حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

مغفرت برای مومنان، عذاب برای مجرمان (خوف و رجاء)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

جلسه شصتم و دوم

نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿۴۹

وَ أَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الأَلِیمَ ﴿۵۰﴾ - سوره مبارکه الحجر

ترجمه:

به بندگان من خبر ده که منم آمرزنده مهربان (۴۹)

و اینکه عذاب من عذابى است دردناک (۵۰)

 

سلام علیکم

 

معانی لغات:

آیه ۴۹:

نَبِّئْ: خبر بده، آگاه ساز

عِبَادِی: بندگانم را

أَنِّی: (که) همانا من

أَنَا: من(برای تاکید بیشتر)

الْغَفُورُ: آمرزنده

الرَّحِیمُ: مهربان

 

آیه ۵۰:

وَ أَنَّ: و همانا

عَذَابِی: عذاب من

هُوَ: آن

الْعَذَابُ: عذابی (است)

الأَلِیمَ: دردناک است

                 

آفریدگار هستى روى سخن را به پیامبر گرامی(ص) نموده و به آن حضرت دستور مى‏دهد که به مردم نوید آمرزش و بخشایش خدا را بدهد. در این مورد مى‏فرماید: نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ 

هان اى پیامبر! به بندگانم خبر ده که من لغزش‏ها و گناهان مردم باایمان را مى‏آمرزم و رحمت و بخشایش من نبست به آنان که در اندیشه اصلاح و جبران و بازسازى شخصیت معنوى و انسانى خویش باشند بسیار است.

و از پى این نوید رحمت و بخشایش هشدار مى‏دهد که: وَ أَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الأَلِیمَ 

و عذاب و کیفر من نیز براى شرک‏گرایان و تاریک اندیشان و خودکامگان و زشت‏کرداران سهمگین و دردناک است. بنابراین تنها به آمرزش من دل نبندند و بدین وسیله خویشتن را نفریبند، بلکه از کیفر و عذاب من نیز بترسند و بهوش باشند.

-غفران از ماده «غفر» بوده و در لغت به معنی پوشیدن چیزی که، انسان را از زشتی حفظ می‌کند. و در اصطلاح قرآنی به این معنى است که، خداوند عیوب و گناهان بندگان نادم را مى‏پوشاند و آنها را از عذاب و کیفر حفظ کرده و اثر گناه را محو می‌نماید

غفّار و غفور، صیغه مبالغه از ماده غفر و غفران بوده، که به معنای چشم‌پوشی کثیر و مداوم، از خطایا و گناهان بندگان می‌باشد.(لسان العرب، ج۵، ص۲۵) واژه کفر نیز در لغت به معنی پوشاندن شی می‌باشد که از این جهت با واژه «غفر» هم‌معنا بوده، که در قرآن نیز این واژه در معنای لغوی استعمال شده؛ به معنای محو سیئات نیز به کار رفته است.(المفردات فی غریب القرآن، ص۷۱۴)

- قرآن در این آیات از سوره حجر مردم را به چهار دسته تقسیم کرد:

۱- مخلصین (انبیا و اولیا) که ابلیس بر آنان سلطه ندارد.

۲- متقین که اهل بهشت هستند.

۳- گناهکاران توبه‏کننده که در آیه ۴۹ پیامبر خبر از عفو آنان مى‏دهد.

۴- گناهکاران یاغى که در آیه ۵۰ به عذاب دردناک هشدار داده شده‏اند.

- رحمت الهى، بزرگترین وبهترین پیام است. «نبّى‏ء» (نبأ به خبر مهم گفته مى‏شود)

گنهکاران نیز بنده خدا هستند. «عبادى» تعبیر به عبادى(بندگان من) تعبیرى است، لطیف که هر انسانى را بر سر شوق مى آورد، و دنبال آن توصیف خدا به آمرزنده مهربان این اشتیاق را به اوج میرساند.

 

- در لطف او شک و تردیدى به خود راه ندهید. «انّى انا»

- بخشندگى او همراه با لطف و مهربانى است، نه تنها مى‏بخشد لطف هم مى‏کند. «الغفور الرحیم»

- بخشش و لطف الهى، عمیق وپى‏درپى است. «غفور رحیم» (قالب غفور و رحیم، نشانه‏ى عمق و تکرار است)

- لطف ورحمت الهى بر غضبش مقدم است. «اَنَا الغفور الرحیم و انّ عذابى» ابتدا در آیه ۴۹صحبت از بخشش شده و سپس در آیه ۵۰ بحث عذاب آمده است.

 

- به رحمت الهى مغرور نشویم، چرا که عذابش دردناک است. «الغفور الرحیم - العذاب الالیم» در حقیقت هر دو را باید در کنار هم در نظر گرفت و در جواب این جمله: 

"روی پرده کعبه این آیه حک شده است: نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

و من...هنوز و تا همیشه به همین یک آیه دلخوشم" بندگانم را آگاه کن که من بخشنده‌ ی مهربانم"

باید این طور گفت: آیه ۵۰ سوره حجر را هم بایستی خواند. بشارت وانذار باید درکنار هم باشند تا بتوانند انسان را به سعادت برسانند. از آنجا که قرآن ، همیشه جلو سوء استفاده از مظاهر رحمت الهى را با جمله هاى تکان دهنده اى که حاکى از خشم و غضب او است میگیرد، تا تعادل میان خوف و رجاء که رمز تکامل و تربیت است بر قرار گردد، بلا فاصله اضافه میکند که به بندگانم نیز بگو که عذاب و کیفر من همان عذاب دردناک است پس در عین حال ، این امید نباید به اوجرات وجسارت بدهد که هموراه خدا را نافرمانی کند ومرتکب گناه شود، به همین دلیل، پس از این جملات امید بخش، در آیه بعدی بلافاصله اعلام می کند: "همانا عذاب من، همان عذاب دردناک است."

به عنوان مثال در آیه‌ی ۳ غافر فرموده:

غَافِرِ الذَّنبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ..﴿۳﴾ - غافر

خداوندی که آمرزنده‌ی گناه، پذیرنده‌ی توبه، دارای مجازات سخت است...

در این آیه ابتدا به دو صفت "غافرالذنب" و "قابل التوب" بودن خدا اشاره می‌کند که بر رفتار مغفرت‌آمیز خدا با گنهکاران دلالت دارد اما بلافاصله صفت شدیدالعقاب بودن او را می‌آورد که بر مؤاخذه‌ی گنهکاران دلالت داشته و حاوی نوعی انذار برای بندگان می‌باشد. مقتضای این صفات این است که هر فردی را که استعداد آمرزش و قبول شدن توبه را داشته باشد، او را بیامرزد و هر کس را که مستحق عقاب است، عذاب کند. این سخنهای منذرانه، فرد را به تحرک وادار کرده تا به نوعی رفتار کند که مشمول صفات غفران و رحمت الهی قرار بگیرد.

-مقصود از کلمه "عبادى" بطورى که از سیاق آیات استفاده مى‏شود مطلق بندگان است، و در "روح المعانى، ج ۱۴، ص ۵۹ و تفسیر ابى السعود، ج ۵، ص ۸۰"  که گفته مراد از آن همان متقین و یا مخلصین است که در آیات قبل گفتگویش بود سخنى است غیر قابل اعتناء.

-اینکه هر دو جمله را اسمیه آورده و بر سرشان "ان" در آورد (که دلالت بر تاکید دارد) و نیز ضمیر فصل آورده، یعنى در اول فرموده: "أَنَا الْغَفُورُ ..." و در دومى فرموده: "هُوَ الْعَذابُ"، و اگر بر سر خبر "الغفور" و "العذاب" الف و لام آورده، همه براى این است که صفات مذکور در آیه را تاکید کند و بفهماند مغفرت و رحمت، و الیم بودن عذاب، به آخرین درجه و نهایت حد خود رسیده‏اند، بطورى که دیگر نمى‏توان با هیچ مقیاسى آنها را اندازه‏گیرى نمود، و چیزى را با آنها قیاس کرد.

آرى، هیچ مغفرت و رحمتى نیست مگر اینکه ممکن است فرض شود که مانعى نگذارد آن مغفرت و رحمت به ما برسد، و یا اندازه‏گیرى بتواند آن را اندازه بگیرد، و یا حدى برایش معین نماید. ولى خداى تعالى چنین نیست که کسى بتواند جلو مغفرت او را بگیرد(لا معقب لحکمه) و یا بدون مشیت او، امرى آن را تحدید نماید.

[سبب اینکه نباید از غفران و رحمت الهى مایوس و از عذاب و مکر او دل آسوده بود این است که هیچ مانعى جلوگیرى و محدود کننده اراده و مشیت خدا نیست‏]

پس با اینحال دیگر جائز نیست کسى از مغفرت او مایوس و از روح و رحمتش ناامید گردد، زیرا نمى‏توان این یاس و نومیدى را به مانعى که جلو مغفرت خدا را بگیرد توجیه نمود.

تنها چیزى که مایه وحشت است و باید هم باشد:

۱- ترس از خود خداى تعالى است. هم چنان که بعد از آیه ۵۳ سوره زمر که مربوط به مغفرت و رحمت است فرموده:

... لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ﴿۵۳﴾  وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّکُمْ...﴿۵۴﴾

البته خدا همه گناهان را مى‏آمرزد. که همانا او بسیار آمرزنده و مهربان است﴿۵۳﴾ انابه کنید به سوى پروردگارتان﴿۵۴﴾ 

۲ - و نیز کسى نیست که عذاب او را سبک شمرده، یا احتمال دهد که روزى خداى تعالى نتواند عذاب کند و یا از مکر او ایمن شود، چون

... وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ...﴿۲۱﴾ - یوسف (خدا غالب بر امر خویش است)

... فَلاَ یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ﴿۹۹﴾ - الاعراف (و کسى نمى‏تواند از مکر او ایمن شود مگر مردم زیانکار)

-بیان لطف الهی در کلام اهل بیت علهم السلام:

حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید: اگر بندگان، اندازه عفو خدا را می دانستند، هیچ کس از هیچ حرامی دست بردار نبود، واگر عذاب اورا می دانستند خودرا در عبادت هلاک می کردند.

حارث بن مغیره می گوید: به حضرت صادق(ع) عرض کردم وصیت لقمان چه بوده؟ حضرت فرمود:

در آن، امور عجیبی است، به فرزندش گفت "از خداوند چنان بترس که اگر ثواب جن وانس راداشته باشی، باز شایسته عذاب باشی، چنان امیدوار باش که اگر به گناه جن وانس حاضر شوی، هر آینه شاسته رحم الهی باشی"

حضرت صادق(ع) در ادامه فرمود: پدرم فرمود: "مومن واقعی، مومنی است که اگر در قلب او دو نور باشد، نورخوف ونور رجا، این دومساوی هم باشند وهیچ یک بر دیگری فزونی نداشته باشد.

بنابراین نباید فقط به غفران ورحمت الهی اعتماد کرد ومغرور شد، بلکه باید عذاب وعقاب سبحانی را نیز یاد نمود.

- موجبات غفران الهی: با وجود این که انوار رحمت و مغفرت الهی به صورت دائمی در حال تابیدن به انسانهاست، اما نحوه و میزان دریافت این انوار در آنها متفاوت بوده و به شایستگی و تلاش افراد، وابسته است؛ چرا که، برای دریافت این انوار قدسی، قابلیت قابل نیز لازم بوده و این قابلیت به معنی دارا بودن شرایط آن است که مهمترین آنها عبارتند از:

۱) ایمان: یکی از مهمترین عوامل برای دریافت غفران الهی، ایمان است؛ چرا که، در حقیقت، انسان بدون ایمان، قابلیت دریافت مغفرت و هدایت از سوی خداوند را نداشته و بدون آن، هیچ‌کدام از شرایط مذکور، که در ذیل آمده، تأثیری در بخشیده شدن فرد نخواهد داشت:

وَالَّذِینَ عَمِلُواْ السَّیِّئَاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَآمَنُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ﴿۱۵۳﴾ - الاعراف

آنان که مرتکب کارهاى بد شدند، آن‌گاه توبه کردند و ایمان آوردند، بدانند که پروردگار تو پس از توبه، آمرزنده ومهربان است.‏‏ در این آیه خداوند به کسانی که مرتکب سیئات شده‌اند، وعده می‌دهد که، در صورت توبه به سوی درگاه الهی و ایمان به هر آن‌چه که، خدای متعال پذیرش آن را واجب کرده است(وجود باری تعالی، پیامبران و اوصیای الهی، ملائکه، معاد و...، خداوند آن‌ها را مشمول رحمت و مغفرت خود بگرداند. (طوسی (شیخ طوسی)، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج‌۴، ص۵۵۲)

۲ ) توبه واستغفار:

یکی از اموری که انسان را مستوجب دریافت مغفرت از سوی خدا می‌کند، توبه کردن از اعمال بد گذشته و استغفار به درگاه خداوند متعال است:

وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ...﴿۱۳۵﴾

أُوْلَئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ...﴿۱۳۶﴾ - آل عمران

و آن‌ها که وقتى مرتکب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا مى‏افتند و براى گناهان خود، طلب آمرزش مى‏کنند... آن‌ها پاداششان آمرزش پروردگار است .

یکی از الطافی که خداوند به بندگان خود نموده، این است که راه بازگشت را بر آنان باز گذاشته و به آن‌ها امکان استغفار داده است؛ تا با توبه به درگاه خداوند از مسیر ناصواب گذشته بازگردند و با استغفارو درخواست عفو، گناهان گذشته آن‌ها را به طور کل محو نماید. (أطیب البیان، ج‏۳، ص۳۶۲)

۳) اعمال نیک :

از عواملی که، زمینه نزول رحمت و مغفرت الهی را فراهم می‌آورد، عمل صالح است؛ چرا که، عمل صالح، دل را نرم کرده و مانع رفتن به سوی سیئات می‌گردد و همچنین موجب بخشش گناهان گذشته از سوی خداوند متعال می‌شود

چنان‌که قرآن در این باره می‌فرماید

إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ ﴿۱۷﴾ - التغابن

‏‏‏اگر به خدا قرض‌الحسنه دهید، آن را براى شما مضاعف مى‏سازد و شما را مى‏بخشد و خداوندشکر کننده و بردبار است!‏

آیه شریفه به ارزش عمل صالح در نزد خدای متعال، که انفاق در راه خدا مصداقی از آن است، اشاره کرده و بیان می‌کند ک، عمل صالح موجب جلب رحمت و مغفرت خداوند می‌گردد.

۴) پرهیز از گناهان کبیره :

از عواملی که موجب جلب رحمت و مغفرت خداوند می‌گردد، اجتناب از گناهان کبیره است، خداوند در قرآن می‌فرماید:

 إِن تجَتَنِبُواْ کبَائرَ مَا تُنهَْوْنَ عَنْهُ نُکفِّرْ عَنکمْ سَیاتِکمْ وَ نُدْخِلْکم مُّدْخَلًا کرِیمًا/۳۱ نساء

اگر از گناهان بزرگى که از آن نهی مى‏شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را مى‏پوشانیم و شما را در جایگاه خوبى وارد مى‏سازیم‏ .

بیان کردیم که، واژه کفر با واژه «غفر» هم‌معنا است. و این آیه در مقام منت نهادن بر مومنان بوده و به آن‌ها نوید می‌دهد که اگر از بعضى گناهان اجتناب کنند، خداى عزوجل از بعضى دیگر در مى‏گذرد، و در ضمن، حین این‌که در آیه شریفه وعده آمرزش داده شده، مومنان، به ترک گناه دعوت شده‌اند.

۵) تبعیت از فرامین الهی :

تبعیت از فرامین الهی از جمله اعمالی است که برای جلب مغفرت الهی لازم بوده، و غفران و حب الهی را در پی خواهد داشت:

«قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿۳۱﴾ - آل عمران

‏بگو: اگر خدا را دوست مى‏دارید، از من پیروى کنید! تا خدا(نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است.»

تبعیت از فرمان‌های الهی موجب ایجاد رابطه محبت آمیز بین خداو بنده می‌گردد که این رابطه عاطفی، موجب نزول رحمت و مغفرت شده و گناهان آدمی را نابود می‌سازد.

۶- توسل :

یکی از اموری که در جهت جلب مغفرت الهی دارای تأثیر زیادی بوده، توسل به بندگان شایسته خداوند است:

... وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا﴿۶۴﴾ - النساء

و اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم مى‏کردند(و فرمانهاى خدا را زیر پا مى‏گذاردند)، به نزد تو مى‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏کردند و پیامبر هم براى آن‌ها استغفار مى‏کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مى‏یافتند بر اساس آیاتی مثل آیه مذکور، استغفار بندگان شایسته الهی چون حضرت رسول اکرم(ص)، فرشتگان و مومنان پاکدل، در پیشگاه خداوند اثر داشته و طالبان مغفرت الهی با توسل به آن‌ها می‌توانند از این طریق به غفران ذات اقدس احدیت دست یابند. 

تکلیف امروز دوستای عزیزم:

حفظ آیات به همراه ترجمه و کاربرد

 

التماس دعا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد