حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

پاسخ به سوال دوستان (شماره 17- تاریخ بیان شده در قرآن از نوح (ع) )

سوال: می‌گویند تاریخ بیان شده در قرآن از نوح (ع) قابل قبول نیست! چگونه می‌توانسته از هر حیوانی یک جفت جمع‌آوری کند، یا از میان اقیانوس‌ها عبور کند و اساساً کشتن چند کافر راحت ‌تر از کشتن میلیاردها حیوان بی ‌گناه نبود؟  

پاسخ:

پیامبر اسلام فرمودند: « هنگامی که خداوند اراده کرد قوم حضرت نوح را هلاک کند، به نوح فرمان داد کشتی بزرگی بسازد. جبرئیل نیز با میخ‌هایی برای ساختن کشتی فرود آمد. در میان انبوه میخ‌ها پنج میخ ویژه بود که درخشش خاصی داشت و بر روی هر یک نام یکی از پنج نور مقدس محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین نقش بسته بود.  حضرت نوح هر کدام را بر می داشت، میخ همچون ستاره‌ای در تاریکی شب می درخشید. هنگامی که میخ پنجم را برداشت، پس از درخششی، اشکی از آن جاری شد. نوح از جبرئیل پرسید: « این میخ و اشک چیست؟»جبرئیل در پاسخ گفت: « این میخ حسین بن علی است.»حضرت نوح نیز هر یک را در یک طرف از کشتی کوبید.

پیامبر فرمود: « در آیه "وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿ قمر (و او را بر [کشتى] تخته‏دار و میخ‏آجین سوار کردیم ( "۱۳۱۳) منظور از « الواح » چوب‌های کشتی و منظور از « دسر » ما هستیم. اگر ما نبودیم کشتی حرکت نمی کرد.»(بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۳۲۲، حدیث ۱۴- امان الاخطار، ص ۱۰۷ و ۱۰۸)

1)اطلاع و باور حوادث تاریخی که در گذشته و گذشته‌ های دورتر و بدون حضور و شهود ما اتفاق افتاده، و درحقیقت نه من آنجا بودم نه هیچ یک از شما که با چشم خود ببینیم چه شده است تنها از دو راه ممکن است: 

الف) نقل قول انسان‌ها که سینه به سینه نقل شده یا گاه نوشته شده است، که برخی با اعمال نظر، تحریف و ... همراه است و برخی دیگر عین واقع است 

ب) قول «وحی» که اگر کسی واقعا به خداوند معتقد باشد کلام وحی برایش بهترین ادله خواهد بود.

چنان چه خداوند متعال در آیه 44 و 46 قصص به پیامبرش می‌فرماید:

وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا کُنتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ ﴿قصص ۴۴

(و چون امر [پیامبرى] را به موسى واگذاشتیم تو در جانب غربى [طور] نبودى و از گواهان [نیز] نبودى) ( ۴۴)

وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَیْنَا وَلَکِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّکَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِیرٍ مِّن قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿ قصص۴۶

(و آندم که [موسى را] ندا دردادیم تو در جانب طور نبودى ولى [این اطلاع تو] رحمتى است از پروردگار تو تا قومى را که هیچ هشداردهنده‏اى پیش از تو برایشان نیامده است بیم دهى باشد که آنان پندپذیرند) ( ۴۶)

بعلاوه باید دقت شود که قرآن کریم با اثبات یک حادثه تاریخی در هزاران سال پیش به اثبات نمی‌رسد، بلکه ابتدا از راه عقل به اثبات می‌رسد و چون حقانیتش معلوم شد، نقل قول ‌های تاریخی و هر بیان دیگرش نیز قبول می‌شود. و البته طبق گفته قرآن

سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ﴿ فصلت۵۳

(به زودى نشانه‏هاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد که او خود حق است آیا کافى نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزى است) (  ۵۳)

2) فرق معجزه با غیر معجزه این است که انجام آن از راه عادی و برای همگان میسر نیست و با فرمول ‌های مادی بشر جور در نمی ‌آید، و عموم مردم از انجام آن «عاجزند». لذا می‌فهمند که معجزه است. اگر انجام آن کار برای دیگران میسر باشد و به راحتی بتواند در قالب چند فرمولی که یاد گرفته‌اند جای دهند و انجام دهند که دیگر معجزه نخواهد بود و درقالب کار عادی ویافوقش سحر و جادو قرار خواهد گرفت.

3) چه کسی گفته است که کشتی نوح  از اقیانوس‌ها رد شد. باتوجه به شواهد این کشتی از کوفه حرکت کرد و ثابت شده که محل فرودش رشته کوه آرارات (احتمالاً ترکیه فعلی که بقایای آن یافت شده) بوده است.

وَلَقَد تَّرَکْنَاهَا آیَةً فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ /15 قمر  (و به راستى آن [کشتی] را بر جاى نهادیم [تا] عبرتى [باشد] پس آیا پندگیرنده‏اى هست )﴿ هود (ع)

وَقُضِیَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ /44 هود ( و آب فرو کاست و فرمان گزارده شده و [کشتى] بر جودى قرار گرفت)

در منابع اسلامی آمده است که محل کوه جودی در منطقه موصل است. مثلاً در کتاب «الدر المنثور» از امام کاظم(ع) نقل شده که «جودی کوهی است در موصل».

4) به هیچ وجه مقرر نشده بود که حضرت نوح (ع) از هر موجود زنده ‌‌ای در دنیا یک جفت بردارد و با خود به کشتی ببرد. مثلاً انواع تمساح ‌ها، انواع کوسه‌ها، انواع‌ مارها یا خفاش‌ها، انواع حشرات و سایر حیوانات دریایی، زمینی و پرنده! بلکه "از آن چه در محیط بود" و مورد استفاده‌ ی روزمره ‌ی مردم بود (مثل اسب، گاو، گوسفند، مرغ، سگ و ...) جفتی برداشته شد تا حیات انسان ادامه یابد

حَتَّى إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیلٌ ۴۰

(تا آنگاه که فرمان ما دررسید و تنور فوران کرد فرمودیم در آن [کشتى] از هر حیوانى یک جفت با کسانت مگر کسى که قبلا در باره او سخن رفته است و کسانى که ایمان آورده‏اند حمل کن و با او جز [عده] اندکى ایمان نیاورده بودند) ( ۴۰)

5)چه کسی گفته که در آن زمان بشر مانند امروز در همه ‌جای کره‌ ی زمین زندگی می‌ کرده و بالتبع پیام نوح (ع) به آنها می‌رسیده و درصورت نافرمانی سیل عذاب همه ‌ی کره‌ی زمین را فرا گرفته است.

6) در مورد راحتی کشتن کفار (که البته همگی به همان راحتی و راحت‌تر از آن چه مفروض سؤال کننده است کشته شدند) و نیز کشته شدن میلیاردها حیوان یا حشره بی‌گناه نیز گمان نشود که دل معترضین برای آن حیواناتی که در ماجرای طوفان نوح کشته شدند سوخته است؟! چرا که دل کفار برای کشته شدن صدها میلیون انسان بی‌گناه نیز نسوخته و نمی‌سوزد، چه رسد به حیوانات و حشرات! منتهی از شدت بغض به توحید، اسلام و قرآن از یک سو و نیز نا امیدی از توان اقامه‌ی دلایل عقلی و علمی از سوی دیگر در رد و تکذیب، به شمارش حیوانات و حشرات تلف شده و ریختن اشک تمساح برای آنان متوسل شده‌اند.

چرخه حیات مبتنی بر علم، حکمت، مشیّت و اراده‌ی الهی و بر اساس نظم خود در حرکت است. هر بادی که بوزد، هر بارانی که ببارد، هر سیلی که به راه افتد، هر زلزله‌ای که رخ دهد، هر کوه یخی که آب شود، هر آتش‌فشانی که فعال شود و ...، سبب از بین رفتن میلیاردها موجود زنده و پیدایش میلیاردها موجود زنده‌ی دیگر و بر قراری نظم حیات و اکو سیستم می‌گردد. خواه این باران و سیل برای عذاب باشد و یا برای حاصلخیزی. و یا برای شخص یا گروهی نقمت باشد و برای گروه دیگری نعمت. و کسی هم تعداد آنها را نشمرده و برایشان مرثیه‌سرایی نمی‌نماید، اما وقتی سخن از خدا، پیامبر، وحی،کتاب و عذاب و ... به میان می‌آید، این محاسبات و مرثیه‌ها برای حشرات بی‌گناه آغاز می‌گردد؟!

بشر برای مصرف ضروری و نیز لذت‌ها و تفریحات غیر ضروری خود روزانه میلیاردها جاندار، از انسان گرفته تا حیوان و حشره را هلاک می‌کند و بیش از این مقدار انواع گیاهان را مورد بهره‌برداری قرار می‌دهد. آیا بشر تا کنون محاسبه کرده است که برای غذای  ضروری و غیر ضروری خود، روزانه چند میلیارد گاو، گوسفند، ماهی، خوک و حتی سگ، گربه، مار و قورباغه را می‌کشد؟! و یا برای تهیه لباس ضروری یا نمایشی خود چقدر حیوان را زنده زنده پوست می‌کند و یا چقدر گیاه را نابود می‌کند؟!

اما همین انسان در موضع کفر و ظلم که قرار می‌گیرد، می‌خواهد خدا را متهم، محکوم و اگر می‌توانست مجازات هم بکند؟!

 این افراد با عقل معیوب، قلب محجوب، علم کم، دلایل سست، بیان تلخ و ... خود به جنگ خدا می‌روند! لذا فرمود:

زمین و آسمان‌ها و هر آن چه در آن است، برای رشد و تعالی انسان که مظهر اسمای الهی و خلیفة‌الله است خلق شده و مسخر آدمی گردیده است. حال چه کسی گفته که کشته شدن حیوانات و حشرات و دریایی‌ها به دست انسان برای پر کردن معده‌اش جایز و مفید است، اما کشته شدن آنها برای عقل و شعور و روح انسان جایز نیست. برای نجاتش از فرط گرسنگی جایز است، اما برای نجاتش از کفر و بت‌پرستی جایز نیست. به دست انسان برای معالجه‌ی یک زخم ساده یا زینت و تفریح کشته شوند جایز است، اما به اراده‌ی الهی و در چارچوب نظم آفرینش برای معالجه روح او فدا شوند، جایز نیست؟!

پس، مشهود است که این حرف‌ها فقط لفاظی و بهانه‌ای برای تکذیب اصل است.

هَذَا حَلاَلٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ لاَ یُفْلِحُونَ ﴿ نحل۱۱۶

(مگویید این حلال است و آن حرام تا بر خدا دروغ بندید زیرا کسانى که بر خدا دروغ مى‏بندند رستگار نمى‏شوند) ( ۱۱۶)

 

برگرفته از سایت  http://www.x-shobhe.com/shobhe/2155.html