حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

حروف ناخوانا

در قرآن کریم به چهار حرف (و ـ ا ـ ل ـ ى) برمى خوریم که در بعضى از کلمات نوشته شده ولى خـوانـده نـمـى شـونـد. در این مبحث با موارد آنها و علّت نوشتن و خوانده نشدنشان نیز آشنا خواهید شد.


پایه و کرسى همزه

هـمـزه از حـروفـى اسـت کـه در نـوشـتـه هـاى قـدیـمـى عـربـى شـکـل خـاصـى نداشت. در ابتداى کلمه بصورت الف و در وسط و آخر کلمه با توجّه به حرکت هـمـزه یـا حـرکـت حـرف قـبلش، آن را به صورت (ا، و، ى) مى نوشتند، بعدها که قرآن را براى صـحـت قـرائت، عـلامت گذارى کردند، این شکل (ء) را براى همزه وضع نمودند و آن را روى سه حـرف مـذکـور قـرار دادنـد (اء ـ ؤ ـ ئُ (تـا قـارى قـرآن چگونگى تلفّظ صحیح آن سه حرف را تـشـخـیص دهد. بنابراین، طبق نوشته هاى امروزى، این سه حرف (ا ـ و ـ ى) دیگر خوانده نمى شوند و در حکم پایه و کرسى همزه محسوب مى شوند، مانند:

سـَاءَلَ ـ فـُؤ ادُ ـ یـُبـْدِئُ ـ اءُمِرْتُ ـ یَسْتَهْزِئُ ـ مُؤْصَدَةٌ ـ مُؤْمِنٌ ـ تُؤْوى ـ اءَنْشَاءْناهُنَّ ـ یُؤ اخِذُکُمْ ـ یُنْشِئُ ـ لُؤْلُؤًا ـ اءَفَتُؤْمِنُونَ


لازم بـه یـادآورى اسـت که بعضى وقتها یاء کوچک (یـ) پایه و کرسى همزه واقع مى شود، در این صورت نقطه آن را نمى نویسند (ئ)، مانند:

حَدائِقَ ـ تَسْئَلُونَ ـ شانِئَکَ ـ اَنْبِئْهُمْ ـ جِئْتُکَ ـ ذائِقَةُ


پایه و کرسى الف مدّى

"واو" و "یـاء" در بـعـضـى از کـلمـات باید بصورت الف خوانده شوند، مانند: (صلوة ـ موسى) که خـوانـده مـى شـونـد (صـلاة ـ مـوسـا). در چنین مواردى براى راهنمایى قارى روى واو و یاء، الف کـوچـکـى قـرار داده انـد تـا قارى قرآن متوجّه تلفّظ صحیح این دو حرف باشد، (ـَ ى ـَ و) و با تـوجـّه بـه ایـنکه در کلیّه این موارد، حرف قبل، مفتوح است، این الف باعث دو برابر شدن مدّ و کـشـش صداى فتحه قبل مى شود و واو و یاء در حکم پایه و کرسى براى الف مدّى خواهد بود مانند:

صَلَوة ـ ضُحَى ـ تَلَیها ـ هُدَی ـ یَتَزَکَّی ـ زَکَوةَ

در قـرآنـهـاى بـا رسـم الخـط ایـرانـى، فـتـحـه حـرف قبل را بصورت ایستاده و واو و یاء را بدون علامت نوشته اند، مانند:

صـَلوةُ ـ ضـُحـى ـ مِشْکوةُ ـ اُولى ـ غَداوةُ ـ لِلْعُسْرى ـ مَنوةُ ـ تَلَظّى ـ زَکوةُ ـ یَتَزَکّى ـ اَلْحَیوةُ ـ فَتَدَلّى ـ نَجوةُ ـ اِسْتَعْلى

لازم بـه یـادسـپـارى اسـت کـه بـعـضى وقتها یاء کوچک (یـ) پایه و کرسى الف مدّى واقع مى شود؛ در این صورت نقطه آن را نمى نویسند، مانند:

ضُحبها ـ ذِکْربهُمْ ـ دَسّبها ـ مَثْوبکُمْ ـ فَسَوّبها ـ نَربکَ


الفِ جمع

افـعـالى کـه آخـر آنـهـا بـه حـرف واو جـمـع، خـتم مى شود، در صورتى که بعد از واو جمع، ضـمـیـرى نـیـامـده بـاشـد لازم است بعد از آن واو، الفى آورده شود تا واو جمع با واو غیر جمع اشتباه نشود، مانند:

نَصَرُوا ـ فَرِحُوا ـ امَنُوا ـ کانُوا ـ صَبَرُوا ـ تَعْثَوْا

به این الف ـ اضافه بر الف جمع ـ الف فارقه نیز مى گویند، چرا که این الف تمیز دهنده (فارقه) واو جمع از غیر جمع مى باشد.


واو مدّى در شش کلمه

در قرآن به شش کلمه برمى خوریم که با واو مدّى (اُو) نوشته شده، ولى واو مدّى آنها خوانده نـمـى شود هیچ قاعده و ضابطه اى در مورد این کلمات ذکر نشده است. چگونگى نوشتن و قرائت این شش کلمه عبارت است از:

نوشته شده:
اُولِى ـ اُولُوا ـ اُولاءِ ـ اُولاتِ ـ اُولئِکَ ـ سَاُوریکُمْ

خوانده شده:
اُلِى ـ اُلُوا ـ اُلا ءِ ـ اُلا تِ ـ اُل ئِکَ ـ سَاُریکُمْ

لازم به یادسپارى است که در بعضى از قرآنها براى راهنمایى قارى، روى الف جمع و واو این شـش کـلمـه دایـره کـوچکى قرار داده اند تا بر عدم تلفّظ این دو حرف دلالت کند، مانند:

اَقِیمُواْ ـ عَمِلُواْ ـ سَاُوْریکُمْ ـ اُوْلئِکَ ـ اُوْلُواْ ـ اُوْلاءِ ـ اُوْلى


همزه وصل در درج کلام

تلفّظ کلماتى که ابتداى آنها ساکن باشد، مشکل و یا غیر ممکن است، مانند:

(نْصُرْ ـ هْبِطْ).

بـراى سـهـولت و امـکـان پـذیـر شـدن تـلفـّظ چـنـیـن کـلمـاتـى از الف مـتـحـرّکى به نام همزه وصل، کمک مى گیرند.

همزه وصل در ابتداى کلام خوانده مى شود، ولى در وسط دو کلمه خوانده نمى شود، مانند:

اُدْخُلُواْ ـ یا قَوْمِ ادْخُلُواْ

در مـقـابـل هـمـزه وصـل، همزه دیگرى است به نام همزه قطع که در ابتدا و وسط کلام خوانده مى شود، مانند:

اَرْسَلْنا ـ لَقَدْ اَرْسَلْنا

در مورد همزه وصل و قطع و نحوه نوشتن آنها در بحث تجوید آشنا خواهید شد.


حروف مدّى نزد همزه وصل

هـرگـاه حـروف مدّى به همزه وصل، برخورد کنند میان حروف مدّى (که ذاتاً ساکن مى باشند) و حـرف بـعد از همزه وصل(که همیشه ساکن یا مشدّد مى باشد) التقاء ساکنین پیش مى آید. براى رفع التقاء ساکنین، حروف مدّى خوانده نمى شوند، مانند:

وَ اِذَا الجِبالُ ـ فِى الْمَدِینَةِ ـ ذُوالْعَرْشِ

که خوانده مى شوند:
وَ اِذَلْجِبالُ ـ فِ* لْمَدِینَةِ ـ ذُلْعَرْشِ


لام (ال) تعریف نزد حروف شمسى

(ال) تـعـریـف، شـامـل دو حـرف الف و لام مـى بـاشـد کـه الف آن، هـمـزه وصـل است(در ابتداى کلام خوانده مى شود و در وسط جمله خوانده نمى شود) و لام آن نزد حروف دو حالت دارد: نزد چهارده حرف قمرى که در این کلمات خلاصه شده: (عجبا که خوف حق غمى) اظـهـار و نزد چهارده حرف شمسى، تبدیل به حروف شمسى شده و در هم ادغام مى شوند. براى راهـنـمـایـى قـارى در چـنـیـن مـواردى لام را بـدون علامت سکون، و در عوض، حرف بعدى را مشدّد نوشته اند.

ال در حروف قمرى مانند:

وَالْمُطَلَّقاتُ ـ وَالْیَوْمِ الاْ خِرِ ـ مِنَ الْکِتابِ ـ وَالْحِکْمَةَ ـ وَالْوالِداتُ

ال در حروف شمسى مانند:

اِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ـ اَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ ـ عَلَى الصَّلَواتِ ـ وَاللّهُ عَلیمٌ بِالظّالِمینَ



نکته بسیار مهم در مورد حروف ناخوانا:
√ در قرآن های با رسم الخط عثمان طه، بر روی سه حرف (و، ا، ی) از حروف والی، هر از گاهی دایره ی توخالی کوچک مشاهده می گردد که نشانگر ناخوانا بودن حروف مذکور می باشد و البته نباید با علامت سکون اشتباه گرفت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد