حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

خوردن غذای حلال و پاکیزه و پیروی نکردن از شیطان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

جلسات هفتادوششم و هفتادوهفتم

یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلًا طَیِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ﴿۱۶۸﴾ إِنَّمَا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ﴿۱۶۹﴾ - سوره مبارکه الحدید

ترجمه:

اى مردم از آنچه در زمین است‏حلال و پاکیزه را بخورید و از گامهاى شیطان پیروى مکنید که او دشمن آشکار شماست(۱۶۸) [او] شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مى‏دهد و [وامى‏دارد] تا بر خدا چیزى را که نمى‏دانید بربندید(۱۶۹) 

 

معانی لغات:

آیه ١٦۸

یَا أَیُّهَا: ای

النَّاسُ: مردم

کُلُواْ: بخورید

مِمَّا: از آنچه

فِی الأَرْضِ: در زمین

حَلاَلًا: حلال

طَیِّبًا: پاکیزه

وَلاَ تَتَّبِعُواْ: و پیروی نکنید(از)

خُطُوَاتِ: گامهای

الشَّیْطَانِ: شیطان

إِنَّهُ: همانا او

لَکُمْ:برای شما

عَدُوٌّ: دشمنی(است)

مُّبِینٌ: آشکار

 

آیه ١٦٩

إِنَّمَا: فقط

یَأْمُرُکُمْ: امر میکند شمارا

بِالسُّوءِ: به بدی

وَالْفَحْشَاء: و فحشا

وَأَن تَقُولُواْ: و اینکه بگویید

عَلَى اللّهِ: بر خدا

مَا لاَ تَعْلَمُونَ: آنچه نمیدانید

 

 

شان نزول: از ابن عباس نقل شده که بعضى از طوائف عرب همانند "ثقیف" و "خزاعه" و غیر آنها قسمتى از انواع زراعت و حیوانات را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند،(حتى تحریم آن را به خدا نسبت مى‏ دادند) آیات فوق نازل شد و آنها را از این عمل ناروا باز داشت.(تفسیر نمونه ذیل شان نزول آیه شریفه)

 

 -موضوع غذا و تغذیه در قرآن کریم ازچنان اهمیتی برخوردار است که در بیش از ٣٠٠ آیه به طور مستقیم یا غیر مستقیم مطرح شده است. 

خداوند در چهار آیه(آیه ١٦٨ سوره بقره ـ آیه ٨٨ سوره مائده ـ آیه ٦٩ سوره انفال ـ آیه ١١٤ سوره نحل) 

«حَلالاً طَیِّباً» یعنی حلال و طیب باشد، را بکار برده است.(طیب یعنی دل پسند)

در آیه ١٥٧ اعراف می فرماید: ... یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ ...

ترجمه: براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام مى‏گرداند

- اسلام، همواره مردم را به بهره‏ بردن از نعمت‏ هاى پاک وحلالِ خداوند، سفارش نموده و با هرگونه رهبانیّت و زهد بى‏ جا مبارزه مى ‏نماید. اسلام، به زندگى مادّى انسان توجّه کامل دارد و در رأس آنها نیازهاى غذایى است که در این مورد، دهها آیه و صدها حدیث آمده است. یکى از وظایف انبیا نیز بیان خوردنى ‏ها و آشامیدنى‏ هاى حلال وحرام براى مردم است. معمولاً قرآن در کنار اجازه مصرف، شرطى را بیان کرده است.

لذا هم خوردنى ‏هاى ناسالم را از شیطان مى‏داند:

إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ ... رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ...﴿۹۰﴾ - سوره مبارکه المائدة

و هم نخوردن نابجا را گام شیطان مى‏ داند: آیه مورد بحث

از ابن عباس نقل شده که بعضى از طوائف عرب همانند ثقیف و خزاعه و غیر آنها قسمتى از انواع زراعت و حیوانات را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند(حتى تحریم آنرا به خدا نسبت مى دادند) آیات فوق نازل شد و آنها را از این عمل ناروا باز داشت.(تفسیر نور ذیل آیه شریفه)

- کلمه "اکل" در اصل به معناى جویدن و بلعیدن است، و لکن بعنوان کنایه در مطلق تصرفات در اموال نیز استعمال میشود و جهتش این است که در آن تصرفات نیز منظور اصلى انسان خوردن است، چون بطور کلى خوردن رکن زندگى آدمى است و در قرآن کریم هم این کنایه آمده، از آن جمله فرموده:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ...﴿۲۹﴾ - سوره مبارکه النساء

ترجمه: اموال یکدیگر را در بین خود به باطل مخورید، مگر آنکه تجارتى با رضایت دو طرف باشد) و ما میتوانیم امر (کلوا- بخورید) در آیه مورد بحث را هم حمل بر این معناى وسیع کنیم، براى اینکه مطلق است(هم با معناى خوردن میسازد، و هم با مطلق تصرفات) و در اینصورت معناى آیه این میشود که از آنچه خدا از نعمت‏هاى خود در زمین آفریده و در اختیار شما قرار داده بخورید و در آن تصرف کنید که هم حلال و هم طیب است.(تفسیر المیزان ذیل آیه شریفه)

- "حلال" چیزى است که ممنوعیتى نداشته باشد، و "طیب" به چیزهاى پاکیزه گفته مى شود که موافق طبع سالم انسانى است و نقطه مقابل "خبیث" که طبع آدمى از آن تنفر دارد، می باشد.(تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه)

 

- "خطوات" جمع "خطوة"(بروزن قربه) به معنى گام و قدم است به معناى فاصله میان دو پاى آدمى در حال راه رفتن است، البته این کلمه به فتحه خاء و فتحه طاء یعنى (خطوات) نیز قرائت شده، که معنایش بنا بر این قرائت دفعات میشود، چون خطوه به فتحه خاء، به معناى دفعه و یک نوبت است، و در نتیجه خطوات شیطان، عبارت میشود از امورى که نسبتش بغرض شیطان، یعنى اغواء بوسیله شرک نسبت گامهایى است که یک رونده بسوى مقصد خود برمیدارد.و بنا بر این مراد به آن امورى خواهد بود که نسبت به شرک و دورى از خدا جنبه مقدمه دارد و خطوات شیطان گامهائى است که شیطان براى وصول به هدف خود و اغواء مردم بر مى دارد.(تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه)

- "فحشاء" از ماده "فحش" به معنى هر کارى است که از حد اعتدال خارج گردد و صورت "فاحش" به خود بگیرد، بنابراین شامل تمامى منکرات و قبائح واضح و آشکار مى گردد، اما اینکه مى بینیم این لفظ امروز در مورد اعمال منافى عفت یا در مورد گناهانى که حد شرعى دارد به کار مى رود در واقع از قبیل استعمال لفظ کلى در بعضى از مصادیق آن است.(تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه)

- گامهاى شیطان: یکى از انواع شرک این است که انسان غیر خدا را قانونگذار بداند، و نظام تشریع و حلال و حرام را در اختیار او قرار دهد، آیه مورد بحث این عمل را یک کار شیطانى معرفى می کند.

 

- جمله "لاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ" در پنج مورد از قرآن مجید به چشم مى خورد که دو مورد آن در مورد استفاده از غذاها و روزیهاى الهى است، و در واقع به انسانها هشدار مى دهد که این نعمتهاى حلال را در غیر مورد مصرف نکنند، و این نعمتهاى الهى را وسیله اى براى اطاعت و بندگى قرار دهند نه طغیان و فساد در ارض .پیروى از این گامهاى شیطان در حقیقت همان چیزى است که در آیات دیگر قرآن به دنبال دستور استفاده از غذاهاى حلال ذکر شده است مانند:

... الشَّیْطَانِکُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ﴿۶۰﴾ - سوره مبارکه البقرة

ترجمه: از روزیهاى الهى بخورید و بنوشید و فتنه و فساد در زمین به راه نیندازید (٦٠)

 

کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِیهِ ...﴿۸۱﴾ - سوره مبارکه طه

ترجمه: از روزیهاى پاکیزه اى که به شما ارزانى داشته ایم بخورید، اما در آن طغیان و سرکشى ننمائید.

خلاصه اینکه این مواهب و امکانات باید نیروئى برای اطاعت از خداوند باشد، نه وسیله اى براى گناه. (تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه)

 

وقتى نخوردن و تصرف نکردن در چیزى که خدا دستور به اجتناب از آن نداده، جائز نباشد، خوردن و تصرف بدون دستور او نیز جائز نیست، پس هیچ خوردنی حلال و طیب نیست، مگر آنکه خداى تعالى اجازه داده و تشریعش کرده باشد(که همین آیه مورد بحث و نظائر آن تشریع حلیت همه چیزها است) و از خوردن آن منع و ردعى نکرده باشد.

