بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
جلسات پنجاه و هشتم و نهم
إِنَّمَا یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا الَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ﴿۱۵﴾
تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ﴿۱۶﴾
فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاء بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ﴿۱۷﴾
- سوره مبارکه السجدة
ترجمه:
تنها کسانى به آیات ما مىگروند که چون آن [آیات] را به ایشان یادآورى کنند سجدهکنان به روى درمىافتند و به ستایش پروردگارشان تسبیح مىگویند و آنان بزرگى نمىفروشند (۱۵)
پهلوهایشان از خوابگاهها جدا مىگردد [و] پروردگارشان را از روى بیم و طمع مىخوانند و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق مىکنند (۱۶)
هیچ کس نمىداند چه چیز از آنچه روشنىبخش دیدگان است به [پاداش] آنچه انجام مىدادند براى آنان پنهان کردهام (۱۷)
*دقت کنید که آیه ١٥، دارای سجده واجب است.
سلام علیکم
معانی لغات:
-آیه ١٥:
إِنَّمَا: فقط، تنها
یُؤْمِنُ: ایمان می آورند
بِآیَاتِنَا: به آیات ما
الَّذِینَ: کسانی(که)
إِذَا: زمانی که
ذُکِّرُوا: به آنها یادآوری کنند، تذکر داده شوند
بِهَا: آن را (آیات را)
خَرُّوا: به رو می افتند
سُجَّدًا: درحال سجده
وَسَبَّحُوا: وتسبیح می گویند
بِحَمْدِ: به ستایش
رَبِّهِمْ: پروردگارشان
وَهُمْ: و آنها
لَا یَسْتَکْبِرُونَ: بزرگی نمی فروشند، تکبر نمی ورزند
-آیه ١٦:
تَتَجَافَى: جدا می شود
جُنُوبُهُمْ: پهلوهایشان
عَنِ الْمَضَاجِعِ: ازخوابگاه هایشان، از بسترهایشان
یَدْعُونَ: می خوانند
رَبَّهُمْ: پروردگارشان(را)
خَوْفًا: از روی بیم
وَطَمَعًا: و از روی طمع، و از روی امید
وَمِمَّا: (مخفف و من ما) و از آنچه
رَزَقْنَاهُمْ: روزیشان داده ایم
یُنفِقُونَ: انفاق می کنند
-آیه ١٧:
فَلَا تَعْلَمُ: پس نمی داند
نَفْسٌ: کسی، هیچ کس
مَّا: آنچه
أُخْفِیَ: پنهان کرده ام، نهفته شده است
لَهُم: برایشان
مِّن: از
قُرَّةِ أَعْیُنٍ: روشنی چشم، روشنی بخش دیدگان
جَزَاء: پاداشی(است)
بِمَا: به(پاداش) آنچه
کَانُوا یَعْمَلُونَ: انجام می دادند
-دوستان گلم این جلسه و جلسه ی بعدرو اختصاص میدیم به این سه آیه ی مبارکه.
-شان نزول: چند مورد گفته شده است:
١) «معاذبن جبل» آورده است که در پیکار «تبوک» که در تابستانى بسیار گرم و سوزان روى داد به همراه پیامبر گرامى بودم. روزى گرماى شدید سپاه توحید را ناگزیر ساخته بود که هرکدام از افراد و اعضایش در سایه اى پناه گرفته و به صورت پراکنده، به آسایش و استراحت پردازند.
در آن روز من در کنار پیامبر گرامى بودم که با بهره ورى از فرصت به آن بزرگوار گفتم:
یا رسول الله أَنبئنى بعمل یدخلتى الجنة و یباعدنى من النّار.
هان اى پیامبر خدا! مرا به انجام کار شایستهاى راهنمایى کنید که پاداشِ آن مرا به بهشت پرطراوت و زیبا وارد ساخته و از آتش دوزخ دور سازد.
پیامبر فرمود: از موضوع بزرگ و ارزشمندى پرسیدى امّا رسیدن به آن براى کسى که خدا بخواهد و راه را بر او آسان سازد و به او توفیق ارزانى دارد آسان است.
لقد سألت عن عظیم و انّه لیسیر على مَنً یسّره الله علیه.
آن گاه فرمود: هان اى معاذ! براى رسیدن به هدف والا باید این کارها را انجام دهى:
١ - خداى یکتا را بپرستى و براى او همتا و شریکى نسازى،
٢- نمازهایى را که خدا بر تو واجب ساخته است بهطور شایسته بخوانى،
٣- زکات واجب و حقوق بایسته مالى خود را بپردازى،
٤- و ماه رمضان را براى خشنودى خدا روزه بدارى.
تعبدالله ولا تشرک به شیئاً، و تقیم الصّلوة المکتوبة، و تؤدى الزّکاة المفروضة، و تصوم شهر رمضان
آنگاه فرمود: هان اى معاذ! آیا مىخواهى تو را به دروازههاى نیکى و نیک بخش رهنمون گردم؟ پاسخ دادم: آرى اى پیامبر خدا:
الصوم جُنة، و الصّدقة تکفّر الخطیئة، و قیام الرّجل فى جوف اللّیل یبتغى وجهالله، ثم قراء هذه الایة: تتجافى جنوبهم عنالمضاجع...
هان اى معاذ! روزه و روزهدارى سپرى است در برابر آتش دوزخ، و کمک به محرومان گناهان انسان را مىزداید و نیز در دل شب بهپاخاستن و خشنودى خدا را با راز و نیاز و دعا و نیایش و عبادت جستن انسان را اوج مىبخشد؛ و آنگاه به تلاوت آیه مورد بحث پرداخت که: مردم با ایمان شامگاهان پهلویشان از بسترها براى عبادت دورى مىگزیند...
٢)«بلال» آورده است که پیامبر گرامى فرمود:
علیکم بقیام اللّیل فانّه دأب الصّالحین قبلکم؛ و انّ قیام اللّیل قربة الى الله و منهاة عن الاثم، و تکفیر للسیأت، و مفرده الدّاء عن الجسد...
هان اى بندگان خدا! بر شما باد که در دل شب براى عبادت و راز و نیاز با خدا به پاخیزید، چرا که این روش شایسته کرداران پیشین است. عبادت شبانه انسان را به خدا نزدیک و از نافرمانى او و گناه و زشتى دور مىسازد؛ باعث آمرزش گناهان او شده و بیمارى و رنج را از جسم دور مىکند.
با عنایت به آنچه آمد چنین دریافت مىگردد که منظور آیه شریفه عبادت و راز و نیاز شبانه است، و قرآن کسانى را وصف مىکند که افزون بر وظائف واجب عبادى، شبانگاهان از بسترها بر مىخیزند و ساعتى به عبادت خدا مىنشینند.
٣)به باور پارهاى منظور آیه شریفه مردمى است که تا نماز عشا را نخوانند به بستر نمىروند و خواب بر چشمانشان راه نمىیابد. مبادا خواب آنها را بگیرد، و نماز عشایشان از دست برود. (زیرا در آن زمان معمول بوده که در آغاز شب به استراحت مى پرداختند و نماز مغرب و عشاء را - طبق دستور استحباب جدائى میان نمازهاى پنجگانه - از هم جدا مى کردند و هر کدام را در وقت فضیلت خود بجا مى آورند) هرگاه بعد از نماز مغرب و قبل از وقت عشا مى خوابیدند ممکن بود براى نماز عشا بیدار نشوند.
«انس» مىگوید: آیه مورد بحث درباره انصار فرود آمد، چرا که ما نماز مغرب را همیشه با پیامبر مىخواندیم، آنگاه به خانه نمىرفتیم، بلکه همانجا مىماندیم تا نماز عشا را نیز با آن حضرت بخوانیم و به خانه باز گردیم.
این تفسیر را ابن عباس طبق نقل در المنثور از پیامبراکرم(ص) نقل کرده، و در (امالى) شیخ نیز ازامام صادق(ع) نقل شده است.
٤)به باور «قتاده» منظور کسانى هستند که میان دو نماز مغرب و عشا، نماز «اوابّین» یا «غفیله» را مىخوانند.
٥) از دیدگاه پارهاى دیگر منظور کسانى هستند که نماز عشا و نماز بامدادى را به جماعت مىگذارند.
اما در بیشتر روایات و کلمات مفسران، به برخاستن از بستر و براى اداء نماز شب تفسیر شده است.(مورد اول)
-راهکار عملی:
سعی کنید نماز شبتون ترک نشه. فقط ١١ دقیقه وقت می بره.
نماز شبو تو سه زمان می تونید بخونید:
١-بعد از نماز عشاء
٢-بعد از نیمه شب
٣-از صبح تا شب، به نیت قضا
بهترین زمان برای خوندن نمازشب، یک ساعت قبل از اذان صبحه. ولی اگر در بهترین زمان نتونستید بخونید، توی دو زمان دیگه بخونید، ولی ترکش نکنید.
چه جوری نماز شب بخونیم؟
٤تا دو رکعت به نیت نماز شب.
٢رکعت به نیت نماز شفع
١رکعت به نیت نماز وتر
جمعا میشه ١١ رکعت.
برای شروع نماز شبو طولانی نخونید، بخصوص اگر نیمه شب می خواید بخونید. اینجوری خسته میشید، اونوقت شیطون دیگه نمیذاره بخونید.
توی نماز شب، فقط حمد بخونید، سوره لازم نداره.
قنوت نمی خواد بگیرید، در قنوت نماز وتر هم لازم نیست به چهل تا مومن دعا کنید. لازم نیست سیصد تا استغفار بگید، بلکه سه بار تسبیح گفتن کافیه.
فضیلت نمازهای شفع و وتر بیشتر از هشت رکعتیه که به نیت نماز شب خوانده میشه. می تونید فقط به نماز شفع و وتر اکتفا کنید و هشت رکعت نماز شبو نخونید.
اگر وقت برای نماز شب، کم باشه می تونید فقط نماز وتر بخونید.
لازم نیست یازده رکعتو یه بار بخونی تا خسته بشی، بینشون فاصله بده. همانطور که پیامبر با فاصله نماز شب می خواند.
مثلا دو رکعت ساعت ٩ شب بخون، دو رکعت ساعت ٩:٣٠، دو رکعت ساعت ١٠، .... و به همین ترتیب. با فاصله خواندن فضیلتش بیشتره.
اگر نتونستی بعد از نماز عشا، یا نیمه شب بخونی، از صبح تا شب، وقت داری قضاشو بخونی.
امام صادق علیه السلام از قول رسول خدا، نقل می کند:
(إِنَّ اللَّهَ یُبَاهِی بِالْعَبْدِ یَقْضِی صَلَاةَ اللَّیْلِ بِالنَّهَارِ یَقُولُ یَا مَلَائِکَتِیَ انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی کَیْفَ یَقْضِی مَا لَمْ أَفْتَرِضْهُ عَلَیْهِ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَه)
خداوند به بنده ای که نماز شب را در روز قضا می کند، مباهت می کند و می فرماید: "ای فرشتگان من! این بنده ی من، چیزی را که بر او واجب نکرده ام، قضا می کند. گواه باشید که من او را آمرزیدم."
نماز نافله رو بدون مهر، بدون رکوع و سجود، بدون قنوت، و حتی در حال راه رفتن میشه خوند.
اگر وقت نداشتی، قضای نماز شبت رو توی خیابون بخون، توی کلاس، توی محل کارت بخون.کافیه نیت کنی، حمدو بخونی، بعد با اشاره رکوع و سجودو بجا بیاری.
-تتجافى: این واژه از ریشه «جفا» در اصل به مفهوم برداشتن و دور ساختن آمده، امّا در آیه شریفه به معناى دورى گزیدن است.
-مضاجع: این واژه جمع «مضجع» به مفهوم بستر و خوابگاه است.
-جنوب: جمع «جنب» به مفهوم پهلو است.
پس منظور از آیه 16 کنایه مىشود از اینکه مؤمنین خواب خود را ترک مىکنند، و به عبادت خدا مىپردازند.
-تفسیر وصف مردم با ایمان و شایسته کردار
-قرآن در مورد میزان پاداشهاى الهى چند تعبیر دارد:
~ یک جا (ضِعف) به معناى دو برابر،
~ یک جا (اَضعاف) به معناى چند برابر
~ یک جا (عشر امثالها) به معناى ده برابر
~ و در جاى دیگر تشبیه به دانه اى که هفت خوشه برآورد و در هر خوشه صد دانه باشد،یعنى هفتصد برابر؛
ولى این آیه فراتر از عدد و رقم را بازگو مى کند و مى فرماید: هیچ کس از پاداش این گروه از مؤمنان، که اهل نماز شب و انفاق هستند، آگاه نیست.
-امام صادق(ع) فرمود: ثواب هر کار نیکى در قرآن بیان شده است، مگر نماز شب؛ که جز خداوند کسى پاداش آن را نمى داند. سپس این آیه را تلاوت فرمود.
-سحرخیزی، نماز شب، کمک به محرومان، بالاترین پاداشها را دارد.(طبق آیات قبل) (فلا تعلم نفس)
-برخى پاداش هاى الهی، براى ما قابل درک نیست. (فلا تعلم نفس)
-در شیوه ى تربیت، گاهى باید نوع و مقدار تشویق و پاداش مخفى باشد. (ما اُخفى لهم)
-عبادت مخفی، پاداش هاى مخفى دارد. (تتجافی... اُخفى لهم)
-براى دریافت پاداش بى حساب، سختى سحرخیزى را بر خود هموار کنیم.
-سعدیا گرچه سخندان و نصیحت گویی؛
به عمل کار برآید به سخندانى نیست. (بماکانوایعملون)
پاداشهاى عظیمى که هیچکس از آن آگاه نیست!
-فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره اعین جزآء بما کانوا یعملون: می فرماید هیچ کس نمی داند خدا چه نعمتهایی که مایه روشنی دیده آنهاست در برابر اعمال نیکی که در دنیا کردند برای آنها پنهان نموده، چون آن نعمتها مافوق علم و تصور است.
«ابن عباس» در این مورد مى گوید: تفسیر این جمله فراتر از اندیشه انسان است، چرا که اندیشه بشر نمى تواند آنچه را که مایه روشنى چشم مردم با ایمان و شایسته کردار در سراى آخرت است و خدا آن را براى آنان آماده ساخته است بشناسد و دریابد.
-از پیامبر گرامى در روایتى صحیح آورده اند که فرمود:
انّ الله یقول اعددت لعبادى الصالحین ما لا عین رأیت، و لا اذن سمعت، ولا خطر على قلب بشر...
ترجمه: خداى پر مهر مى فرماید: من براى بندگان درست اندیش و شایسته کردارم پاداش پرشکوهى آماده ساخته ام که نه چشمى آن را دیده و نه گوشى وصف آن را شنیده و نه فکرى چگونگى آن را دریافته است؛ از این رو از آگاهى یافتن بدان دست بدارید که من شما را از آن آگاه نمى سازم تا بدان برسید؛ و اگر مى خواهید در مورد آن بیندیشید این آیه شریفه را تلاوت کنید که مى فرماید: فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین جزاء بما کانوا یعملون.
-راز نهان داشتن آن و اینکه چرا آفریدگار هستى این پاداش پرشکوه را نهان داشته است؟
در پاسخ این پرسش سه دیدگاه آمده و سه دلیل براى آن بیان شده است:
١) هنگامى که نعمت و یا مطلب، بسیار پرارزش باشد که در قالب این واژه ها و الفاظ نگنجد و بیان و روشنگرى در مورد آن نیز سودى نبخشند، در این صورت است که در ابهام نهادن آن رساتر و امید بخش تر خواهد بود و موضوع مورد بحث این گونه است.
٢) پاداشى که به بیان قرآن مایه روشنى چشم هاست، دامنه اش به گونه اى گسترده است که بیان حدود و مرزهاى آن میسر نیست و دانش بشر به چگونگى آن نمى رسد.
٣) از آنجایى که این پاداش پرشکوه در برابر عبادت و نیایش شبانه و نماز شب است، که دور از چشم مردم، و تنها براى تقرب به خدا انجام مى شود، پاداش آن نیز باید ناشناخت بماند.
-در روایتى از امام باقر(ع) چنین مى خوانیم که به یکى از یارانش فرمود: الا اخبرک بالاسلام اصله و فرعه و ذروة سنامه: (آیا ریشه و شاخه و بلندترین قله اسلام را به تو معرفى کنم )؟
راوى عرض کرد بفرمائید: فدایت شوم.
فرمود: اما اصله الصلوة، و فرعه الزکاة، و ذروة سنامه الجهاد!: (ریشه اش نماز است و شاخه اش زکات، و قله مرتفعش جهاد است)
سپس افزود: اگر بخواهى تمام ابواب خیر را به تو معرفى کنم راوى مى گوید: بفرمائید فدایت شوم.
امام فرمود: الصوم جنة، و الصدقة تذهب بالخطیئة، و قیام الرجل فى جوف اللیل بذکر الله، ثم قراء تتجافى جنوبهم عن المضاجع:
(روزه سپرى است در مقابل آتش و صدقه محو کننده گناه است، و بر خاستن انسان در دل شب او را به یاد خدا مى اندازد) سپس آیه تتجافى جنوبهم عن المضاجع را تلاوت فرمود.
-از حضرت صادق(ع) آورده اند که فرمود:
ما من حسنة الاّولها ثواب مبین فىالقرآن الاّ صلوة اللّیل، فاناللّه عز اسمه لم یبیّن ثوابها لعظم خطرها. قال: فلاتعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعین...
هیچ کار شایسته و پرشکوهى نیست مگر اینکه در قرآن شریف پاداش روشنى براى آن آمده است، و این تنها نماز شب است که خداى بزرگ پاداش پرشکوه آن را بهخاطر اهمیت بسیارش بهروشنى بیان نفرموده است.
- «قرةالعین» به چیزى که مایه روشنى چشم و شادمانى بسیار انسان مىگردد گفته مىشود؛ به همین جهت هنگامى که در فرهنگ و زبان عرب مىگویند: «اقراللّه عینک» منظور این است که: خداى بخشایشگر هرآنچه را دوست مىدارى به تو ارزانى داشته و بدین وسیله تو را شاد و شادمان سازد.
پارهاى برآنند که این اصطلاح از «قرّ» که به مفهوم «تکرک» مىباشد برگرفته شده است، چرا که در دیدگان کسى که از شوق و شادى مىخندد اشک شوق حلقه مىزند و سرازیر مىگردد که اشکى خنک و سرد است، امّا در چشم کسى که از فشار غم و اندوه اشک حلقه مىزند و فرو مىریزد اشکهایى داغ و گرم سرازیر مىگردد؛ با این بیان آن دو اشک سرد و گرم هرکدام از شادمانى و اندوه صاحب خویش خبر مىدهند.
چرا؟
با اینکه چشم گروهى خاصّ که مردم با ایمان باشند، موردنظر است و چشم آنان روشن مىگردد، چرا واژه «قرّة» به واژه «اعین» که جمع مىباشد اضافه گردیده است.
به باور مفسّران شاید بدان جهت است که این نعمت بزرگ و این پاداش پرشکوه نهایت آرزوى هر انسانى است و هر چشمى آن را بنگرد روشن و شادمان مىگردد.
ولى از همه اینها گذشته این نکته مهم است که عالم قیامت عالمى است فوق العاده گسترده تر از این جهان، و حتى گسترده تر از زندگى دنیا در برابر زندگى جنین در شکم مادر، و اصولا براى ما محبوسان در چهار دیوار دنیا ابعادش قابل درک نیست، و براى کسى قابل تصور نمیباشد.
ما تنها سخنى از آن مى شنویم و شبحى از دورمى بینیم، اما تا درک و دید آن جهانى پیدا نکنیم درک اهمیت آن براى ما ممکن نیست، همانگونه که براى طفل در شکم مادر به فرض که عقل و هوش کامل مى داشت درک نعمتهاى این دنیا غیر ممکن است.
همین تعبیر در مورد شهیدان راه خدا آمده است که وقتى شهید روى زمین قرارمى گیرد زمین مى گوید آفرین بر روح پاکیزه اى که از بدن پاکیزه اى پرواز مى کند بشارت باد بر تو (ان لک ما لا عین راءت، و لا اذن سمعت، و لا خطر على قلب بشر)
-ممکن است بعضى همیشه توفیق بهره گیرى از این عبادت پر برکت را نداشته باشیم، ولى چه مانعى دارد که در بعضى از شبها که این توفیق حاصل است بهره گیریم.
تکلیف امروز دوستای عزیزم:
حفظ آیات به همراه ترجمه و کاربرد
التماس دعا