حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

امیدبخش ترین آیه قرآن کریم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

جلسه شصتم و ششم

إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاءُ وَمَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا ﴿۴۸﴾- سوره مبارکه النساء

ترجمه:

مسلما خدا این را که به او شرک ورزیده شود نمى‏بخشاید و غیر از آن را براى هر که بخواهد مى‏بخشاید و هر کس به خدا شرک ورزد به یقین گناهى بزرگ بربافته است.

 

سلام علیکم

 

معانی لغات:

إِنَّ اللّهَ: همانا خدا

لاَ یَغْفِرُ: نمی بخشد

أَن یُشْرَکَ: که شرک ورزیده شود

بِهِ: به او (خدا)

وَیَغْفِرُ: و می بخشد

مَا: آنچه

دُونَ ذَلِکَ: غیر از آن است

لِمَن یَشَاءُ: برای هرکس که بخواهد

وَمَن یُشْرِکْ: و هرکس که شرک ورزد

بِاللّهِ: به خدا

فَقَدِ افْتَرَى: به یقین بافته است

إِثْمًا عَظِیمًا: گناه بزرگی (را)

            

-افتراء از ماده فری(بر وزن فرد) در اصل به معنی قطع کردن است و از آنجا که اگر بخشی از چیز سالمی را قطع کنند، فاسد و خراب می شود به معنی هر کار خلاف و از جمله شرک و دروغ و تهمت می باشد.


- آیـه فـوق صـریحا اعلام مى کند که همه گناهان "ممکن است" مورد عفو و بخشش واقع شوند، ولى "شرک" به هیچ وجه بخشوده نمى شود، مگر اینکه از آن دست بردارند و توبه کـنـند و موحد شوند، و به عبارت دیگر هیچ گناهى به تنهایى ایمان را از بین نمى برد هـمـانـطـور که هیچ عمل صالحى با شرک، انسان را نجات نمى بخشد. آدمى از هر گناهى توبه کند آمرزیده مى‏شود، چه شرک و چه غیر شرک چون خداى تعالى فرموده:

قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿۵۳ وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّکُمْ ... ﴿۵۴ - الزمر

بگو اى بندگان من که بر خویشتن ستم کرده‏اید، از رحمت خدا مایوس نشوید، که خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، چون او آمرزگار رحیم است برگردید به سوى پروردگارتان.

-موضوع شرک، بیش از دویست بار در قرآن مطرح شده و از هر گونه توجّه به غیرخدا، تحت هر عنوان (بت‏پرستى، ریاکارى، گرایش ‏هاى غیر الهى، مادّه‏گرایى و...) انتقاد شده است. مضمون این آیه، عیناً در آیه ۱۱۶ همین سوره نساء تکرار شده است و تکرار، عامل هدایت است.

از آنجا که شرک، خروج از مدار حقّ و بریدن از خدا و پیوستن به دیگرى است، بدون توبه آمرزیده نمى ‏شود، ولى اگر مشرک، دست از شرک بردارد و توبه ‏ى واقعى کند، خداوند مى ‏آمرزد. و چون هیچ کس نمى‏ داند نظر رحمت حکیمانه‏ ى خدا متوجه چه کسى خواهد شد، پس جایى براى غرور و جرأت به گناه، باقى نمى‏ماند.

- شرک، منفورترین گناه و مانع بخشایش الهى است. «لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ» 

- بخشایش گناهان، مربوط به اراده‏ ى حکیمانه خداست. «لِمَن یَشَاءُ»

-طـبـق روایـتـى که مرحوم طبرسى در مجمع البیان از امیر مؤ منان على(ع) نقل کرده که فرمودند: ما فى القرآن آیة ارجى عندى من هذه الایة (به باور من در کران تا کران قرآن، آیه‏اى نویدبخش‏تر از این آیه نیست.)

و بـه گفته ابن عباس و مرحوم طبرسى در مجمع البیان (این آیه از جمله آیاتى است که خداوند در سوره نساء بیان کرده و براى افراد باایمان بهتر است از آنچه خورشید بر آن مى تابد).


زیـرا افـراد بـسـیارى هستند که مرتکب گناهان عظیمى مى شوند و براى همیشه از رحمت و آمـرزش الهـى مـایـوس مى گردند، و همان سبب مى شود که در باقیمانده عمر، راه گناه و خطا را با همان شدت بپیمایند، ولى امید به آمرزش و عفو خداوند وسیله مؤ ثر باز دارنده اى نـسـبـت به آنان در برابر گناه و طغیان مى گردد، بنابر این آیه در واقع یک مساله تربیتى را تعقیب مى کند.


-اسباب بخشودگى گناهان: نـکـتـه قـابـل تـوجـه ایـنکه این آیه، "ارتباطى با مساله توبه ندارد"، زیرا توبه و بـازگـشـت از گـنـاه ، هـمـه گـنـاهـان "حـتـى شـرک" را مـى شـویـد، بلکه منظور از آن "امکان شـمـول عـفـو الهـى نـسـبـت بـه کـسـانـى اسـت کـه تـوفـیـق تـوبـه نـیـافـتـه انـد"، یعنى قـبـل از آنـکـه از کـرده هـاى خـود پـشـیـمـان شـونـد، و یـا بـعـد از پـشـیـمـانـى و قبل از جبران اعمال بد خویش از دنیا بروند.

از آیـات مـتـعـدد قـرآن اسـتـفـاده مـى شـود کـه وسایل آمرزش و بخشودگى گناه متعدد است که آنها را مى توان در پنج موضوع خلاصه کرد:

۱– "توبه و بازگشت به سوى خدا" که توام با پشیمانى از گناهان گذشته و تصمیم بـر اجـتـنـاب از گـنـاه در آیـنـده و جـبـران عـمـلى اعـمـال بـد بـه وسـیـله اعمال نیک بوده باشد. (در درس های گذشته صحبت شد) آیاتى که بر این معنى دلالت دارد فراوان است از جمله آیه:

وَهُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ وَیَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ﴿۲۵ - الشوری

او است که توبه را از بندگان خود مى پذیرد و گناهان را مى بخشد.


۲– "کـارهـاى نـیـک" فـوق العـاده اى کـه سـبـب آمـرزش اعمال زشت مى گردد، چنانکه مى فرماید:

... إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ ﴿۱۱۴ - هود

... زیرا خوبیها بدیها را از میان مى‏برد این براى پندگیرندگان پندى است.


۳– "شفاعت" که در آیات متعدد قرآن آمده است. شفاعت کسانى که خداوند براى آنها منزلت شفاعت را قرار داده است، از انبیا و اولیاء و نزدیکان خدا.

شفاعت شفیعان نیز براى این است که "همانطور که در دنیا واسطه به کمال رسیدن بندگان بودند در آخرت نیز واسطه باشند" هم چنان که خودش فرموده که شفاعت آنان را مى‏پذیرد، و در حدیثى رسول خدا(ص) فرمود:" اهل المعروف فى الدنیا هم اهل المعروف فى الآخرة" (کسانى که در دنیا واسطه در خیر و برکت بودند، در آخرت نیز دستگیرى از گنهکاران را به آنان واگذار مى‏کنند)


۴– "پرهیز از گناهان کبیره" که موجب بخشش گناهان صغیره مى گردد.

إِن تَجْتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَنُدْخِلْکُم مُّدْخَلًا کَرِیمًا ﴿۳۱ - النساء

اگر از گناهان بزرگى که از آن[ها] نهى شده‏اید دورى گزینید بدیهاى شما را از شما مى زداییم و شما را در جایگاهى ارجمند درمى‏آوریم

۵– "عـفـو الهـى" کـه شـامـل افرادى مى شود که شایستگى آن را دارند، همانطور که در آیه مورد بحث بیان گردید. و اما نکته این است که عفو الهى مشروط به مشیت او است و به این ترتیب یک مساله عمومى و بدون قید و شرط نیست، و "مشیت و اراده او تنها در مورد افرادى است که شایستگى خـود را عـمـلا بـه نـوعـى اثـبـات کـرده انـد"، و از ایـنـجـا روشـن مـى شـود کـه چـرا شـرک قـابـل عفو نیست، زیرا مشرک ارتباط خود را از خداوند به کلى بریده است و مرتکب کارى شده که بر خلاف تمام اساس ادیان و نوامیس آفرینش است.

-امام صادق‏(ع) درباره ‏ى «یغفر ما دون ذلک» فرمود: مقصود گناهان کبیره وگناهان دیگر است، (که خداوند "اگر بخواهد" و بواسطه ی مواردی که گفته شد، بدون توبه نیز مى‏بخشد) ولی شرک، ادّعایى بى‏ دلیل و دروغى بزرگ است که بخشیده نمی شود مگر درصورت توبه. «فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا»

-حکمت این که خداوند شرک را نمى ‏آمرزد، این است که عالم خلقت که سراپایش رحمت خدا است، اساسش عبودیت خلق و ربوبیت خداى تعالى است، هم چنان که خود خداى تعالى فرمود:

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ﴿۵۶ - الذاریات

من جن و انس را نیافریدم مگر براى این که عبادتم کنند.

و معلوم است که با شرک دیگر عبودیتى نیست.


-نکته: جمله: "لِمَنْ یَشاءُ" را آورد تا توهمى که ممکن بود بشود دفع نماید، و آن توهم این است که کسى خیال کند وقتى شرک نورزد و ایمان به خدا داشته باشد آمرزش سایر گناهان را از خداى تعالى طلب کار مى ‏شود، و بر خدا واجب مى ‏شود او را بیامرزد، و معناى این توهم این است که در این صورت حاکمى ما فوق خدا هست که او را محکوم کند، و قاهرى هست که او را مقهور سازد، در حالى که چنین نیست، و خداى تعالى محکوم کسى واقع نمى‏ شود، و به همین جهت است که مى‏ بینیم در قرآن کریم بسیارى از امور مشروط به مشیت خداى تعالى شده، که در همه آن موارد و یا در بیشترش، وجه همین دفع توهمى است که تذکر دادیم، نظیر آیه شریفه:

وَأَمَّا الَّذِینَ سُعِدُواْ فَفِی الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّکَ عَطَاء غَیْرَ مَجْذُوذٍ ﴿۱۰۸ - هود

و اما کسانى که نیکبخت‏شده ‏اند تا آسمانها و زمین برجاست در بهشت جاودانند مگر آنچه پروردگارت بخواهد [که این] بخششى است که بریدنى نیست.


علاوه بر این که حکمت هم اقتضا مى‏کند که تمامى گنهکاران گناهشان آمرزیده نشود، چون اگر خداى تعالى جمله (از هر کس که بخواهد) را نیاورد، و قرار باشد که همه گناهان و همه گنه‏کاران آمرزیده شود، امر و نهى‏ هاى الهى و تشریع دین و تربیت الهیه به کلى لغو و باطل مى‏شود، و از اینجا مى‏ فهمیم که باید از هر چند بار گناه کردن بعضى از افرادش آمرزیده نشود، تا نهى از آن، لغو نشود، و این مطلب با عمومیتى که در آیات راجع به اسباب مغفرت است منافات ندارد، براى این که در آیه مورد بحث سخن از وقوع آمرزش است، و در آن آیات، سخن از وعده است، که صحیح است بطور مطلق بیان شود، و اما در جایى که سخن از وقوع آمرزش است، با اینکه بعضى از گناهان از کسانى سر مى‏زند که به هیچ وجه آمرزیده نمى‏شود، یا براى این که مرتکب مشرک است، و یا به علت دیگر نمى‏شود بیان را مطلق آورد.


-گروه «معتزله» بر این پندارند که این عفو و بخشایش بر خدا واجب و لازم است، اما به باور ما پذیرش توبه بندگان از فزون‏بجشى و کرامت خداست.

بر این اساس منظور از: «و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء» این است که گناهانِ فروتر از شرک، در صورتى که خدا بخواهد و انسان به راستى ایمان داشته باشد، قابل آمرزش است.
دلیل این دریافت این است که هرگاه سخنى نظیر این آیه شریفه از نفى و اثبات ساخته شده باشد،و دو چیز که یکى بالاتر و دیگرى فروتر است، در ساختار آن به کار رفته باشد، در این صورت باید حکم دومى با حکم نخست از هر نظر مخالف باشد؛ براى نمونه، این گونه سخن‏گفتن درست نیست که کسى بگوید: من به خانه شاه گام نمى‏گذارم مگر این که دعوت شوم، و در خانه دیگران وارد مى‏گردم هرگاه دعوت شوم. آرى، این سبک سخن گفتن درست نیست بلکه باید بگوید: من به خانه دیگران وارد مى‏شوم گر چه مرا دعوت نکنند.


-سوال ۱: «معتزله» برآنند که اگر پیام ظاهرى آیه شریفه را نگیریم، و جز گناه سهمگین شرک همه گناهان را قابل آمرزش بدانیم، آیا ثمره این بیان، وسوسه مردم به سوى گناه و انحراف نخواهد بود؟

پاسخ‏: این پندار هنگامى درست خواهد بود که ما به مردم وعده قطعى بدهیم و مردم به آمرزش گناهان خویش اطمینان یابند، اما اگر همان‏گونه که از آیه دریافت مى‏گردد، مردم میان بیم و امید زندگى کنند و ما آمرزش را بر اساس خواست خداى دانا و فرزانه بنگریم، نه تنها آن گونه که مى‏ پندارند نخواهد بود، بلکه راه هدایت و نجات و دورى از گناه به روى فرد و جامعه گشوده مى‏شود، که قرآن نیز در این مورد مى‏فرماید:

... یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا... ﴿۱۶ - السجده

... پروردگارشان را با بیم و امید می خوانند...

یادآورى مى‏گردد که این واقعیت، چیزى است که همه امّت بر آن اجماع کرده‏اند و روایات بسیارى از طریق شیعه و سنى در این مورد رسیده است.


-سوال ۲: مـمـکـن اسـت گـفته شود که این آیه در عین حال مردم را به گناه تشویق مى کند، زیرا وعده آمرزش "همه گناهان غیر از شرک" در آن داده شده است.

پاسخ: شـک نـیـست که منظور از این وعده آمرزش، "وعده بدون قید و شرط نیست" بلکه افرادى را شامل مى شود که یک نوع شایستگى از خود نشان بدهند، "مشیت" و خواست خداوند که در این آیه و آیات مشابه آن ، ذکر شده به معنى "حـکـمت" الهى است، زیرا هرگز خواست خدا از حکمت او جدا نیست، و مسلما حکمت او اقتضا نـمـى کـنـد کـه بدون شایستگى، کسى را مورد عفو قرار دهد، بنابر این جنبه تربیتى و سازندگى آیه به مراتب بیش ازسوء استفاده هایى است که ممکن است از آن بشود.


-سوال ۳: به باور برخى، اگر آمرزش خدا را شامل حال گروهى بدانیم و گروهى دیگر را از آن محروم تصور کنیم، تبعیض پیش مى ‏آید که با عدل خدا ناسازگار خواهد بود.

پاسخ‏: باید خاطرنشان ساخت که این آمرزش بر اساس فضل و فزون ‏بخشى خداست، نه براساس عدل او. بنابراین هیچ مانعى نخواهد بود که گروهى از این بخشایش بهره‏ ور، و گروهى دیگر از آن بى‏ بهره شوند. افزون بر آن، خدا فرزانه عادل است و براساس عدل خود به کسى ذرّه‏اى ستم روا نمى ‏دارد و این یک اصل اساسى است؛ اما آیا این اصل ازدیدگاه عقل و شرع با فزون‏بخشى و فضل او ناسازگار است که شامل حال انسانى شود؟ به باور ما هرگز.


- سوال ۴: پاره‏اى نیز برآنند که: گرچه ظاهر آیه شریفه که مى‏ فرماید: «و یغفر ما دون ذلک» پیام عمومى دارد و همه گناهان انسان جز شرک را شامل مى‏گردد، اما مى‏توان گفت که آیه ناظر بر گناهان کوچک و یا گناهانى است که انسان پس از انجام آنها به خود مى‏آید و توبه مى‏کند. با این بیان، پیام این آیه با پیام تمامى آیاتى که انسان را از انجام گناه هشدار و براى آن وعده کیفر مى‏دهند، هماهنگ و سازگار مى‏شود.
پاسخ‏: به باور ما، باید به خاطر پیام روشن این آیه شریفه، از ظاهر آن آیات گذشت؛ همان‏گونه که برخى نیز روایت آورده‏اند که آیه مورد بحث، استثنایى براى همه قرآن است، که منظور همان آیاتى است که از دیگر گناهان هشدار و بر انجام آنها وعده کیفر مى‏دهد.

افزون بر این، همه بر این عقیده‏ایم که گناهان کوچک مورد بخشایش قرار گرفته، و انسان در برابر آنها بازخواست نمى‏گردد. با این بیان،چه نیازى است که خواست خدا و آمرزش آن شامل آنها شود؟

نتیجه گیری نهایی: معناى آیه چنین مى‏ شود که خداى تعالى شرک را از هیچ کافر و مشرکى نمى ‏آمرزد، و سایر گناهانى که پایین ‏تر از شرک است، را به وسیله توبه، کارهای نیک، شفاعت شفیعان، پرهیز از گناهان کبیره و مشمول عفوالهی شدن، مورد آمرزش قرار می دهد. و خود خداوند در این آمرزش مقهور و محکوم به این نیست که هر گناهى از انواع گناهان معمول را از هر گناه کارى بیامرزد، بلکه "هر جا حکمتش اقتضا کرد" مى ‏آمرزد، و هر جا نکرد نمى ‏آمرزد.

 

تکلیف امروز دوستای عزیزم:

حفظ آیه به همراه ترجمه و کاربرد

 

التماس دعا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد