حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

کم فروشی کردن ممنوع است

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

جلسات هفتادویکم و هفتادودوم

وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ﴿۱

الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُواْ عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ﴿۲

وَإِذَا کَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ﴿۳

أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ﴿۴

لِیَوْمٍ عَظِیمٍ﴿۵

یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ﴿۶﴾ - سوره مبارکه المطففین

ترجمه:

واى بر کم‏فروشان (۱)

که چون از مردم پیمانه ستانند تمام ستانند (۲)

و چون براى آنان پیمانه یا وزن کنند به ایشان کم دهند (۳)

مگر آنان گمان نمى‏دارند که برانگیخته خواهند شد (۴)

[در] روزى بزرگ (۵)

روزى که مردم در برابر پروردگار جهانیان به پاى ایستند (۶)

 

 

سلام علیکم

 

معانی لغات:

آیه ۱:

وَیْلٌ: واى بر

لِّلْمُطَفِّفِینَ: کم‏فروشان

آیه ٢:  

الَّذِینَ: کسانی (که)

إِذَا: زمانی (که)

اکْتَالُواْ: پیمانه می گیرند

عَلَى النَّاسِ: از مردم

یَسْتَوْفُونَ: تمام می گیرند

  

آیه ٣:

وَإِذَا: و زمانی (که)

کَالُوهُمْ: پیمانه کنند برای آنها

أَو:یا 

وَّزَنُوهُمْ: وزن کنند برای آنها

یُخْسِرُونَ: کم دهند

آیه ۴:

أَ: آیا

لَا یَظُنُّ: گمان نمی کنند

أُولَئِکَ: آنان

أَنَّهُم: همانا آنها

مَّبْعُوثُونَ: برانگیخته میشوند

آیه ٥:

لِیَوْمٍ: برای روزی 

عَظِیمٍ: بزرگ 

آیه ٦

یَوْمَ: روزی (که) 

یَقُومُ: به پاخیزند

النَّاسُ: مردم 

لِرَبِّ: برای پروردگار 

الْعَالَمِینَ: جهانیان   

 

                  

شان نزول آیه (٣ مورد گفته شده است)

  ۱) ابن عباس می گوید هنگامى که پیغمبر اکرم(ص) وارد مدینه شد بسیارى از مردم سخت آلوده کم‏فروشى بودند، خداوند این آیات را نازل کرد و آنها پذیرفتند و بعد از آن کم‏فروشى را ترک کردند.

  ٢) اهل مدینه تاجر بودند و در کار خود کم‏فروشى مى‏کردند و بسیارى از معاملات آنها معاملات حرام بود، این آیات نازل شد و پیامبر(ص) آنها را براى اهل مدینه تلاوت فرمود سپس افزودند:

خمس بخمس: ما نقض قوم العهد الا سلط الله علیهم عدوهم! و ما حکموا بغیر ما انزل الله الا فشا فیهم الفقر! و ما ظهرت فیهم الفاحشة الا فشا فیهم الموت! و لا طففوا الکیل الا منعوا النبات و اخذوا بالسنین! و لا منعوا الزکات الا حبس عنهم المطر!:

"پنج چیز در برابر پنج چیز است"! عرض کردند اى رسول خدا: کدام پنج در مقابل کدام پنج است؟!

فرمود: هیچ قومى عهدشکنى نکردند مگر اینکه خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلط ساخت.

و هیچ جمعیتى به غیر حکم الهى حکم نکردند مگر اینکه فقر در میان آنها زیاد شد.

و در میان هیچ ملتى فحشاء ظاهر نشد مگر اینکه مرگ و میر در میان آنها فراوان گشت!

هیچ گروهى کم‏فروشى نکردند مگر اینکه زراعت آنها از بین رفت و قحطى آنها را فرو گرفت!

