حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

حافظ قرآن ظرف قرآن است

شاید شما هم نام مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد علی صافی(ره)  را شنیده و یا حکایت ایشان راخوانده باشید.

وی حافظ کل قرآن بود. و حفظ قرآن را توفیقی می‍دانست که با عنایت مولای متقیان، امیرمؤمنان، حضرت علی(ع) نصیب او شده بود و ایشان خاطره‍ای را در همین رابطه نقل کرده ‍اند که خالی از لطف نیست.

گفتند: در سنین جوانی درحوزه علمیه نجف اشرف تحصیل می کردم. در ایام زیارتی حضرت ابا‍ عبدالله الحسین(ع) به کربلا مشرف شدم، یک بار پس از زیارت، با عالمی سنّی مذهب که به شدّت به من خیره شده بود،برخورد کردم و از او پرسیدم:

«چرا اینطور به من نگاه می کنید؟» جواب داد: «من در این فکر هستم که شما شیعیان برحق نیستید». 

وقتی دلیل این نگرشش را جویا شدم، پاسخ داد: «زیرا وجود شما شیعیان نمی‍تواند ظرف قرآن شود، یک شیعه به من معرفی کن که حافظ قرآن باشد! این که هیچ یک از شیعیان حافظ کل قرآن نیست، دلیل برآن است که شیعه برحق نیست!» 

من از این حرف خیلی ناراحت شدم و به وی گفتم: «من در حال حاضر،حافظ قرآنی که بتوانم به تو معرفی کنم، نمی ‍شناسم، ولی من یک شیعه هستم و از امروز تصمیم می‍گیرم که قرآن را حفظ نمایم تا به شما ثابت کنم که شیعه هم می‍تواند حافظ قرآن شود».

آن عالم سنّی سری تکان داد؛به این معنا که «هرگز نمی‍توانی!»،اما پس از اصرارهای من گفت: هر سال برای زیارت این «سبط الرسول»- اشاره به حرم حضرت اباعبدالله الحسین(ع)کرد-به کربلامی‍آیم، اگر حافظ قرآن شدی، سال آینده به همین جا بیا تا تو را امتحان کنم و ببینم حافظ قرآن شده ای یا خیر؟

پس از این دیدار، به نجف اشرف باز‍ گشتم، فوراً به حرم امیر‍ مؤمنان علی(ع )مشرف شدم و با ایشان چنین نجوا کردم:

«مولای من! می‍ خواهم به خاطر حفظ آبروی شیعه قرآن را حفظ کنم و این ممکن نیست مگر به لطف و عنایت شما،مرا در این راه کمک کنید تا بتوانم با سربلندی حافظ قرآن شوم و در پیش این عالم سنّی سربلند گردم …«.

بالأخره حرف‍هایم را با حضرت زدم و به حجره بازگشتم و مشغول حفظ قرآن شدم ودر این راه به قدری سرعت به خرج دادم که در عرض 6 ماه حافظ کل قرآن شدم.

شش ماه هم به مرور محفوظات پرداختم،تا اینکه موعد فرا رسید و من به کربلا مشرف شدم و آن عالم سنّی را در همان مکانی که وعده کرده بودیم،دیدم. او بلافاصله پرسید:

«خوب چی شد؟حافظ قرآن شدی؟»پاسخ دادم؛«بله!»

او با تعجب گفت غیر ممکن است و سرش را به علامت محال بودن این امر تکان داد،اما من اصرارمی ‍ کردم که حافظ کل قرآن هستم تا اینکه بالأخره مرا امتحان کرد و بیش از یک ساعت،از من سوره ‍ ها و آیات و اجزاء مختلف قرآن را سوال کرد و من به همه آنها پاسخ دادم و ادامه آیات را حتی تا چند صفحه پس از آن تلاوت ‍کردم و او همچنان در تعجب بود و من به او گفتم: خوب حالا شما چه می‍ گویید؟من یک شیعه هستم و قرآن را هم توانسته ‍ام حفظ کنم!

عالم سنّی پس از این سخن اندیشید و گفت: «اینکه شما موفق شده ای قرآن را حفظ کنی دلیلش آن است که یا پدرت سنّی بوده است و یا مادرت! » 

آری! او باز هم نپذیرفت که وجود شیعه می‍ تواند ظرف قرآن و حافظ آیات الهی گردد،امّا بنده با حفظ قرآن توانستم پاسخی عملی بر این اندیشه باطل دهم و باعث سربلندی شیعه وشیعیان باشم.

این داستان از حوزه علمیه  نجف اشرف در بین طلاب و علما و بزرگان پیوسته نقل می‍شد است تا اینکه مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج سید ابوالحسن اصفانی(ره)نیز آقای صافی را امتحان کردند و ایشان به خوبی به سؤالات پاسخ دادند. از همین رو مرحوم اصفهانی دستور دادند تا مقرری و ماهیانه ه‍ایی (مقداری افزون بر شهریه‍ای که به همه طلاب می‍ دادند) برای حفظ قرآن به مرحوم آقای حاج شیخ محمد علی صافی اصفهانی پرداخته  ‍شود. این روش در سیره رسول خدا و امیرمؤمنان وائمه اطهار(علیهمالسلام) نیز بوده که خوب است از دو روایت در این زمینه یاد کنیم:

در تفسیر ابوالفتوح رازی و نیز مستدرک الوسایل از رسول خدا روایت شده:

همه ساله دویست دینار، از آنِِ حافظ قرآن که در‍حقیقت حامل قرآن کریم است، می ‍ باشد و اگر این حافظ قرآن در حالی بمیرد که قرض و دینی بر گردنش باشد،خداوند قرض اورا از همین مال و حقوقی که در بیت المال دارد،جبران و دین او را ادا می کند.‍باشد و اگر این حافظ قرآن در حالی بمیرد که قرض و دینی بر گردنش باشد،خداوند قرض اورا از همین مال و حقوقی که در بیت المال دارد،جبران و دین او را ادا می کند.

در خصال شیخ صدوق ازامیرمؤمنان،علی(ع)روایت شده است:

برای کسی که مسلمان و اهل طاعت باشد و بتواند قرآن را از حفظ قرائت کند. همه ساله دویست دینار در بیت المال مسلمانان خواهد بود.!


منبع: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=105455