حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

پاسخ به سوال دوستان (شماره 6- دلیل اطاعت از قرآن)

سوال:
بر طبق آیه ٤ ابراهیم(ع) و ٧ شوری اگر محمد(ص) برای قوم عرب و عرب زبانان ازسوی خدا فرستاده شده چرا ما ایرانیان باید از او و کتاب قرآنش که به زبان عربی ست پیروی کنیم؟!

جواب: کسانی که این شایعه را فرافکنی می‌ کنند، نه اسلام را قبول دارند، نه قرآن و نه هیچ دین و کتاب آسمانیِ دیگری رو! بلکه فقط می‌ خواهند در اعتقادات اسلامی ایجاد شک کنند.

جوابهای زیادی وجود داره براساس آیات قرآن کریم،مثلا:(البته من درهرمورد آیات بیشتری به ذهنم میرسید اما برای نمونه مثال آوردم)

١) اطاعت و پیروی از یک پیامبر، در راستای اطاعت از خداوند است. پس اگر خدا بفرماید از ابراهیم (ع) ،یا موسی(ع) یا عیسی(ع) و ... تبعیت کنید، باید گفت چشم. 

در آیات مختلف قرآن هم،هر جا که گفته است:از خدااطاعت کنید دستور به اطاعت از رسولش هم داده شده است.مثلا در آیه ٥٩ نساء می فرماید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُواالرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ ... /٥٩نساء

اینجا دیگر چون و چرا و من اهل فلان سرزمین هستم و پیامبر در سرزمین ما نبوده است و... معنا ندارد. پیامبر و فرستاده‌ ی الهی که خودرو، لباس یا دیگر لوازم نیست که ما بگوییم: ایرانی‌ اش را داریم چرا خارجی مصرف کنیم؟ و یک چینی یا ژاپنی یا آلمانی نیز به دنبال محصول کشور خود بگردد.چرا که
 الله اعلم حیث یجعل رسالته/١٢٤ انعام (خداوند آگاه تر است که رسالتش را کجا قرار دهد)

٢) هیچ پیامبری از انبیای گذشته نبوده است مگر این که تکلیف مردم را برای پس از خود (حتی تا آخر الزمان ) معلوم نکرده باشد. انتظار منجی در یهودیت و مسیحیت نیز به خاطر همین قاعده است. مثلاً حضرت موسی (ع) فرمود که پس از او عیسی و در آخر حضرت محمد (ص) خواهد آمد، 

حضرت عیسی (ع) فرمود که پس از او «احمد (ص)» خواهد آمد( ٦صف)

و پیامبر اسلام فرمود: بنا به حکمت و امر الهی من آخرین نبی هستم (٤٠ احزاب) و دیگر باب وحی بسته می‌ شود و پس از من ١٢ امام به اسامی و مشخصات ذکر شده با بیان اصل و نسب و ... خواهند آمد.

٣) کسانی که می‌ گویند: حضرت محمد (ص)‌ پیامبر اعراب است، اصلاً پیامبری او را قبول ندارند، حتی برای اعراب! چرا که اگر قبول می‌ داشتند، می‌ دانستند که پیامبر هیچ گاه دروغ نمی‌ گوید. پس اگر کلام وحی الهی بر این بود که او پیامبر جهانیان و «خاتم الانبیاء» است، دیگر ایرانی و عرب و ژاپنی ندارد. در آیات مختلف هم بر راستگوییِ پیامبر(ص) و اینکه فقط از وحی ودستور خدا پیروی میکند تاکید زیادی شده است.مثلا در آیات٥-٢ سوره نجم:

مَا ضَلَّ صَاحِبُکمُ‏ْ وَ مَا غَوَى‏/٢ وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الهَْوَى/٣ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ یُوحَى‏/٤ عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى‏/٥

(هرگز دوست شما [محمّد «ص»] منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است/٢ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏گوید!/٣ آنچه مى‏گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست/٤ آن کس که قدرت عظیمى دارد [جبرئیل امین‏] او را تعلیم داده است/٥

٤) نزول قرآن به زبان عربى با توجه به مخاطبان نخستین و شخص پیامبر (ص) که عرب زبان بودند، یک جریان طبیعى است و هر سخنور و دانشمندى، مطالب خویش را با زبان مخاطبان خود بیان مى ‏کند یا مى‏ نویسد؛ مگر آن ‏که به دلایلى پیمودن این مسیر طبیعى ، غیر ممکن باشد و یا در پیش گرفتن روش دیگر، ضرورى به نظر برسد.خداوند نیز در ارسال پیامبران و ابلاغ پیام ‏هاى خویش، همین روش طبیعی را تأیید کرده و به کار گرفته است:
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‏/ ٤ ابراهیم(ع) 
و ما هیچ فرستاده‏اى را جز با زبان مردمش نفرستادیم تا [بتواند حقایق را] براى آنان به روشنى بیان کند؛ پس خداوند هر کس را بخواهد گمراه و هر کس را بخواهد، هدایت مى‏کند و او شکست ناپذیر و فرزانه است
پس نزول قرآن به زبان عربى در درجه اوّل، امرى طبیعى است که در مورد تمامى کتاب‏هاى آسمانى، بلکه در مورد همه پیام‏ هایى که مخاطبان اولیه‏ اش ملت، قوم یا گروهى خاص هستند، جریان دارد؛ ولى در خصوص قرآن، جهت دیگرى نیز وجود دارد که ضرورت به کارگیرى این روش و نزول قرآن به زبان عربى را دو چندان مى‏ کند و آن، تحدّى و طلب همانندآورى این کتاب است.اگر قرآن به زبان عربى نباشد، چگونه مى‏ شود از مخاطبانى که جز با زبان عربى آشنا نیستند، یا تسلط کافى بر زبان‏ هاى دیگر ندارند، درخواست شود که براى روشن شدن حقّانیت یا نادرستى مدّعاى پیامبر، سخنى همانند قرآن بیاورند؟ در این صورت به آسانى خواهند گفت:ما عرب زبان‏ها، محتواى پیام تو را نمى‏ فهمیم؛ پس چگونه همانند آن را بیاوریم؟ پس تحدّى به قرآن نیز اقتضا مى ‏کند که این پیام به زبان مخاطبان اولیه‏ اش باشد تا آن را درک کنند و بتوانند در باب درستى یا نادرستى مدعاى پیامبر، خود را بیازمایند و حقیقت برایشان روشن شود.(تحدی طلبی قرآن درچند آیه گفته شده مثل ٢٣ بقره

آیه  ٢ یوسف و آیه  ٣زخرف که هدف از نزول قرآن به زبان عربى را تعقل و درک این کتاب از سوى مخاطبان مى‏دانند نیز اشاره به این حقیقت دارند، و آیات دالّ بر آسان ساختن قرآن به زبان پیامبر (ص) و براى پند گرفتن از آن نیز مؤید آن است؛ چنان که تناسب بین نزول قرآن به زبان عربى و انذار و تبشیر و تقوا که هدف چنین نزولى در آیات ١٩٥شعراء؛ ١١٣طه؛ ٢٨زمر؛ ٧شورى؛ ١٢احقاف؛ ٨٥ دخان، و ٧، ٢٢، ٣٢ و ٤٠ قمر مطرح شده، با همین وجه قابل تبیین است؛ زیرا نخستین شرط مؤثر واقع شدن انذار، تبشیر و حصول تقوا در مخاطبان، قابل فهم بودن پیام براى آنان است؛ چنین شرطى براى "نخستین" مخاطبان قرآن و نه تنها مخاطبان قرآن! ، فقط در صورتى حاصل مى‏ شود که قرآن به زبان ایشان،یعنى زبان عربى نازل شود؛

همچنین برخى از آیات ناظر به عربى بودن قرآن، به نکات یا حکمت‏هاى دیگرى در خصوص نزول قرآن به زبان عربى اشاره دارد که به اختصار از آن‏ها یاد مى ‏شود:
الف) پیش‏ گیرى از بهانه‏ جویى مخالفان‏ ٤٤ فصلت
ب) زمینه‏ سازى براى پذیرش عرب‏  ١٩٨ شعراء
 اشاره به این نکته دارد که ملت عرب (دست کم اعراب معاصر) نزول قرآن (سخن و پیام خدا) را از سوى فردى غیر عرب پذیرا نبوده ‏اند و اگر قرآن بر فردى غیر عرب نازل مى‏شد، پیامبرى وى و سخنش را نمى ‏پذیرفتند.
 آیه   ٩٧ مریم نیز که از آسان ساختن قرآن به زبان پیامبر (ص) به منظور بشارت دادن به پرهیزکاران و بیم دادن قومى سرسخت سخن مى‏گوید، مى‏تواند به همین مطلب اشاره داشته باشد.
 ٥) وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیّاًلِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَیْبَ فِیهِ .../٧ شوری
و نیز این قرآن را به زبان عربی بر تو وحی کردیم تا ام القری و ساکنان، اطرافش را بیم دهی همچنین آنان را از روز قیامت - که در آن تردیدی نیست - بترسانی که گروهی در بهشتند و گروهی در آتش سوزان

 این امر منافاتى با رسالت جهانى و دعوت همگانى او، که براى همه عصرها و نسل‏ هاست و هدایتگرى کتابش که «هدى للناس‏»است، ندارد. هشدار به مردم مکه، که در سوره شورى آمده است، تنها از این جهت است که پیامبر در مراحل اولیه حرکت جهانى خود مامور به هدایت بستگان، نزدیکان و مردم منطقه خویش است. معقول نیست که پیامبرى به هدایت و ارشاد مامور گردد، آن گاه کتابى را که مردم با زبان آن بیگانه ‏اند، به آنان عرضه نماید. در مورد عربى بودن قرآن به این واقعیت نیز باید توجه شود که زبان‏ شناسان عقیده دارند که زبان عربى از دامنه و گستره‏ اى بسیار وسیع برخوردار است و از این جهت بر سایر زبان‏ ها تفوق و برترى دارد. به عنوان مثال افعال در زبان عربى به جاى شش صیغه، چهارده صیغه دارند; تمام اسم‏ ها مؤنث و مذکر دارند و افعال و ضمایر و صفت‏ها هم مطابق آنها مى‏ باشند. فراوانى مفردات و اشتقاق کلمات، دستور زبان و فصاحت و بلاغت آن نیز، این زبان را از دیگر زبان‏ ها ممتاز مى‏ سازد. به همین دلیل است که در مورد زبان عربى قرآن در روایتى آمده‏است: یبین الالسن ولاتبینه الالسن; عربى فصیح، از واژه‏ها و ساختارى برخوردار است که گویایى دیگر زبان ‏ها را دارد در حالى که زبان ‏هاى دیگر گویایى زبان عربى را ندارند. براساس روایتى که ابن عباس از پیامبر نقل کرده است، زبان عربى، زبان اهل بهشت است. بدون تردید خداوند براى آخرین کتاب آسمانى خود، که تا ابد زنده و پاینده خواهدبود، بهترین زبان راانتخاب مى‏ کند و براى دفع هرگونه ابهامى، همه‏ جا انتخاب آن را به خود نسبت داده و از آن به «عربى مبین‏» یاد مى‏ کند.

مثلا وَهَـذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُّبِینٌ /١٠٣ نحل

درضمن اگر دراینجا اطراف مکه گفته شده است(که دلایلش هم گفته شد) در آیات متعددگفته شده که قرآن و وجودمقدس حضرت محمد(ص) هدایتی و رحمتی ست برای "جهانیان "مثلا

وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ/١٠٧ انبیاء

ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم

یا  ١٥٨ اعراف،١٨٥ بقره،٨٩ نحل،٩٦آل عمران، ١٢٨ توبه و...
به هرحال بچه ها بحث خییلی میشه کرد اما به نظرم برای افراد حق جو در همین حد کافیه
اللهم عجل لولیک الفرج