و هیچ قومى زکات را منع نکردند مگر اینکه باران از آنها قطع شد! (تفسیر نمونه ذیل شان نزول سوره مبارکه)

 ٣) مرحوم طبرسى نیز در مجمع البیان در شان نزول آیه آورده است مردى در مدینه بود به نام "ابوجهینه" که دو پیمانه کوچک و بزرگ داشت به هنگام خریدن از پیمانه بزرگ استفاده مى‏کرد و به هنگام فروش از پیمانه کوچک این سوره نازل شد و به او و امثالش هشدار داد. (تفسیر مجمع البیان ذیل شان نزول سوره مبارکه)

 

وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ﴿۱

- «وَیل» به معناى هلاک و عذاب است و بر اساس روایات، نام درّه ‏اى در دوزخ یا درى از درهاى آن مى‏باشد. "ویل" در اینجا به معنى "شر" یا "غم و اندوه" یا "هلاکت" یا "عذاب دردناک" و یا "وادى سخت و سوزانى در دوزخ" است، و معمولا این واژه به هنگام نفرین و بیان زشتى چیزى به کار مى رود، و یا اینکه تعبیرى است کوتاه اما مفاهیم زیادى را تداعى مى کند. این در حقیقت اعلان جنگى است از ناحیه خداوند به این افراد ظالم و ستمگر و کثیف که حق مردم را به طرز ناجوانمردانه اى پایمال مى کنند.  (تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه) 


- "مطففین" از ماده "تطفیف" در اصل از "طف" گرفته شده که به معنى کناره هاى چیزى است، و اینکه سرزمین کربلا را وادى طف مى گویند به خاطر این است که در ساحل فرات واقع شده، سپس به هر چیز کمى واژه "طفیف" اطلاق شده است، همچنین به پیمانه اى که پر نباشد یعنى محتوایش به کنارهاى آن رسیده اما مملو نشده است نیز همین معنى اطلاق مى شود، و بعد این واژه در کم فروشى
به هر شکل و به هر صورت استعمال شده. به فروشنده‏ اى که از کنار اجناس مى‏زند، «مطفّف» گویند. ابن مسعود نقل مى‏کند که هر کس از نمازش بکاهد مشمول این آیه است.  (تفسیر نور ذیل آیه شریفه) 


- در روایات مى‏ خوانیم: هرگاه مردم گرفتار گناه کم‏فروشى شوند، زمین روئیدنى‏هاى خود را از مردم باز مى‏دارد و مردم به قحطى تهدید مى‏شوند.

-انضباط و دقّت اقتصادى، در رأس برنامه‏هاى اصلاحى انبیاست. چنانکه حضرت شعیب به قوم خود فرمود:

أَوْفُوا الْکَیْلَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ﴿۱۸۱ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ﴿۱۸۲ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ﴿۱۸۳﴾ - سوره مبارکه الشعراء

پیمانه را (در معامله) کامل و تمام دهید و از کم کنندگان و خسارت زنندگان نباشید(۱٨۱) و با ترازوى درست وزن کنید(۱٨٢) و کالاهاى مردم را کم ندهید و روى زمین مفسدانه عمل نکنید(۱٨٣)

و به این ترتیب کم فروشى و ترک عدالت به هنگام پیمانه و وزن را در ردیف فساد در زمین شمرده است، و این خود دلیلى به ابعاد مفاسد اجتماعى این این کار است. (تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه) 


-در روایتى از امام صادق(ع) آمده که خداوند "ویل" را درباره هیچکس در قرآن قرار نداده مگر اینکه او را کافر نام نهاده همانگونه که مى فرماید:

...فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ﴿۳۷﴾ - سوره مبارکه مریم

"...واى بر کافران از مشاهده روز بزرگ"

 از این روایت استفاده مى شود که کم فروشى بوى کفر مى دهد! (تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه) 


-جمعى از مفسران از آیات فوق چنین استفاده کرده اند که منظور از "مطفف" کسى است که به هنگام خرید بیش از حق خود مى گیرد، و به هنگام فروش کمتر از حق مى دهد، لذا خداوند به خاطر هر دو جهت "ویل" را بر آنها نهاده.

ولى این اشتباه است، زیرا تعبیر "یستوفون" مفهومش این است که حق خود را به طور کامل مى گیرند، و چیزى که دلالت بر اضافه بر حق کند در این عبارت نیست، و اینکه مى بینیم خداوند آنها را مذمت کرده در مقایسه این دو حالت با یکدیگر است که به هنگام خرید حق را به طور کامل مى گیرند، و به هنگام فروش ناقص مى دهند، درست مثل این است که در مقام مذمت کسى مى گوییم: هر گاه طلبى از کسى داشته باشد سر موعد آن را مى گیرد، اما اگر بدهکار باشد ماهها تاخیر مى اندازد. با اینکه گرفتن طلب در راس موعد کار بدى نیست، کار بد در مقایسه این دو با یکدیگر است. (تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه) 


نکات:  (تفسیر نور ذیل آیه شریفه) 

- کم فروشى هر صنفى متناسب با خودش مى‏ باشد: معلم، کارگر، نویسنده، فروشنده، مهندس، دکتر و دیگر مشاغل، هر کدام در انجام وظیفه خود کوتاهى کنند، کم فروشند. پس خیلی مراقب باشیم.


- کم‏ فروش، خود را زرنگ مى‏داند، مردم را دوست ندارد، خدا را رازق نمى‏داند و ظلم اقتصادى به جامعه مى‏کند.

کم فروشى از گناهان کبیره است، زیرا وعده عذاب براى آن آمده است.


- امکانِ کم فروشى یا حساسیّت در کیل بیش از وزن است، لذا در یک آیه فقط از کیل و در آیه پس از آن، ابتدا مجدداً از کیل و سپس وزن، سخن به میان آمده است.


 خطر را با کلماتِ هشدار دهنده اعلام کنید. "وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ"

- مال حرام از راه کم‏فروشى، عامل سقوط انسان است.


 

الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُواْ عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ﴿۲


-در آیه ٧ و ٨ سوره الرحمن رعایت عدالت در وزن را همردیف عدالت در نظام آفرینش در عالم جهان هستى گذارده، مى فرماید:

وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ﴿۷ أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ﴿۸

خداوند آسمان را برافراشت و میزان و حساب در همه چیز گذاشت(٧) تا شما در وزن و حساب طغیان نکنید(٨)

اشاره به اینکه مساله رعایت عدل در سنجش ‍ مساءله کوچک و کم اهمیتى نیست، بلکه در حقیقت جزیى از اصل عدالت و نظم کلى حاکم بر سراسر عالم هستى است.
و به همین دلیل پیشوایان بزرگ اسلام به این مساله اهمیت فراوانى مى دادند، تا آنجا که در روایت معروف اصبغ بن نباته آمده است که مى گوید: از على(ع) شنیدم که بر فراز منبر مى فرمود:

یا معشر التجار! الفقه ثم المتجر: "اى گروه تجار! اول فقه بیاموزید، و سپس ‍ تجارت کنید" و این سخن را امام(ع) سه بار تکرار فرمود… و در پایان این کلام فرمود: التاجر فاجر، و الفاجر فى النار، الا من اخذ الحق و اعطى الحق: "تاجر فاجر است و فاجر در دوزخ است مگر آنها که به مقدار حق خویش از مردم بگیرند و حق مردم را بپردازند". (تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه)


-در حدیث دیگرى از امام باقر(ع) نقل شده است: هنگامى که امیرمؤمنان على(ع) در کوفه بود همه روز صبح در بازارهاى کوفه مى آمد و بازار به بازار مى گشت و تازیانه اى براى مجازات متخلفان بر دوش داشت در وسط هر بازار مى ایستاد و صدا مى زد: "اى گروه تجار! از خدا بترسید"! هنگامى که بانگ على(ع) را مى شنیدند هر چه در دست داشتند بر زمین گذاشته و با تمام دل به سخنانش گوش فرامى دادند، سپس مى فرمود: قدموا الاستخارة و تبرکوا بالسهولة، و اقتربوا من المبتاعین، و تزینوا بالحلم، و تناهوا عن الیمین، و جانبوا الکذب، و تجافوا عن الظلم و انصفوا المظلومین، و لا تقربوا الربا، و اوفوا الکیل و المیزان، و لا تبخسوا الناس اشیائهم، و لا تعثوا فى الارض  مفسدین:

"از خداوند خیر بخواهید، و با آسان گرفتن کار بر مردم برکت بجویید، و به خریداران نزدیک شوید، حلم را زینت خود قرار دهید، از سوگند بپرهیزید، از دروغ اجتناب کنید، از ظلم خوددارى نمایید، و حق مظلومان را بگیرید، به ربا نزدیک نشوید، پیمانه و وزن را به طور کامل وفا کنید، و از اشیاء مردم کم نگذارید، و در زمین فساد نکنید"!
و به این ترتیب در بازارهاى کوفه گردش مى کرد، سپس به دار الاماره باز مى گشت و براى دادخواهى مردم مى نشست. (تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه)


-مصدر "اکتیال" که فعل "اکتالوا" از آن مشتق است، وقتى با حرف "من" متعدى مى‏شود به معناى کیل گرفتن از مردم (و یا به عبارتى، خریدن کالا با کیل تمام است)، و اگر با حرف "على" متعدى شود به معناى ضرر. (و یا دادن جنس به مردم به کیل ناقص) است .

و اما کلمه "کیل" که مصدر فعل "کالوا" است به معناى کیل دادن به مردم است، (که خود من ترازو دارم) وقتى گفته مى‏شود. "کاله الطعام و وزنه" معنایش این است که کالاى مردم را وزن وکیل کرد، چیزى که هست از میان همه طوائف عرب، اهل حجاز براى رساندن این معنا مى‏گویند:" کاله الطعام و وزنه" و سایر طوائف عرب مى ‏گویند:

"کال له الطعام و وزن له- طعام و کالا را براى او کیل وزن کرد". و قرآن کریم به طورى که مجمع البیان ج ١٠، ص ٤٥١ گفته به لغت اهل حجاز نازل شده، و کلمه "استیفاء" که فعل "یستوفون" مشتق از آن است به معناى گرفتن حق بطور تمام و کامل است، و کلمه "اخسار" به معناى افکندن دیگران در خسارت است.

و معناى آیه این است که: وقتى از مردم، کالایى مى‏گیرند حق خود را به تمام و کمال دریافت مى‏کنند، ولى وقتى مى‏ خواهند کالایى به مردم بدهند به کیل یا وزن ناقص مى‏ دهند، و مردم را به خسران و ضرر مى‏ اندازند.

پس مضمون مجموع دو آیه یک مذمت است، و آن این است که مطففین حق را براى خود رعایت مى‏ کنند، ولى براى دیگران رعایت نمى‏ کنند. و به عبارتى دیگر حق را براى دیگران آن طور که براى خود رعایت مى‏کنند رعایت نمى‏ نمایند، و این خود باعث تباهى اجتماع انسانى است که اساس آن بر تعادل حقوق متقابل است، و اگر این تعادل از بین برود و فاسد شود همه چیز فاسد مى‏ شود. (تفسیر المیزان ذیل آیه شریفه)


در آیه شریفه در مقابل کیل، وزن را آورد، ولى در مقابل اکتیال "اءتزان" را نیاورد، بعضى در سبب آن گفته‏اند: براى این بوده که مطففین، معامله‏گرانى بودند که اغلب حبوبات و سبزیجات و متاعهاى دیگر را کلى مى‏خریدند و خرده خرده به تدریج مى‏فروختند، و عادت در بیشتر این اجناس این است که با کیل سنجیده شود نه به وزن، بدین جهت تنها اکتیال را ذکر کرد، و از اءتزان نام نبرد چون اساس آیه بر غالب است. (روح المعانى، ج ٣٠، ص ٧٠)

بعضى دیگر گفته‏اند اگر نامى از "اءتزان" نیاورد براى این بود که کیل و وزن هر دو وسیله خرید و فروش است، آوردن یکى از آنها دلالت بر دیگرى هم دارد. (روح المعانى، ج ٣٠، ص ٧٠)

ولى این توجیه درست نیست، براى اینکه این حرف در کلمه "کیل" هم مى‏آید چرا در برابر کیل وزن را ذکر کرد، ولى در برابر اکتیال اءتزان را ذکر نکرد؟ پس این وجه خالى از تحکم نیست.

بعضى دیگر گفته‏ اند: این دو آیه عادت و رسم کسانى را حکایت مى‏کند که سوره درباره آنان نازل شده، مردمى که تنها با کیل مى‏خریدند، ولى در هنگام فروش بعضى کالاها را کیل و بعضى را وزن مى‏کردند.

این وجه نیز ادعایى بدون دلیل است. (روح المعانى، ج ٣٠، ص ٧٠)

بعضى دیگر در توجیه ذکر اکتیال و عدم ذکر اءتزان وجوهى دیگر آورده‏اند که خالى از ضعف نیست.(روح المعانى، ج ٣٠، ص ٧٠) 

 

نکات: (تفسیر نور ذیل آیه شریفه)


- تفاوت گذاردن در "گرفتن" و "دادن"، کم فروشى است. آنچه بر خود نمى‏پسندى برای دیگران مپسند. " اکْتَالُواْ ... یَسْتَوْفُونَ - کَالُوهُمْ ... یُخْسِرُونَ"


- کم فروشى نسبت به هر کس، گرچه مسلمان نباشد، نارواست. "
عَلَى النَّاسِ" ناس بکار رفته به معنای مردم.



وَإِذَا کَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ﴿۳


- در مورد گرفتن حق تنها سخن از "کیل" است ولى در مورد پرداختن سخن از "کیل" و "وزن" هر دو به میان آمده ، این تفاوت تعبیر ممکن است به یکى از دو دلیل زیر باشد:

١)نخست اینکه خریداران عمده در زمانهاى گذشته بیشتر از "کیل" استفاده مى کردند، زیرا ترازوهاى بزرگى که بتواند وزنهاى زیاد را بسنجد وجود نداشت، اما پیمانه هاى بزرگ به آسانى یافت مى شد (در باب "کر" نیز گفته اند که این واژه در اصل نام پیمانه بزرگى بوده است). ولى به هنگام فروش هم عمده فروشى داشتند (با کیل) و هم خرده فروشى (با وزن).

٢)دیگر اینکه براى گرفتن حق استفاده از پیمانه مناسبتر است، چرا که تقلب در آن مشکلتر مى باشد، ولى براى کم فروشى استفاده از وزن معمولتر است چرا که امکان تقلب در آن بیشتر مى باشد. (تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه)

 

نکات: (تفسیر نور ذیل آیه شریفه)

- بالاتر از گناه، انس گرفتن با گناه است، به گونه‏اى که کم فروشى شغل انسان شود. "یخسرون" فعل مضارع، نشانه استمرار است.



أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ﴿۴


-سپس آنها را با این جمله استفهام توبیخى مورد تهدید قرار مى دهد: أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ (آیا آنها باور ندارند که برانگیخته مى شوند)

لیوم عظیم(در روزى بزرگ ) روزى که عذاب و حساب و خبر او و هول و وحشتش همه عظیم است.

روزى که مردم از قبرها برمى خیزند، و در پیشگاه رب العالمین حاضر مى شوند (یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ).

یعنى اگر آنها قیامت را باور مى داشتند و مى دانستند حساب و کتابى در کار است، و تمام اعمالشان براى محاکمه در آن دادگاه بزرگ ثبت مى شود، و هر کس به اندازه سر سوزنى کار نیک و بد کرده، نتیجه آن را در آن روز عظیم مى بیند، هرگز چنین ظلم و ستم نمى کردند، و حقوق افراد را پایمال نمى ساختند. (تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه)


-بسیارى از مفسران "یظن" را که از ماده "ظن" است در اینجا به معنى "یقین" مى دانند، و نظیر این تعبیر در قرآن مجید وجود دارد، مانند

...قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ ...﴿۲۴۹ - سوره مبارکه البقره

آنها که مى دانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز قیامت ایمان داشتند) گفتند چه بسیار گروه کوچکى که به فرمان خدا بر گروه عظیمى پیروز شدند)

(توجه داشته باشید این آیه درباره گروهى از بنى اسرائیل است که ایمان و استقامت خود را در مراحل مختلف نشان داده بودند).

شاهد گویاى این سخن حدیثى است که از امیرمؤمنان على(ع) نقل شده که در تفسیر آیه:أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ فرمود: "مفهومش این است: الیس یوقنون انهم مبعوثون؟ آیا یقین ندارند که آنها برانگیخته مى شوند؟!" (تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه)


-از  حضرت علی(ع) نقل شده است که فرمود: "ظن بر دو گونه است: ظن تردید، و ظن یقین، آنچه در قرآن درباره معاد آمده است ظن یقین است، و آنچه درباره دنیا آمده است ظن شک"!. (نهج البلاغه، بخش نامه ها ، نامه ٥٣)

این احتمال نیز از سوى جمعى داده شده است که ظن در اینجا به همان معنى معروف امروز یعنى گمان بوده باشد، اشاره به اینکه توجه به قیامت آنچنان در روح و جان انسان اثر مى گذارد که حتى اگر کسى گمان به آن داشته باشد و احتمال وجود چنین روزى را بدهد باید از انجام کارهاى خلاف خوددارى کند، تا چه رسد به اینکه یقین داشته باشد، و این همان چیزى است که در میان دانشمندان به عنوان "دفع ضرر مظنون" یا "دفع ضرر محتمل" معروف شده است، و مفهوم این سخن آن خواهد بود که این گنهکاران بى پروا و بى باک نه تنها یقین به قیامت ندارند بلکه گمان آن را نیز ندارند (ولى تفسیر اول با دلائلى که گفته شد مقدم است).

مهم این است که واژه "ظن" به گفته راغب  در مفردات در اصل اسم براى آن حالتى است که از وجود قرائنى در فکر انسان حاصل مى شود اگر نشانه ها قوى باشد علم و یقین مى آورد، و اگر نشانه ها ضعیف باشد از حد گمان بالاتر نمى رود. 

بنابراین واژه مزبور بر خلاف آنچه امروز در میان ما معروف است مفهوم گسترده اى دارد که هم "علم" و هم "گمان" را شامل مى شود، و گاه در این، و گاه در آن به کار مى رود. (تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه)


نکات: (تفسیر نور ذیل آیه شریفه)

براى جلوگیرى از مفاسد اقتصادى، باید یاد معاد را در دل‏ ها زنده کنیم. "أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ"

- اعتقاد به معاد حتّى در حدّ گمان بازدارنده است. "أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ"



لِیَوْمٍ عَظِیمٍ﴿۵ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ﴿۶:

نکات: (تفسیر نور ذیل آیه شریفه)

- حوادث روز قیامت، بزرگ و هولناک است. "لِیَوْمٍ عَظِیمٍ"

- براى کم‏ فروشى و حق الناس باید پاسخ‏گو باشیم. "یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ"

- کیفر و مجازاتِ مجرمان، از شئون ربوبیّت خداست. "یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ"

-"یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ" مراد از "روزى که مردم براى رب العالمین به پا مى‏خیزند"، روز قیامت است که سر از قبرها بر مى‏آورند، و این تعبیر کنایه است از اینکه بعد از مردن دوباره زنده مى‏شوند تا خدا در بین آنان حکم و داورى کند.


سخن آخر: آیات موردبحث گرچه تنها از کم فروشى در مورد کیل و وزن سخن مى گوید، ولى بدون شک مفهوم آیه وسیع است و هر گونه کم فروشى را هر چند در معدودات (چیزهایى را که با عدد مى فروشند) نیز شامل مى شود.

حتی می تواند کم گذاردن در خدمات را نیز فرا گیرد، مثلا اگر کارگر و کارمندى چیزى از وقت خود بدزدد در ردیف "مطففین" و کم فروشانى است که آیات این سوره سخت آنها را نکوهش کرده است .

از "عبدالله بن مسعود" صحابى معروف نقل شده که گفت : نماز نیز قابل پیمانه است ! کسى که کیل آن را به طور کامل ادا کند خداوند پاداش او را کامل مى دهد، و هر کس از آن کم بگذارد درباره او همان جارى مى شود که خداوند درباره مطففین (کم فروشان ) فرموده . 

حتی میتوان گفت هرچیزی که "حق الناس" ، "حق النفس" و یا "حق الله" به آن تعلق می گیرد جزو پیمانه هایی است که باید تمام و کمال پرداخت شود و در غیر این صورت انسان در شمارِ "مطففین" قرار خواهد گرفت.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد