِیلِ: و در راه ماندگان 

إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ: اگر ایمان آورده اید 

بِاللَّهِ: به خدا 

وَمَا أَنْزَلْنَا: و آنچه نازل کردیم 

عَلَى عَبْدِنَا: بر بنده مان 

یَوْمَ الْفُرْقَانِ: (در) روز جدایی 

یَوْمَ: روزی(که) 

الْتَقَى: باهم روبرو شدند 

الْجَمْعَانِ: دو گروه 

وَاللَّهُ: وخداوند 

عَلَى کُلِّ شَیْءٍ: بر هر چیزی 

قَدِیرٌ: تواناست


- خمس یک دستور مهم اسلامى است. در روایات نیز از اهمیّت ویژه‏اى برخودار است، از جمله اینکه هر کس خمس مالش را نپردازد، مالش حلال نمى‏شود و نمى‏تواند در آن تصرّف کند و نماز با لباسى که خمس آن پرداخت نشده باشد، مشکل دارد.

- تفاوت خمس و زکات: میان خمس و زکات این تفاوت مهم وجود دارد که زکات جزء اموال عمومی جامعه اسلامی محسوب می‌شود، لذا مصارف آن عموماً در همین قسمت می‌باشد، ولی خمس از مالیات‌هایی است که مربوط به حکومت اسلامی است، یعنی مخارج دستگاه حکومت اسلامی و گردانندگان این دستگاه از آن تأمین می‌شود. محروم بودن سادات از دست یابی به زکات در حقیقت برای دور نگه داشتن خویشاوندان پیامبر از این قسمت است تا بهانه‌ای به دست مخالفان نیفتدکه پیامبر خویشان خود را بر اموال عمومی مسلط ساخته‌است، ولی از سوی دیگر نیازمندان سادات نیز باید از طریقی تأمین شوند. در حقیقت خمس نه تنها یک امتیاز برای سادات نیست، بلکه یک نوع کنار زدن آنها، به خاطر مصلحت عموم و به خاطر این که هیچ گونه سوء ظنی تولید نشود می‌باشد.


- واژه‏ى «غنیمت» و «غرامت»، هر یک شش بار در قرآن آمده است. همان گونه که غرامت شامل هرگونه ضرر مالى مى‏شود، نه فقط ضرر جنگى، غنیمت هم نه تنها درآمد جنگى، بلکه هرگونه منفعتى را دربرمى‏گیرد. کتب لغت مانند لسان‏العرب، تاج‏العروس و قاموس و مفسّران اهل‏سنّت از قبیل قرطبى، فخررازى و آلوسى نیز در عمومیّت لغت، شک ندارند. همچنین در مفردات راغب آمده است: به هر چیزى که انسان بدست مى‏آورد، غنیمت گفته شده است. در قرآن نیز غنیمت، براى غنائم غیر جنگى بکار رفته است: «فعنداللّه مغانم کثیرة»

- طبق روایات و به عقیده‏ى شیعه، غنیمت در این آیه شامل هرگونه در آمدى اعمّ از کسب و کار و تجارت مى‏شود. و نزول آیه در جنگ بدر، دلیل این نیست که خمس تنها در غنائم جنگى باشد و اگر هم مراد از غنیمت در آیه تنها غنائم جنگى باشد، باید گفت: یک مورد از خمس در این آیه آمده و موارد دیگر در روایات مطرح شده است.

- "فَأَنَّ لِلَّهِ":بسیار روشن است که خداوند نیاز به خمس ندارد، بنابراین سهم خدا، براى حاکمیّت قانون خدا و ولایت رسول، تبلیغات و رساندن نداى اسلام به گوش جهانیان، نجات مستضعفان و جلوگیرى از مفسدان است.

برپایه‏ى روایات، سهم خدا در اختیار رسول و سهم رسول و پس از او، در اختیار امام است. و این سه سهم در زمان غیبت امام، در اختیار نوّاب خاص و یا نوّاب عام او یعنى مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید قرار داده مى‏شود.

- «ذِی الْقُرْبَى»، به دلیل روایات بسیار از شیعه و نیز برخى روایات اهل‏سنّت، همه‏ى بستگان پیامبر(ص) نیستند، بلکه مراد، امامان اهل‏بیت(ع) مى‏باشند که مقام امامت ورهبرى دارند و خمس، متعلّق به رهبر و حکومت اسلامى است، نه فامیل پیامبر. 
علاوه بر روایات، قرار گرفتن ذى‏القربى، در ردیف «اللّه و للرسول» به خصوص با حرف «لام»، نشانه‏ى آن است که ذى‏القربى افراد خاصّى هستند که در خط خدا و رسولند.

منظور از ذى القربى خویشاوندان نیست و نه همه خویشاوندان پیامبر(ص)، بلکه امامان اهل بیت هستند دلیل بر این موضوع روایات متواترى است که از طرق اهلبیت پیامبر(ص) نقل شده است. و در کتب اهل سنت نیز اشاراتى به آن وجود دارد.
بنابراین آنها که یک سهم از خمس را متعلق به همه خویشاوندان پیامبر مى دانند در برابر این سئوال قرار مى گیرند که این چه امتیازى است که اسلام براى اقوام و بستگان پیامبر(ص) قائل شده است، در حالى که مى دانیم اسلام ما فوق نژاد و قوم و قبیله است.

ولى اگر آن را مخصوص امامان اهل بیت بدانیم با توجه به اینکه آنها جانشینان پیامبر و رهبران حکومت اسلامى بوده و هستند علت دادن این یک سهم از خمس به آنها روشن مى گردد، به تعبیر دیگر، "سهم خدا" و "سهم پیامبر" و "سهم ذى القربى" هر سه سهم متعلق به "رهبر حکومت اسلامى" است، او زندگى ساده خود را از آن اداره مى کند و بقیه را در مخارج گوناگونى که لازمه مقام رهبرى امت است مصرف خواهد نمود، یعنى در حقیقت در نیازهاى جامعه و مردم.

- "یتیم" به معناى انسانى است که پدرش در حال خردسالى‏اش مرده باشد، و مى‏گویند که در همه انواع حیوانات، یتیم آن، حیوانى است که مادر خود را از دست داده باشد، تنها انسان است که یتیم بودنش از ناحیه پدر است.

- منظور از "یتیمان" و "مسکینان" و "واماندگان در راه" تنها ایتام و مساکین و ابناء سبیل بنى هاشم و سادات مى باشند، اگر چه ظاهر آیه مطلق است و قیدى در آن دیده نمى شود، دلیل ما بر این تقیید روایات زیادى است که در تفسیر آیه از طرق اهل بیت وارد شده و مى دانیم بسیارى از احکام در متن قرآن به طور مطلق آمده ولى شرائط و قیود آن بوسیله سنت بیان شده است و این منحصر به آیه مورد بحث نیست تا جاى تعجب باشد.

به علاوه با توجه به آنکه زکوة بر نیازمندان بنى هاشم به طور مسلم حرام است باید احتیاجات آنها از طریق دیگرى تامین گردد و این خود قرینه مى شود بر اینکه منظور از آیه فوق خصوص نیازمندان بنى هاشم است. لذا، در احادیث مى خوانیم که امام صادق(ع ) مى فرموده خداوند هنگامى که زکوة را بر ما حرام کرد خمس را براى ما قرار داد بنابراین زکوة بر ما حرام است و خمس حلال. (وسائل الشیعه جلد ششم بحث خمس و تفسیر مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث)

در واقع اسلام براى برطرف کردن محرومیّت‏هاى جامعه، دو چیز را واجب کرده است:

یکى زکات که مربوط به همه‏ى فقراى جامعه مى‏باشد و دیگرى خمس که بخشى از آن مخصوص فقراى سادات است و خمس و زکات به اندازه‏ى نیاز سال فقرا به آنان پرداخت مى‏شود، نه بیشتر.


- براى تاکید اضافه مى کند: "که اگر شما به خدا و آنچه بر بنده خود در(روز جنگ بدر) روز جدائى حق از باطل، روزى که دو گروه مؤمن و کافر در مقابل هم قرار گرفتند، نازل کردیم ایمان آورده اید باید به این دستور عمل کنید و در برابر آن تسلیم باشید" (ان کنتم امنتم بالله و ما انزلنا على عبدنا یوم الفرقان یوم التقى الجمعان).


- نام روز جنگ(بدر) در این آیه روز جدائى حق از باطل(یوم الفرقان) و روز درگیرى گروه طرفداران کفر با گروه طرفداران ایمان ذکر شده، اشاره به اینکه اولا روز تاریخى بدر روزى بود که نشانه هاى حقانیت پیامبر(ص) ظاهر گشت، زیرا قبلا وعده پیروزى به مسلمانان داده بود در حالى که ظاهرا هیچ نشانه اى از آن وجود نداشت، و چنان عوامل مختلف غیر منتظره براى پیروزى دست به دست هم داد که آن را نمى شد بر تصادف حمل کرد، بنابراین صدق آیاتى که بر این پیامبر(ص) در چنین روزى نازل شده دلیل آن در خودش نهفته است .

ثانیا درگیرى بدر(یوم التقى الجمعان) در واقع یک نعمت بزرگ الهى براى مسلمانان بود که گروهى در آغاز از آن پرهیز داشتند اما همین درگیرى و پیروزى سالها آنها را جلو برد، و اسم و آوازه آنها در پرتو آن در سراسر جزیره عرب پیچید، و همه را به اندیشه در آئین جدید و قدرت حیرت انگیزى که در پرتو آن در جزیره عرب تولد یافته بود وادار نمود، و ضمنا در آن روز که روز وا نفسا براى امت کوچک اسلام بود مؤمنان راستین اسلام از مدعیان کاذب شناخته شدند، پس این روز از هر نظر روز جدائى حق از باطل بود.

- مخاطب این آیه در هنگام نزول، کسانى هستند که همراه پیامبر در جنگ بدر شرکت کرده و با جانفشانى و از جان گذشتگى، پیروزى را بدست آورده‏اند. کسانى که اهل نماز، روزه، هجرت، جهاد و شهادت بوده و چشم امید پیامبر به آنان بود، امّا با این حال خداوند در این آیه مى‏فرماید: اى مجاهدان جبهه‏ى بدر، اگر به خدا و پیامبر و قرآن ایمان دارید، خمسَ غنائم را بدهید. یعنى شرط ایمان به خدا، علاوه بر نماز و روزه و جهاد، اداى واجب مالى یعنى خمس است.


- فقها خمس را در هفت چیز واجب مى‏دانند:

1- سود و منفعت کسب و درآمد سالیانه، 2- گنج، 3- معادن، 4- گوهرهایى که از غوّاصى به دست مى‏آید، 5 - مال حلال مخلوط به حرام، 6- زمینى که کافر ذمّى از مسلمان بخرد، 7- غنیمت جنگى.

- امام رضا(ع) فرمودند: تصمیم‏گیرى در مقدار سهم براى هر یک از موارد ششگانه‏ى ذکر شده در آیه، با امام است.


- پرداخت خمس واجب است، گرچه درآمد و غنائم کم باشد. «
غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ»


- محرومیّت زدایى، از برنامه‏هاى اسلام است و باید از ثمره‏ى جهاد و غنائم به سود فقرا گام برداشت. «
وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ»


 - نشانه‏ى ایمان کامل، خمس دادن است. بدنبال بیان ایمان، عبادت، هجرت و جهاد مى‏فرماید: «
لِلَّهِ خُمُسَهُ... إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ...» بنابراین خمس، واجب دائمى و مستمرّ است، نه موسمى و موقّت، چون شرط ایمان است.


- نکته: با اینکه روى سخن در این آیه به مؤمنان است، زیرا پیرامون غنائم جهاد اسلامى بحث مى کند و معلوم است مجاهد اسلامى مؤمن است، ولى با این حال مى گوید: اگر ایمان به خدا و پیامبر آورده اید اشاره به اینکه نه تنها ادعاى ایمان نشانه ایمان نیست بلکه شرکت در میدان جهاد نیز ممکن است نشانه ایمان کامل نباشد و این عمل به خاطر اهداف دیگرى انجام گیرد، مؤمن کامل کسى است که در برابر همه دستورات مخصوصا دستورات مالى تسلیم باشد و تبعیضى در میان برنامه هاى الهى قائل نگردد.

- آثار نپرداختن خمس: فقها در آثار نپرداختن خمس، مسایلی را مطرح نموده‌اند:

۱) انسان تا خمس مالش را ندهد، نمی‌تواند در آن تصرف کند. مثلاً غذایی که در آن خمس باشد نمی‌تواند مصرف کند.

۲) اگر با پول خمس نداده، خرید و فروش کند(بدون اجازه حاکم شرع) به اندازه خمس مال، معامله باطل است. چنان که اگر آن را به کسی هدیه نماید، گیرنده هدیه نمی‌تواند به مقدار خمس، در آن مال تصرف نماید.

۳) اگر بخواهد پول خمس نداده را به صاحب حمّام بدهد و در حمام غسل کند، غسل اوباطل است.

- مواردی که خمس به آنها تعلق نمی گیرد:

۱) مالی که به انسان ارث می‌رسد.

۲) چیزی که به انسان بخشیده می‌شود.

۳) جایزه‌هایی که دریافت می‌کند.

۴) عیدی‌هایی که دریافت می‌کند.

۵) مالی که به عنوان خمس یا زکات یا صدقه دریافت می‌کند.

۶) مهریه زنان.

- آیا اختصاص نیمى از خمس به بنى هاشم تبعیض نیست؟

کسانى که چنین فکر مى کنند شرائط و خصوصیات این حکم اسلامى را کاملا بررسى نکرده اند زیرا جواب این اشکال به طور کامل در این شرائط نهفته شده است.

اولا نیمى از خمس که مربوط به سادات و بنى هاشم است منحصرا باید به نیازمندان آنان داده شود، آن هم به اندازه احتیاجات یک سال، و نه بیشتر، بنابراین تنها کسانى از آن مى توانند استفاده کنند که یا از کار افتاده اند، و بیمارند، و یا کودک یتیم و یا کسان دیگرى که به علتى در بن بست از نظر هزینه زندگى قرار دارند. بنابراین کسانى که قادر به کار کردن هستند(بالفعل و یا بالقوة)، مى توانند درآمدى که زندگى آنها را بگرداند داشته باشند هرگز نمى توانند از این قسمت خمس استفاده کنند و جمله اى که در میان بعضى از عوام معروف است که مى گویند سادات مى توانند خمس بگیرند، هر چند ناودان خانه آنها طلا باشد، گفتار عوامانه اى بیش نیست، و هیچ گونه پایه اى ندارد.

ثانیا مستمندان و نیازمندان سادات و بنى هاشم حق ندارند چیزى از زکات مصرف کنند، و بجاى آن مى توانند تنها از همین قسمت خمس ‍ استفاده نمایند.

ثالثا اگر سهم سادات که نیمى از خمس است، از نیازمندى سادات موجود بیشتر باشد باید آن را به بیت المال ریخت و در مصارف دیگر مصرف نمود. همانطور که اگر سهم سادات کفایت آنها را ندهد باید از بیت المال و یا سهم زکات به آنها داد.

با توجه به جهات سه گانه فوق روشن مى شود که در حقیقت هیچگونه تفاوت از نظر مادى میان سادات و غیر سادات گذارده نشده است.

نیازمندان غیر سادات مى توانند مخارج سال خود را از محل زکات بگیرند ولى از خمس محرومند، و نیازمندان سادات تنها مى توانند از محل خمس استفاده کنند، اما حق استفاده از زکات را ندارند.

در حقیقت دو صندوق در اینجا وجود دارد، صندوق خمس و صندوق زکات و هر کدام از این دو دسته تنها حق دارند از یکى از این دو صندوق استفاده کنند آن هم به اندازه مساوى یعنى به اندازه نیازمندى یک سال.

اگر هیچگونه تفاوتى از نظر نتیجه میان این دو نبوده باشد این برنامه چه ثمره اى دارد؟
پاسخ این سئوال را نیز با توجه به یک مطلب مى توان دریافت، و آن اینکه میان خمس و زکات تفاوت مهمى وجود دارد و آن این است که زکات از مالیاتهائى است که در حقیقت جزو اموال عمومى جامعه اسلامى محسوب مى شود لذا مصارف آن عموما در همین قسمت مى باشد، ولى خمس از مالیاتهائى است که مربوط به حکومت اسلامى است، یعنى مخارج دستگاه حکومت اسلامى و گردانندگان این دستگاه از آن تامین مى شود.

بنابراین محروم بودن سادات از دستیابى به اموال عمومى(زکات) در حقیقت براى دور نگهداشتن خویشاوندان پیامبر(ص) از این قسمت است تا بهانه اى به دست مخالفان نیفتد که پیامبر خویشان خود را بر اموال عمومى مسلط ساخته است.

ولى از سوى دیگر نیازمندان سادات نیز باید از طریقى تامین شوند، این موضوع در قوانین اسلام چنین پیش بینى شده که آنها از بودجه حکومت اسلامى بهره مند گردند، نه از بودجه عمومى، در حقیقت خمس نه تنها یک امتیاز براى سادات نیست بلکه یک نوع کنار زدن آنها، به خاطر مصلحت عموم و به خاطر اینکه هیچ گونه سوءظنى تولید نشود مى باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد