حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

افزایش جمعیت در قرآن کریم

دین مبین اسلام در آیات و احادیثی که به ازدواج تشویق کرده موافقت خود را با افزایش موالید مطرح کرده زیرا یکی از نتایج ازدواج، علاوه بر حفظ عفاف و ایجاد آرامش و آسایش داشتن فرزند است که در آیات و روایات فراوان به آن اشاره و ترغیب شده است مانند آیه سوره نور:

وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاء یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿۳۲ نور

ترجمه: بى‏همسران خود و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خویش بى‏نیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر داناست (۳۲)

از سوی دیگر پیامبر اکرم(ص) در مورد زنان پراولاد فرموده‌اند: «بهترین زنان شما زنی است که بچه آور، مهربان و پاک دامن باشد»و این نیز در راستای موافقت با موالید است.

در قرآن نیز  در آیه ۳۱ سوره اسرا آمده است:

وَلا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئًا کَبِیرًا/31اسراء

از ترس روزی اولاد خود را نکشید ما آنها را و شما را روزی می‌دهیم اگر آنان را بکشید خطای بزرگی مرتکب شده‌اید.

مرحوم علامه در توضیح این آیه می فرمایند:معنای آیه این است که فرزندان خود را از ترس این که مبادا دچار فقر و هلاکت شوید و به خاطر ایشان تن به ذلت گدائی دهید به قتل نرسانید ، و دختران خود را از ترس اینکه گرفتار داماد ناجوری شوید و یا به جهت‏ های دیگری مایه آبروریزی شما شود مکشید زیرا این شما نیستید که روزی اولادتان را می‏ دهید ، تا در هنگام فقر و تنگدستی دیگر نتوانید روزی ایشان را برسانید ، بلکه مائیم که هم ایشان و هم شما را روزی می‏ دهیم ، آری کشتن فرزندان خطائی است بزرگ. المیزان ، ج 13، ص 116
رسول گرامی (ص) با تشویق به ازدواج و افزایش گویندۀ «لا إله إلا الله» تأکید کرده و می فرمایند:

«مَا یَمْنَعُ الْمُؤْمِنَ أَنْ یَتَّخِذَ أَهْلًا لَعَلَّ اللَّهَ یَرْزُقُهُ نَسَمَةً تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه »

چه چیزی مانع همسر اختیار کردنِ انسان مؤمن است؟! شاید خداوند به او فرزندی عطا کند که گویندۀ «لا إله إلا الله» روی زمین باشد. و توازن موحّدان را در برابر کفر سنگین‌تر کند 

ضمانتِ رزق فرزندان: «بکر بن صالح» می گوید:

«کَتَبْتُ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام إِنِّی أَحْبَبْتُ طَلَبَ الْوَلَدِ مُنْذُ خَمْسِ سِنِینَ وَ ذَلِکَ أَنَّ أَهْلِی کَرِهَتْ ذَلِکَ وَ قَالَتْ إِنَّهُ یَشْتَدُّ عَلَیَّ تَرْبِیَتُهُمْ لِقِلَّةِ الشَّیْ ءِ فَمَا تَرَى فَکَتَبَ إِلَیَّ اطْلُبِ الْوَلَدَ فَإِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُهُم »

به امام کاظم (ع) نامه ای نوشتم: من مدت پنج سال است که از بچه‌دار شدن جلوگیری می کنم و این به خاطر آن است که همسرم فرزند نمی‌خواهد و می‌گوید: تربیت و ادارۀ فرزندان برایم دشوار است؛ زیرا فقیر هستیم و از امکانات زیادی برخوردار نیستیم. نظر حضرتعالی چیست؟ امام در پاسخ مرقوم فرمودند: فرزند طلب کن! همانا خدا روزیِ آنها را می دهد.

قال رسول الله (ص):تَنَاکَحُوا تَکْثُرُوا فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَوْ بِالسِّقْط

رسول خدا (ص) فرمود: ازدواج کنید تا زیاد شوید؛ زیرا من در روز قیامت به واسطۀ تعداد شما بر سایر امتها مباهات می‌کنم؛ حتی بچه‌های سقط شده نیز باعث افتخار من هستند.

تشکیل خانواده:«قال رسول الله (ص): اتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکُم

رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: تشکیل خانواده بدهید؛ زیرا این کار رزق و روزی شما را افزون می کند.

و «ابن ابی الحدید» در «شرح نهج البلاغه» این حدیث مرفوعه را نقل کرده است که:

کُلَّما کَثُرَ العیالُ کَثُرَ الرِزق

هر چه نان‌خورها بیش‌تر شوند، رزق و روزیِ بیش‌تری می رسد.

سوء ظن به خدا:

قال رسول الله (ص): مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْعَیْلَةِ فَقَدْ سَاءَ ظَنُّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه

رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: هر کس ازدواج را به خاطر ترس از فقر ترک کند، نسبت به خدا سوءظن دارد؛ زیرا خداوند عزیز و بزرگ می‌فرماید: «اگر داماد و عروس فقیر باشند، خدا آنها را از فضل خود بی نیاز می‌سازد.

بهترین زنان

قال رسول الله (ص): إِنَّ خَیْرَ نِسَائِکُمُ الْوَلُودُ الْوَدُودُ الْعَفِیفَة

همانا بهترین زنان شما زنی است که بسیار بزاید و مهربان، عفیف و پاکدامن باشد.

 

حکمت‌ها و آثار مهمى در ازدواج وجود دارد، و قرآن در آیاتى به آنها پرداخته‏ است.

 در برخى موارد، هر چند زن و مرد با یکدیگر زندگى می‌کنند، ‏اهدافى که باید در‏ زندگى آنان حاکم باشد، از میان می‌رود و دو طرف ‏بدون آن که بهره‌اى از زندگى مشترک‏ ببرند، با یکدیگر زندگى می‌کنند ‏برخى گفته‌اند: هر جا نشانه‌هاى الفت و حکمت‌های زوجیت چه در دنیا و ‏چه در آخرت برقرار باشد، قرآن واژه زوجیت را به کار برده است.‏(روم/ 21 ‏فرقان/74 زخرف/70 بقره/25 یس/56)‏
و هرگاه جاى این نشانه‌ها و حکمت‌ها را
بغض و خیانت یا تفاوت عقیده زن ‏و مرد با یکدیگر پر می‌کند، قرآن از کلمه «امرأه»‏
استفاده کرده است ‏‏(یوسف/30 تحریم/10و 11).‏
همچنین آن جا که حکمت زوجیت (بقاى نسل‏
انسان) از میان برداشته ‏می‌شود، باز قرآن واژه «امرأه» را به کار برده است
‏(ذاریات/25 مریم /4 و ‏‏5 آل عمران/40). ‏
بدین سبب دوباره وقتى این حکمت سر برمی‌آورد
و ثمره زوجیت به بار ‏می‌نشیند، باز قرآن تعبیر را عوض کرده کلمه «زوج» را به کار می‌برد. در ‏آیه 40 آل عمران، زکریا به خدا خطاب می‌کند که همسرم نازا است: «و امرأتى عاقر»؛ ولى وقتى دعاى او اجابت می‌شود، قرآن می‌فرماید: «و ‏اصلحنا له زوجه».‏

‏1- حفظ انساب:

ازدواج و رعایت مقررات آن، نسب را حفظ می‌کند. در اسلام، حفظ نسب، ‏پایه احکام و حقوق فراوانى است. بعضى از احکام فقهی، بر شناخت‏ رابطه فرزند با پدر و مادر یا بر شناخت نسبت‌هاى فامیلى دیگر، مبتنى ‏است. تبعیت فرزند از پدر و مادر در کفر و اسلام، در طهارت و نجاست، در ‏بردگى و حریت، ربابین‏ پدر و فرزند، قصاص نشدن پدر به قتل فرزند، مقبول ‏نبودن شهادت پسر بر ضد پدر، وجوب قضاى نمازهاى میت بر پسر بزرگتر، ‏مسائل ارث، ولایت پدر و جد، حقوق طرفینی مانند حق‏ حضانت و نفقات، ‏عقوق والدین و اطاعت از آنها و مسائل اخلاقى مانند صله رحم، هبه به اقارب، عقیقه فرزند و مسائل فراوان دیگری، بر حفظ انساب متوقف است. ‏و از این جا به اهمیت ازدواج و مراعات حدود آن نیز پى می‌بریم. حفظ ‏نسب، حکمت عده زن بین دو ازدواج شمرده شده است. انتظار زن برای ‏ازدواج دوباره پس از وفات شوهر به مدت چهار ماه و ده روز (بقره/ 234)، ‏عده زن به مدت سه دوره پاکى پس از طلاق (بقره/ 228) و انتظار زن باردار براى ازدواج مجدد تا هنگام وضع حمل (طلاق/4) همه این مقررات ‏گویای اهمیت حفظ‏ نسب است. حرمت ازدواج با زن شوهردار (نساء/ ‏‏24)، و حرمت زنا (اسراء/32) نیز برپایه حکمت حفظ نسب قرار داده شده ‏است.

‏2- برخوردارى از سکون و آرامش‏:

نیاز روح به کانون آرامش، با اهمیت‌تر از نیاز جنسى است. همسر ‏شایسته در پیش آمدهاى زندگی، راه وصول به آرامش و سعادت را‏ نزدیک ‏می‌کند: «و من ایاته أن خلق لکم من أنفسکم أزوجا لتسکنوا الیها...»، ‏‏«...و جعل منها زوجها لیسکن الیها...»‏
برخی مفسران، مقصود از لباس را در آیه 187 بقره، سکون و آرامش ‏دانسته‌اند؛
همان گونه که خدا شب را لباس (مایه آرامش و سکون) ‏دانسته: «و جعلنا الیل لباس لکم و انتم لباس لهن» نیز به سکون و ‏آرامشی که با همسر حاصل می‌شود، اشاره خواهد داشت
.
یکی از بناهاى پر اهمیت اجتماع، ازدواج و تشکیل خانواده است در این ‏واحد
اولیه اجتماعى سنگ بناى تعلیم و تربیت نهاده می‌شود و انسان در ‏عرصه ازدواج به آرامش و تکامل می‌رسد

‏3- حفظ نوع بشر:

طبق بیان قرآن، ازدواج وسیله‌اى براى تولید و بقای نسل در انسان و ‏حیوان است: «... جعل لکم من انفسکم ازواجا و من الانعام ازواجا یذروکم ‏فیه...»
گرچه جمله «یذروکم فیه» تکثیر نسل انسان را بیان داشته است، در این ‏جهت،
میان انسان و چهارپایان و گیاهان فرقى نیست. در جاى دیگرى ‏می‌فرماید: پروردگار، شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را نیز از او ‏خلق کرد، و از آن دو، مردان و زنان
بسیارى را پراکنده ساخت: «... و بث ‏منهما رجالاً کثیرا و نساء...». ‏
در آیه 72 نحل‏
می‌فرماید: از همسرانتان براى شما فرزندان و نوه‌ها قرار ‏داد «... و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفده». قرآن، بقاى نسل انسان و ‏اجتماع مدنى را به ازدواج منوط‏ می‌داند و روى آوردن به زنا و لواط را نابود ‏کننده راه بقاى نسل می‌شمارد: «و لا تقربوا الزنى انه کان فاحشه و ساء ‏سبیلا»، «ائنکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل»؛ زیرا با رواج راه‌هاى ‏نامشروع، رغبت به نکاح کم می‌شود؛ جاذبه‌اش از بین رفته، فقط بار ‏تامین مسکن و نفقه و به دنیا آوردن اولاد و تربیت آنان، باقى می‌ماند. در‏ نتیجه، آسان‌ترین راه‌هاى اشباع غرایز که نامشروع است، رایج می‌شود و ‏هدف بقاى نسل،‏ رنگ می‌بازد.

‏4- داشتن فرزندان صالح:

یکی از خواسته‌هاى غریزى انسان، نیاز فطرى به‏ پدر و مادر شدن ‏شمرده، و پاسخ به این خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامین می‌شود؛ زیرا اصل تولید و تکثیر، از راه‌هاى غیر مشروع نیز ممکن است؛ ولى در ‏سایه ازدواج، نسلى داراى اصل و نسب پدید می‌آید. قرآن در آیاتی، فرزند ‏را زینت زندگى دنیا شمرده‏ که بیان‌گر رغبت انسان به داشتن فرزند و ‏برقرار شدن رابطه پدر یا مادر و فرزند است ‏«المال و البنون زینه الحیوه ‏الدنیا». داشتن فرزند به صورت ثمره ازدواج، با تعبیرهای گوناگونى در قرآن ‏آمده است. در آیه 223 بقره از این که می‌گوید: «نساوکم حرث لکم فاتوا ‏حرثکم انى شئتم...»، یادآور می‌شود که بکوشید از این فرصت بهره گیرید ‏و با پرورش فرزندان صالح و شایسته که به حال دین و دنیاى شما مفید ‏باشد، اثر نیکى برای خود از پیش بفرستید. «... و قدموا لانفسکم...». در ‏آیه 187 بقره پس از آن که از‏ آمیزش با همسر سخن به میان آمده است، ‏می‌فرماید: «... و ابتغوا ما کتب الله لکم..‏.»‏ که به نظر بسیارى مقصود، ‏طلب فرزند است. در موارد متعددى از قرآن، خداوند برای داشتن فرزند ‏صالح، خوانده شده است. در آیه 189 اعراف از قول پدر و مادر نقل می‌کند که عرضه می‌دارند اگر فرزند صالح نصیبشان شود، شکرگزار خواهند بود: ‏‏«دعوا الله ربهما لئن اتیتنا صالحا لنکونن من الشکرین...». در چند جا، ‏درخواست حضرت زکریا (ع) مطرح شده است که از خداوند، فرزندى که ‏لیاقت جانشینى او را داشته: «... فهب لى من‏ لدنک ولیا»، و مورد رضایت ‏پروردگار باشد: «... و اجعله رب رضیا» را خواسته است. در سوره آل ‏عمران، پس از مشاهده شایستگی‌هاى مریم (ع) پروردگارش را ‏می‌خواند: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه‌اى نیز به من عطا فرما: «... ‏هب لى من لدنک ذریه طیبه انک‏ سمیع الدعاء»‏.

‏5- مودت و رحمت:

از دیگر آثار ازدواج، مودت و رحمت است: «و جعل بینکم موده و رحمه...» ‏آن چه در آغاز زندگى مشترک بین زن و شوهر، یگانگى برقرار می‌کند، و ‏اثر آن در مقام عمل ظاهر می‌شود، مودت است؛ ولى پس از گذشت ‏زمان و رسیدن دوران ضعف و ناتوانی، رحمت جاى مودت را پر می‌کند. ‏رحمت و مودت به تعبیر قرآن، دو نشانه الهى و ضامن به پا ماندن بناى ‏زندگى و تداوم وحدت است؛ البته رحمت در همان آغاز زندگى نیز در ‏زندگى نقش دارد. گاهى زحمات و خدمات بلاعوض و ایثارگرانه بدون هیچ گونه چشم داشتى حتى گاهى با برخورد سرد از طرف مقابل، از انسان ‏سر می‌زند. در اینجا‏ براى حفظ نظام خانوایکى از خواسته‌هاى غریزى انسان، نیاز فطرى به‏ پدر و مادر شدن ‏شمرده، و پاسخ به این خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامین می‌شود؛ دگی، مودت رنگ می‌بازد؛ ولی ‏رحمت جایگزین آن می‌شود.
یکی از خواسته‌هاى غریزى انسان، نیاز فطرى به‏
پدر و مادر شدن ‏شمرده، و پاسخ به این خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامین می‌شود؛

‏6- ارضاى غریزه جنسی‏:

غریزه جنسی، نیرویى است که در زن و مرد قرار‏ داده شده و ازدواج، ‏وسیله‌ای مُجاز براى اطفاى نیروى شهوت و پاسخى به این غریزه‏ خدادادى است: «و الذین هم لفروجهم حفظون ¤ الا على ازواجهم او ما ‏ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین» ‏
در حدیث آمده است: میان لذت‌هاى مادى و جسمانى در دنیا و آخرت،‏
هیچ کدام به پایه لذت زناشویى نمی‌رسد؛ سپس امام به آیه 14 آل ‏عمران استشهاد می‌کند که در میان شهوات گوناگون، علاقه به زن را ‏مقدم داشته است: «زین للناس حب الشهوت من النساء و البنین و ‏القناطیر المقنطره...» در آیه 187 بقره می‌فرماید: خداوند می‌دانست که ‏شما به خود خیانت می‌کردید و آمیزش با همسر را که ممنوع شده بود، ‏انجام می‌دادید؛ بدین سبب، ممنوعیت برداشته شد: «... علم الله انکم ‏کنتم تختانون انفسکم فتاب علیکم و عفا عنکم فالن باشروهن...». این ‏آیه، به نیاز غریزى جنسى اشاره دارد‏ که به رغم ممنوعیت شرعی، مردم ‏به سوى آن کشیده می‌شوند؛ البته این امر نمی‌تواند انگیزه اصلى و ‏هدف نهایى ازدواج باشد؛ زیرا غریزه جنسى در زن و مرد، دوره محدودی دارد و اگر غرض از ازدواج، فقط این جهت باشد، باید زوجین هنگام ناتوانى ‏جنسی، یکدیگر را رها کنند یا زن و مردى که توانایى جنسى خویش را از ‏دست داده‌اند، هیچ گاه پیمان زناشویى نبندند‏.

‏7- بازداشتن از گناه:

یکی از آثار ازدواج براى زن و مرد، ایجاد زمینه‏ تقوا و دورى از گناهان است. ‏با اشباع غریزه جنسى در زن و مرد، زمینه گناهان شهوت‏ انگیز از میان ‏می‌رود. این که در قرآن از کسى که ازدواج کرده، به «مُحصن و محصنه» ‏تعبیر شده: «فاذا احصن...»، به جهت این است که زن و مرد، با ازدواج در ‏حِصن سنگر مستحکمى قرار می‌گیرند و خود را حفظ می‌کنند تا ‏وسوسه‌هاى شهوانى در آنان اثر‏ نگذارد؛ بلکه ازدواج، زمینه گناهان دیگر ‏را نیز از بین می‌برد؛ زیرا پذیرفتن مسئولیت تامین و تربیت اولاد، انسان را ‏به استفاده بهینه از عمر وا می‌دارد و برای گناه و معاشرت‌هاى گمراه ‏کننده جایی باقى نمی‌ماند. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «من تزوج فقد احرز ‏نصف دینه» با ازدواج، نیمى از دین صیانت می‌شود. ‏
در روایتى دیگر آمده‏
است: بدترین مردم، کسانی‌اند که در تجرد به سر ‏می‌برند. در تفسیر آیه 187 بقره «هن لباس لکم و انتم لباس لهن» برخى ‏گفته‌اند: آن گونه که انسان، با لباس از سرما و گرما و حشرات و ‏آسیب‌هاى جلدی، محافظت می‌شود، زن و مرد، با ازدواج، یکدیگر را از گناه حفظ می‌کنند. در آیه 28 نساء حکمت تشریع ازدواج این گونه بیان ‏شده است: «یرید الله ان یخفف عنکم...»؛ زیرا پیروى از شهوات و در دام ‏گناه افتادن، براى انسان،‏ وزانت و سنگینى می‌آورد و تشریع ازدواج و ‏فراهم شدن امکان آن براى کسى که نمی‌تواند با زنان آزاد ازدواج کند، از ‏فساد و گناه جلوگیرى می‌کند و انسان از عواقب آن در امان می‌ماند و این ‏نوعى توسعه براى انسان شمرده می‌شود.

‏8- توسعه رزق:

نگرانی از تنگ دستی، یکى از بهانه‌هایى است که برای گریز از ازدواج، ‏مطرح می‌شود. قرآن، این گونه به انسان امیدوارى می‌دهد: از فقر و تنگ ‏دستى جوانان و مجردان نگران نباشید و در ازدواج آنها بکوشید چرا که اگر ‏فقیر باشند، خداوند از فضل خویش، آنان را بى نیاز می‌سازد: «و انکحوا ‏الایمى منکم و‏ الصلحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من ‏فضله...» برخى گفته‌اند:‏ مفاد این آیه، وعده خداوند به غنا و بى نیازى ‏است براى کسانى که تشکیل خانواده‏ دهند. روایاتى نیز این معنا را تایید ‏می‌کند. ‏
یکی از آثار ازدواج براى زن و مرد، ایجاد زمینه‏
تقوا و دورى از گناهان است. ‏با اشباع غریزه جنسى در زن و مرد، زمینه گناهان شهوت‏
انگیز از میان ‏می‌رود
در حدیثی، امام صادق (ع) ترک ازدواج
به سبب ترس از گرسنگى را سوء ‏ظن به پروردگار دانسته است؛ زیرا پس از وعده قرآن به توسعه رزق، ‏نگرانى در این زمینه، جز بدگمانى به خدا نیست. با توجه به اینکه افرادی در جامعه، پس از ازدواج، نه تنها ثروتمند نمی‌شوند، بلکه بر فقرشان ‏افزوده می‌شود و اگر این آیه، متضمن وعده خداوند باشد، خلف وعده لازم ‏می‌آید و خلف وعده قبیح است،‏ گروهى برآنند که براى وعده در این آیه ‏باید معلق بر مشیت الهى در تقدیر گرفته شود؛‏ یعنى پس از ازدواج، اگر ‏خدا بخواهد، آنان را بى نیاز می‌کند، چنان که در آیه 28‏ توبه، براى وعده ‏الهى به غنا و بی نیازى به مشیت خدا تصریح شده است: «و ان خفتم عیله فسوف یغنیکم الله من فضله ان شاء...» اشکال شده است: همان ‏طور که غنا و بی نیازى متاهلان، به مشیت منوط است، غنا و بى نیازى ‏مجردها و کسانى که همسر ندارند‏ ‏(بلکه هر پدیده‌ای) نیز به مشیت ‏توقف دارد، پس این چه وعده‌اى است که خدا، برای ازدواج داده است؛ ‏زیرا همان گونه که متاهل‌ها، بر اثر مشیت الهی، به دو گونه (فقیر و ‏غنی) تقسیم می‌شوند، مجردها نیز چنین هستند و اتفاقاً این وعده ‏درباره مجردان در قرآن آمده است: «و ان یتفرقا یغن الله کلا من سعته»... ‏اگر وضعیتى پیش آید که زن و‏ شوهر نتوانند با هم زندگى کنند و از هم ‏جدا شوند، خداوند هر دو را با فضل و رحمت خود بى نیاز خواهد کرد‏.

پاسخ اشکال آن است که بسیارى از مردم خیال می‌کنند، ازدواج و ‏فراوانى عائله،‏
سبب فقر، تجرد، سبب پس انداز و ثروت می‌شود. آیه در ‏صدد آن است که این توهم را از دل‌ها بزداید و غفلت از رزاق حقیقى را ‏بردارد و به ما بفهماند که گاه، برکت و فراوانی، در مال انسان (با وجود ‏عائله‌مند بودن) ایجاد می‌شود، و گاهى هم انسان (در
عین کم عائله ‏بودن و مجرد زیستن) هر چه می‌کوشد، در معیشت او پیشرفتى حاصل ‏نمی‌شود. افزون بر آن که پذیرفتن مسئولیت تامین زن و فرزند، در او ‏مسئولیت پدید می‌آورد.
در حدیثی، امام صادق (ع) ترک ازدواج
به سبب ترس از گرسنگى را سوء ‏ظن به پروردگار دانسته است
وقت
را از بین نمی‌برد و از عمر خویش استفاده ‏بهینه می‌کند و با کسب معاش بر عزت و اعتبار خویش می‌افزاید، ‏بنابراین، آیه «ان یکونوا فقراء یغنهم الله» بیان می‌دارد که گاهى با ازدواج، ‏فقر از زندگى رخت برمی‌بندد، نه آن که همیشه با ازدواج، فقر برطرف ‏می‌شود وگرنه این آیه با آیه «و لیستعفف الذین لا یحدون نکاحا» تنافض ‏می‌یافت.‏ فخر رازى معتقد است که آیه «ان یکونوا فقراء یغنهم الله» در ‏مقام وعده الهى نیست؛‏ بلکه مفاد آیه آن است که نباید ترس از فقر، مانع ‏ازدواج شود؛ زیرا مال فناپذیر است و آن چه ارزش و بقا دارد، فضل خدا ‏است که باید در پى آن بود که از انباشتن ثروت‏
بهتر است. «قل بفضل الله ‏و برحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون».‏
آثار دیگرى نیز بر ازدواج مترتب است؛ مانند حرمت برخى از زنان از جمله ‏مادر
زن و خواهر زن و... که در ازدواج‌هاى ممنوع خواهد آمد. اثر دیگر ‏ازدواج، ایجاد حقوق زوجیت است که بحث آن مجال دیگری می‌طلبد.

منابع :

http://maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,4647?PHPSESSID=168ead014912541adfb40cb3c3c64812

http://www.qomefarda.ir/news/37418