مانند:

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ...﴿۱۷۳﴾ - سوره مبارکه البقرة

و در آن از خوردن چیزهایى نهى فرموده، پس برگشت معناى آیه به این مى‏ شود(و خدا داناتر است) که مثلا بگوئیم: از همه نعمتهاى خدا که در زمین براى شما آفریده بخورید، زیرا خدا آنها را براى شما حلال و طیب کرد و از خوردن هیچ حلال طیبى خوددارى مکنید، که خوددارى از آن هم سوء است، هم فحشاء، و هم بدون علم سخن گفتن(یعنى وهم تشریع) و شما حق ندارید تشریع کنید، یعنى چیزى را که جزء دین نیست، جزء دین کنید، که اگر چنین کنید خطوات شیطان را پیروى کرده‏ اید.

- جمله "إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ" که متجاوز از ده بار در قرآن مجید به دنبال نام شیطان آمده است براى این است که تمام نیروهاى انسان را براى مبارزه با این دشمن بزرگ و آشکار بسیج کند.و آیه بعد دلیل روشنى بر دشمنى سرسختانه شیطان که جز بدبختى و شقاوت انسان هدفى ندارد بیان کرده است.

بنابراین برنامه هاى شیطانى در این سه امر خلاصه مى شود: "بدیها" و "زشتیها" و "گفتن سخنان ناروا و بى مدرک در برابر ذات پاک پروردگار". 

- کلمه "یامرکم" از امر است، که به معناى این است که آمر اراده خود را تحمیل بر مامور کند، تا مامور آنچه را او خواسته انجام دهد و امر از شیطان عبارتست از وسوسه او و اینکه آنچه را از انسان میخواهد، بوسیله اخطار آن به قلب آدمى و جلوه دادن آن در نظر آدمى، بر انسان تحمیل نماید.

- کلمه "سوء" به معناى هر چیزى است که انسان از آن نفرت دارد و در نظر اجتماع زشت مى‏آید و این سوء در صورتى که از حد بگذرد و از طور خود تجاوز کند، آن وقت مصداق فحشاء میشود، و به همین جهت زنا را که زشتیش از حد بیرون است، فحشاء میگویند.

- جمله "أَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ" ممکن است اشاره به تحریم پاره اى از غذاهاى حلال باشد، که اعراب در جاهلیت به خدا نسبت مى دادند، حتى به گفته بعضى از مفسران بزرگ رسوبات این طرز تفکر در میان جمعى از تازه مسلمانانباقى مانده بود.(تفسیر المیزان جلد ١ صفحه ٤٢٥) و یا معنى وسیعترى دارد که نسبت دادن شریک و شبیه به خدا را نیز شامل مى شود.به هر حال، این جمله اشاره به آن است که اینگونه کارها حداقل قول بدون علم است آن هم در برابر خداوند بزرگ و این کارى است که با هیچ منطق و عقل و خردى سازگار نمى باشد اصولا اگر مردم مقید باشند که هر سخنى را مى گویند متکى به یک مدرک قطعى بوده باشد، بسیارى از نابسامانی ها و بدبختیها از جامعه بشرى بر چیده مى شود.
 در واقع تمام خرافات در ادیان و مذاهب الهى از همین رهگذر به وسیله افراد بى منطق نفوذ کرده است، و قسمت مهمى از انحرافات عقیدتى و عملى به خاطر عدم رعایت همین اصل اساسى است و لذا این کار در برابر بدیها و زشتیها یک عنوان مستقل از خطوات شیطانى را در آیه فوق به خود اختصاص مى دهد.

- چند نکته با توجه به آیه مورد بحث: (تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه)

١) اصل حلیت: این آیه دلیل بر این است که اصل اولى در همه غذاهائى که روى زمین وجود دارد حلیت است، و غذاهاى حرام جنبه استثنائى دارد، بنابراین حرام بودن چیزى دلیل مى خواهد، نه حلال بودن آن. و از آنجا که قوانین تشریعى باید با قوانین تکوینى هماهنگ باشد طبع آفرینش نیز این چنین اقتضا مى کند. به عبارت روشنتر آنچه خدا آفریده حتما فائده اى داشته و براى استفاده بندگان بوده، بنابراین معنى ندارد که اصل اولى تحریم باشد. نتیجه اینکه هر غذائى که ممنوعیت آن با دلیل صحیح ثابت نشده مادام که منشاء فساد و زیان و ضررى براى فرد و اجتماع نباشد طبق آیه شریفه فوق حلال است. 

پس حکم مى‏ کند به حلیت عموم تصرفات، مگر هر تصرفى که در کلامى دیگر از آن نهى شده باشد، چون خداوند این حق را دارد که از میان چیزهایى که اجازه تصرف داده، یکى یا چند چیز را ممنوع اعلام بدارد(پس آیه شریفه یک قاعده کلى دست داد و آن این بود که هر جا شک کردیم آیا خوردن فلان چیز و یا تصرف در فلان چیز جائز است یا نه به این آیه تمسک جوییم و بگوئیم غیر از چند چیزى که در دلیل جداگانه حرام شده، همه چیز حلال و طیب است)

٢) خوددارى و امتناع از خوردن و یا تصرف کردن در چیزى که دلیلى علمى بر منع از آن نرسیده، خود تشریع و حرام است.

٣) مراد از پیروى خطوات شیطان این است که بنده ی خدا به چیزى تعبد کند و آن را عبادت و اطاعت خدا قرار دهد که خداى تعالى هیچ اجازه‏اى در خصوص آن نداده باشد، چون خداى تعالى هیچ مشى و روشى را منع نکرده، مگر آن روشى را که آدمى در رفتن بر طبق آن پاى خود بجاى پاى شیطان بگذارد و راه رفتن خود را مطابق راه رفتن شیطان کند، در اینصورت است که روش او پیروى گامهاى شیطان میشود.از اینجا این نکته بدست مى‏آید: که عموم تعلیل یعنى جمله(بخاطر اینکه او تنها شما را به سوء و فحشاء و سخن بدون علم امر مى‏کند)، هر چند که عمل به غیر علم را مانند ترک و امتناع بدون علم شامل میشود و لیکن در خطاب آیه مورد نظر نیست، چون پیروى گامهاى شیطان نیست، هر چند که پیروى شیطان هست.(إِنَّمَا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ)، سوء و فحشاء در انجام عمل مصداق پیدا مى‏کند، در مقابل آن دو، قول بدون علم است که مربوط به زبان است و از این مى‏فهمیم که دعوت شیطان منحصر است در دعوت به عملى که یا سوء است و یا فحشاء و در دعوت بگفتن سخن بدون علم و دلیل.

٤) انحرافات تدریجى: جمله "خُطُوَاتِ"(گامهاى شیطان) گویا اشاره به یک مساله دقیق تربیتى دارد، و آن اینکه انحرافها و تبهکاری ها غالبا بطور تدریجی در انسان نفوذ مى کند، نه به صورت دفعى و فورى، مثلا براى آلوده شدن یک جوان به مواد مخدر و قمار و شراب معمولا مراحلى وجود دارد:

نخست به صورت تماشاچى در یکى از این جلسات شرکت مى کند و انجام اینکار را ساده مى شمرد.گام دوم شرکت تفریحى در قمار(بدون برد و یا باخت) و یا استفاده از مواد مخدر به عنوان رفع خستگى و یا درمان بیمارى و مانند آن است.گام سوم استفاده از این مواد به صورت کم و به قصد اینکه در مدت کوتاهى از آن صرفنظر کند.سرانجام گامها یکى پس از دیگرى برداشته مى شود و شخص به صورت یک قمار باز حرفه اى خطرناک و یا یک معتاد سخت و بینوا در مى آید. وسوسه هاى شیطان معمولا به همین صورت است، انسان را قدم به قدم و تدریجا در پشت سر خود به سوى پرتگاه مى کشاند، این موضوع منحصر به شیطان اصلى نیست، تمام دستگاه هاى شیطانى و آلوده براى پیاده کردن نقشه هاى شوم خود از همین روش "خُطُوَاتِ" (گام به گام) استفاده مى کنند، لذا قرآن مى گوید: از همان گام اول باید به هوش بود و با شیطان همراه نشد.

این نکته نیز قابل توجه است که در احادیث اسلامى کارهاى خرافى و بى منطق به عنوان "خطوات شیطان" معرفى شده است:مثلا در حدیثى مى خوانیم مردى قسم یاد کرده بود که فرزند خود را براى خدا ذبح کند امام صادق(ع) فرمود: ذلک من خطوات الشیطان(این از گامهاى شیطان است). (المیزان جلد ١ صفحه ٤٢٨)

در حدیث دیگرى از امام باقر(ع) مى خوانیم: کل یمین بغیر الله فهو من خطوات الشیطان: هر سوگندى به غیر نام خدا باشد از گامهاى شیطان است. (المیزان جلد ١ صفحه ٤٢٨)

باز در حدیثى از امام صادق(ع) چنین مى خوانیم که: هر کس سوگند به ترک چیزى خورد که انجام آن بهتر است، اعتنا به این سوگند نکند و آن کار خیر را بجا آورد، کفاره هم ندارد و این از خطوات شیطان است.( المیزان جلد ١ صفحه ٤٢٨)

٥) شیطان یک دشمن قدیمى: اینکه در آخر آیه فوق شیطان دشمن آشکار معرفى شده است، چنددلیل وجود دارد:

 

الف) یا بخاطر دشمنى او از روز اول با آدم است که به واسطه نافرمانى در برابر سجده آدم همه چیز خود را از دست داد.

ب) و یا به خاطر این است که دستورات او همچون قتل و جنایت و تبهکارى براى همه آشکار است، همه مى دانند این قبیل برنامه ها از یک دوست نیست، بلکه دعوتهائى است از یک دشمن خطرناک که جز بدبختى انسان چیزى نمى خواهد.

ج) و یا به واسطه این است که شیطان صریحا دشمنى خود را با انسان خبر داده و کمر عداوت او را بسته است، و اعلام نموده:

... لأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ﴿۳۹﴾ - سوره مبارکه الحجر

ترجمه: قطعا همه ی آنها را گمراه میکنم.

 

٦) چگونگى وسوسه شیطان: در اینجا سؤالى مطرح است و آن اینکه آیه مى گوید: شیطان به شما امر مى کند که به سوى بدیها و فحشاء بروید. مسلما مراد از "امر" همان وسوسه هاى شیطان است، در حالى که ما به هنگام انجام بدیها هیچگونه احساس امر و تحریک از بیرون وجودمان نمى کنیم ، و کوشش شیطان براى گمراه ساختن خود هرگز قابل لمس نیست .پاسخ این است که: همانطور که از واژه "وسوسه" هم استفاده مى شود تاثیر شیطان در وجود انسان یک نوع تاءثیر خفى و ناآگاه است که در بعضى از آیات از آن تعبیر به "ایحاء" شده است.در آیه ١٢١ سوره انعام آمده است :

وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَآئِهِمْ...﴿۱۲۱﴾ - سوره مبارکه الأنعام 

ترجمه: و همانا شیاطین به دوستان خود(و کسانى که آماده پذیرش دستورات آنها هستند) وحى مى کنند.

 

همانطورى که مى دانیم وحى در اصل همان صداى مخفى و مرموز و احیانا تاثیرهاى ناآگاهانه است منتها انسان بخوبى مى تواند الهامات الهى را از وسوسه هاى شیطانى تشخیص دهد زیرا علامت روشنى براى تشخیص آن وجود دارد، و آن اینکه: الهامات الهى چون با فطرت پاک انسان، و ساختمان جسم و روح او آشنا است، هنگامى که در قلب پیدا مى شود یک حالت انبساط و نشاط به او دست مى دهد. در حالى که وسوسه هاى شیطان چون هماهنگ با فطرت و ساختمان او نیست به هنگام ایجاد در قلبش احساس تاریکى، ناراحتى و سنگینى در خود مى کند و اگر تمایلات او طورى تحریک گردد که در هنگام انجام گناه، این احساس براى او پیدا نشود بعد از انجام عمل براى او دست مى دهد، این است فرق بین الهامات شیطانى و الهامات الهى .

 

- وجود چهار کلمه‌ "فَلْیَنْظُر" در قرآن کریم:

چهار کلمه "فَلْیَنْظُر" در قرآن کریم نشان دهنده اهمیت موضوع است که معمولاَ ما مسلمین از این نکات با عظمت هشداری بی بهره ایم! چرا در مورد قرآن تفکر و تدبر نداریم. 

توجه: فلینظر از نظر دستوری فعل امر بوده و انسان را ملزم به تحقیق و تدبر دراین زمینه می کند.

دو مورد از فلینظرها را خداوند به غذای انسان اختصاص داده است. (دقت شود.)

الف: یک مورد به نوع غذای انسان اختصاص داده شده است. 

فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ﴿۲۴﴾ - سوره مبارکه عبس

ترجمه: پس انسان باید به خوراک خود بنگرد.

 

ب: یک مورد به کیفیت غذای انسان اختصاص داده شده است.

فَلْیَنظُرْ أَیُّهَا أَزْکَى طَعَامًا فَلْیَأْتِکُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ...﴿۱۹﴾ - سوره مبارکه الکهف

ترجمه: ببینید کدام یک از غذاهاى آن پاکیزه‏ تر است و از آن غذایى برایتان بیاورد.

 

ج: یک مورد به خلقت انسان اختصاص داده شده است.

فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ﴿۵﴾ - سوره مبارکه الطارق

ترجمه: پس انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده است.

د: یک مورد به اعمال انسان اختصاص داده شده است.

... فَلْیَنظُرْ هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ مَا یَغِیظُ﴿۱۵﴾ - سوره مبارکه الحج

ترجمه: آنگاه بنگرد که آیا نیرنگش چیزى را که مایه خشم او شده از میان خواهد برد.

 

از این چهار کلمه فرمول ریاضی زیر بدست می آید:

خلقت انسان + اعمال انسان = غذای انسان 

نتیجه:

الف: اختصاص کلمه فلینظر دو بار به غذای انسان نشانگر اهمیت بالای غذا ست!

ب: در صورت حذف غذا، خلقت مفهوم خود را از دست خواهد داد!

ج: غذای انسان برابر با خلقت و اعمال اوست!

 

- تاثیر غذا و تغذیه بر اخلاق و رفتار: خـداوند بین تغذیه کافران و مومنان تفاوت قائل شده است. در مورد کافران می فرماید:

وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَیَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ ﴿۱۲﴾ - سوره مبارکه محمد

ترجمه: کسانى که کافر شده‏اند [در ظاهر] بهره مى‏برند و همان گونه که چارپایان مى‏خورند مى‏خورند و[لى] جایگاه آنها آتش است.

توضیح آنکه حیوانات علف می خورند بی آنکه بدانند از کجا آمده، حلال است یا حرام؟ غصبی است یا مباح؟ کافران نیز غـذا مـی خـورنـد بـی آن کـه بـه رجـس و پـلیـدی و حلال و حرام بودن آن توجه داشته باشند. لذا فرجام مشابه ای دارند.

ولی مؤمنان که به تاثیر اخلاقی و معنوی غذا توجه دارند، مقید به رعایت غذای پاکیزه و حـلال مـی بـاشـند. مردی خدمت پیامبر(ص) گفت: دوست دارم دعایم مستجاب شود، حضرت فرمود: غذای خود را پاکیزه کن و از هر گونه غذای حرام بپرهیز.

لذا بـه مـؤمنان دسـتور داده شـده فـقـط از غـذاهـای پـاکـیـزه و حـلال اسـتـفـاده کـنـنـد.(مانند آیه مورد بحث)

 

- در برخی آیات ارتباط تنگاتنگی بین غذای پـاکـیزه و عمل صالح دیده می شود.

کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا...﴿۵۱﴾ - سوره مبارکه المؤمنون

ترجمه: از چیزهاى پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید.

 

زیـرا هـمـچـنـان کـه سـخـن پـاکـیـزه، عـمـل صـالح را بـه آسـمـان عـروج مـی دهد، غذای پاکیزه نیز انسان را در جهت کسب کمالات مـعـنـوی و حـفـظ ارزش هـای اخـلاقـی یاری می بخشد و به مانند باران پاکیزه موجب رویش سبزه ها و گل های معطر در وجود آدمی می گردد

اصـحـاب کـهـف که دغدغه حفظ ایمان و معنویت خود را داشتند، وقتی از خواب طولانی بیدار شدند، به دنبال غذایی بودند که پاک و پاکیزه باشد و سبب خاموش شدن نور الهی در وجـود آنـان نـگـردد. بر خلاف غذاهای خبیث و حرام که موجب تاریکی قلب، سنگدلی ، و از بـیـن رفـتـن نـور ایمان می شود.  

... فَابْعَثُوا أَحَدَکُم بِوَرِقِکُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِینَةِ فَلْیَنظُرْ أَیُّهَا أَزْکَى طَعَامًا فَلْیَأْتِکُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْیَتَلَطَّفْ وَلَا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَدًا﴿۱۹﴾ - سوره مبارکه الکهف

ترجمه: یکى از خودتان را با این پول خود به شهر بفرستید تا ببیند کدام یک از غذاهاى آن پاکیزه‏تر است و از آن غذایى برایتان بیاورد و باید زیرکى به خرج دهد و هیچ کس را از [حال] شما آگاه نگرداند.

 

در آیه ٩١ سوره مائده آمده است

إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ﴿۹۱﴾ - سوره مبارکه المائدة

ترجمه: همانا شیطان مى‏خواهد با شراب(غذای پلید) و قمار میان شما دشمنى و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد پس آیا شما دست برمى‏دارید.

 

در سوره نساء خـوردن مـال حـرام را آتـش خـوردن مـعـرفـی کـرده اسـت:

إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا﴿۱۰

ترجمه: در حقیقت کسانى که اموال یتیمان را به ستم مى‏ خورند جز این نیست که آتشى در شکم خود فرو مى‏ برند و به زودى در آتشى فروزان درآیند.

 

و این بیانگر نقش غـذای حـرام و خـبیث است که به روح و روان و ایمان فرد خسارت می زند. امام حسین(ع ) با اشـاره بـه یـکـی از عـلل رفتار پست و ناهنجار کوفیان در کربلا می فرماید

فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِکُمْ

ترجمه: شکم های شما از حرام پر شده است و بر قلبهایتان مهر خورده است.

(بحارالانوار، ج ٤٥، ص ٨)

 

- در قرآن به خوردن غذای طیب و حلال سفارش شده و از غذاهای حرام و خبیث منع شده است مانند:

یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ ...﴿۴﴾ - سوره مبارکه المائدة

ترجمه: از تو مى‏ پرسند چه چیزى براى آنان حلال شده است بگو چیزهاى پاکیزه براى شما حلال گردیده.

 

نکات: (تفسیر نور ذیل آیه شریفه)

- شرط اساسى در مصرف، دو چیز است: حلال بودن، پاکیزه و دل‏ پسند بودن. «کُلُواْ ... حَلاَلًا طَیِّبًا»

- اسلام با بعضى ریاضت‏ها مخالف است. «کلوا» - بهره‏گیرى از محرّمات و چیزهاى پلید و ناپاک، پیروى کردن از شیطان است

- نیازهاى طبیعى بشر، زمینه‏اى براى انحراف و تسلّط شیطان است. باید ضمن تأمین نیاز، به لغزش‏هاى آن توجّه داشت.

- شیطان، انسان را قدم به قدم منحرف مى‏کند. باید از همان قدم اوّل مواظبت کرد. و شیطان براى انحراف مردم، از راههاى گوناگونى وارد مى‏شود. «خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ»

- وادار نمودن مردم به استفاده از حرام‏ ها و بازداشتن آنان از نعمت‏هاى حلال، نمودى از دشمنى آشکار شیطان است. «کُلُواْ ... حَلاَلًا طَیِّبًا ... إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ»

 

  

سخن آخر: همانطور که غذای جسم که ٣ یا ٤ ساعت در شکم ما می ماند تا این اندازه اهمیت دارد، پس ببینید غذای روح و فکر که یک عمر در ذهن ماست، چقدر مهم است. پس چرا در گرفتن فکری که یک عمر در ذهن ما می ماند و مسلما اثرات خود را بر جسم و روح ما خواهد گذاشت دقت نمی‌کنیم، در حالی که به غذا که ٣ یا ٤ ساعت در معده ماست اینقدر اهمیت می‌دهیم؟  

کسی که بخاطر عبادت و جهاد در راه خدا غذا می‌ خورد، غذا خوردنش عبادت است. اما اگر از روی هوس و غرایز بود، وارد بعد حیوانی شده است .

اَللهُمَ ارْزُقْنی رِزْقاً حَلاٰلاً طَیِّباً.

خداوندا رزق حلال و پاکی را به من روزی ده.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد