حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

حجاب (آیه 59 سوره مبارکه احزاب)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

جلسه پنجاهم

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا﴿۵۹﴾ - سوره مبارکه احزاب

ترجمه: اى پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند این براى آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیکتر است و خدا آمرزنده مهربان است.

 

سلام علیکم

 

معانی لغات:

یَا أَیُّهَا: ای

النَّبِیُّ: نبی، پیامبر

قُل: بگو

لِّأَزْوَاجِکَ: به همسرانت

وَبَنَاتِکَ: و دخترانت

وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ: و زنان مومنین

یُدْنِینَ: نزدیک کنند، فرو پوشند

عَلَیْهِنَّ: بر خودشان

مِن: از

جَلَابِیبِهِنَّ: جلابیب خود، چادر خود را

ذَلِکَ: این کار(برای آن است که)

أَدْنَى: نزدیکتر است، بهتر است

أَن یُعْرَفْنَ: که شناخته شوند

فَلَا یُؤْذَیْنَ: پس مورد آزار قرار نگیرند

وَکَانَ: و هست

اللَّهُ: خداوند

غَفُورًا: بخشنده،آمرزنده

رَّحِیمًا: مهربان

                

 

آیه ی امروز و دو جلسه ی بعد، به آیات حجاب معروف هستند

 

- شان نزول: در تفسیر على بن ابراهیم در شان نزول آن آمده است که در آن ایام زنان مسلمان به مسجد مى رفتند و پشت سر پیامبر(ص ) نماز مى گذاردند، هنگام شب موقعى که براى نماز مغرب و عشا مى رفتند بعضى از جوانان هرزه و اوباش بر سر راه آنها مى نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مى دادند و مزاحم آنان مى شدند، آیه فوق نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بطور کامل رعایت کنند تا به خوبى شناخته شوند و کسى بهانه مزاحمت پیدا نکند.

 

- این آیه مى‏ فرماید: براى آنکه زنان مؤمن مورد آزار افراد هرزه قرار نگیرند، به گونه‏اى خود را بپوشانند که زمینه ‏اى براى بى حرمتى آنان فراهم نشود.

بر اساس این آیه، نوعى روسرى مورد استفاده ‏ى زنان آن زمان بوده، لکن زنان در پوشاندن خود از نامحرم دقّت نمى ‏کرده‏اند. لذا سفارش این آیه، نزدیک کردن جِلباب به خود است، نه اصل جلباب که امرى مرسوم بوده است.(یعنی جلباب سرکردن یک اصل بوده و آیه فقط نوع سرکردن را اصلاح کرده است)

 

- براى جلباب معناها و نمونه هاى گوناگون در کتابهاى لغت و تفسیر ذکر شده است:

 

١- تفسیر نور: «جلابیب» جمع «جّلباب»، به معناى مقنعه ‏اى است که سر و گردن را بپوشاند، و یا پارچه بلندى که تمام بدن و سر و گردن را مى‏پوشاند.

٢- در روح المعانى چند معنى براى جلباب آورده شده است: 

 

١) آنچه از بالا تا به پایین بپوشاند، مانند چادر. 

٢) مقنعه. ٣) ملحفه. ٤) هر لباسى که زن آن را روى لباسهایش بپوشد، مانند روپوش و…. ٥) هر آنچه با آن پوشش انجام بگیرد، چه عبا باشد و چه غیر آن. ٦) لباسى گشادتر از سرپوش و کوچک تر از رداء.

 

٣- تفسیر مجمع البیان: الجلباب، خمار المرأة الذى یغطّى رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة.(جلباب، ردایى که سر و روى زن را مى پوشاند، وقتى که براى کارى از منزل خارج مى شود.)

 

٤- المیزان: هو ثوب تشتمل به المرأة فیغطّى جمیع بدنها، او الخمار الذى تغطّى به رأسها ووجهها.(لباسى که تمامى بدن زن را در بر مى گیرد و مى پوشاند، یا سرپوشى که با آن، سر و روى را مى پوشاند.)

 

٥- التفسیر الکاشف: وفى معناه اقوال منها انّه رداء یغطّى المرأة من رأسها الى قدمیها ومنها انّه الخمار الذى یغطّى رأسها و وجهها.(در معناى جلباب اقوالى است، از جمله ردایى که از سر تا پاى زن را بپوشاند. سرپوشى که سر و روى زن را بپوشاند.)

 

٦- قاموس قرآن: جلابیب جمع جلباب و در معناى آن اختلاف است. راغب، آن را پیراهن و روسرى گفته (قمیص و خمار) 

 

٧- مجمع البیان در لغت فرموده: روسرى زن که وقت خارج شدن از منزل، سر و صورتش را با آن مى پوشاند. 

صحاح، آن را ملحفه(چادر مانند) گفته. ابن اثیر، در نهایه آن را چادر و رداء معنى کرده و مى گوید: گفته شده مانند چارقد و مانند ملحف است. 

 

٨- در قاموس آمده پیراهن و لباس گشاد، کوچک تر از ملحفه، یا چیزى است مثل ملحفه که زن لباس خود را با آن مى پوشاند. 

 

٩- در نهج البلاغه، حضرت علی(ع) مى فرماید: (سترنى عَنْکُم جِلبابُ الدین) و مى فرماید: (مَنْ أَحبَّنا اهل البیت فلیستعدَّ للفقر جلباباً.) هر که ما اهل بیت را دوست دارد، براى فقر لباسى آماده کند. 

و نیز، به بعضى از کارگزارانش مى نویسد: 

(فالبس لهم جلباباً من اللین.) براى مردم لباسى از نرمى بپوش. 

 

درنتیجه گرچه این معانى با هم متفاوتند ولى قدر مشترک همه آنها این است که بدن را به وسیله آن بپوشاند (ضمنا باید توجه داشت "جلباب" به کسر و فتح جیم هر دو قرائت مى شود).

اما بیشتر به نظر مى رسد که منظور پوششى است که از روسرى بزرگتر و از چادر کوچکتر است چنانکه نویسنده "لسان العرب" روى آن تکیه کرده است.

و منظور از "یدنین"(نزدیک کنند) این است که زنان "جلباب" را به بدن خویش نزدیک سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اینکه آن را آزاد بگذارند به طورى که گاه و بیگاه کنار رود و بدن آشکار گردد، و به تعبیر ساده خودمان لباس خود را جمع و جور کنند.

اما اینکه بعضى خواسته اند از این جمله استفاده کنند که صورت را نیز باید پوشانید هیچ دلالتى بر این معنى ندارد و کمتر کسى از مفسران پوشاندن صورت را در مفهوم آیه داخل دانسته است.

جلباب ملحفه و لباس بالایى و چادر مانند است، نه فقط روسرى و خمار.

 

- در این آیه که فرمان حجاب مى‏ دهد، با تهدید مطرح نشده بلکه فلسفه‏ ى حجاب را چنین تبین مى‏کند: زنان و دختران، اگر بخواهند از متلک ‏ها، تهمت‏ ها، تهاجم ‏ها و تهدیدهاى افراد آلوده و هرزه در امان باشند باید خود را بپوشانند.

 

- آفات بى حجابى:

١) رونق گرفتن چشم چرانى و هوسبازى

٢) توسعه‏ ى فساد و فحشا

٣) سوء قصد و تجاوز به عنف

٤) باردارى ‏هاى نامشروع و سقط جنین

٥) پیدایش امراض روانى و مقاربتى

٦) خودکشى و فرار از خانه در اثر آبروریزى

٧) بى مهرى مردان چشم چران نسبت به همسران خود

٨) بالا رفتن آمار طلاق و تضعیف روابط خانوادگى

٩) رقابت در تجمّلات

١٠) ایجاد دلهره براى خانواده‏ ها

 

- از خود شروع کن! در امر به معروف، اوّل از خودى ‏ها شروع کنیم سپس دیگران. (قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ) اشاره به اینکه هر گونه اصلاحى را باید از خود و خانواده خود شروع کنى و این برنامه اى است براى همه اصلاحگران بشرى.(مصداق آیه٤٤ بقره)

 

- در احکام الهى، تفاوتى میان همسران و دختران پیامبر با دیگر زنان نیست.(لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ)

 

- پوشیدن لباسى که معرّف شخصیّت زن براى تأمین عفّت و آبرو باشد، لازم است. (یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ)

 

- بهانه به دست بیماردلان و مزاحمان عفّت عمومى ‏ندهید.(در آیات قبل سوره احزاب هشدار به اذیّت کنندگان بود، در این آیه تکلیف اذیّت شوندگان را مطرح مى ‏کند.) (یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ)

 

- رفت و آمد زنان در خارج از منزل، با حفظ عفّت عمومى‏ مانعى ندارد. (یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ)

- در امر به معروف و نهى از منکر، دلیل امر و نهى خود را بیان کنید. (فَلَا یُؤْذَیْنَ)

- نوع لباس مردم در جامعه، مى‏ تواند معرّف شخصیّت، مکتب و هدف آنها باشد. (یُعْرَفْنَ)

 

- سرچشمه‏ ى بسیارى از مزاحمت‏ هاى هوسبازان نسبت به زنان و دختران،نوع لباس خود آنهاست. (یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ)

 

- زنان با حجاب باید با حضور خود در صحنه، جوّ عمومیِ عفاف و پاکدامنى را حفظ کنند و فرصت مانور را از هوسبازان بگیرند. (یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ)

 

- بد حجابى‏هاى گذشته قابل عفو است. (غَفُورًا رَّحِیمًا) پس ناامید نباشید. مغفرت خداوند همراه با رحمت اوست. (کَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا

از آنجا که نزول این حکم، جمعى از زنان با ایمان را نسبت به گذشته پریشان مى ساخت، در پایان آیه مى افزاید: وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا. پس هر یک از شما که تاکنون در این امر کوتاهى کرده چون بر اثر جهل و نادانى بوده است خداوند او را خواهد بخشید، توبه کنید و به سوى او باز گردید، و وظیفه عفت و پوشش را به خوبى انجام دهید.

 

- در اینکه منظور از شناخته شدن چیست دو نظر در میان مفسران وجود دارد که منافاتى با هم ندارند.

١) در آن زمان معمول بوده است که کنیزان بدون پوشیدن سر و گردن از منزل بیرون مى آمدند، و از آنجا که از نظر اخلاقى وضع خوبى نداشتند گاهى بعضى از جوانان هرزه مزاحم آنها مى شدند، در اینجا به زنان آزاد مسلمان دستور داده شد که حجاب اسلامى را کاملا رعایت کنند تا از کنیزان شناخته شوند و بهانه اى براى مزاحمت به دست هرزگان ندهند.

بدیهى است مفهوم این سخن آن نیست که اوباش حق داشتند مزاحم کنیزان شوند، بلکه منظور این است که بهانه را از دست افراد فاسد بگیرند.

٢) دیگر اینکه هدف این است که زنان مسلمان در پوشیدن حجاب سهل انگار و بى اعتنا نباشند مثل بعضى از زنان بى بند و بار که "در عین داشتن حجاب" آنچنان بى پروا و لاابالى هستند که غالبا قسمتهائى از بدنهاى آنان نمایان است و همین، توجه افراد هرزه را به آنها جلب مى کند.

 

- ﻋﻼﺝ ﭼﺸﻢ ﭼﺮاﻧﻲ : 

 جوانی نزد عالمی آمد واز او پرسید:
 من جوان کم سنی هستم اما آرزوهای بزرگی دارم و نمی توانم خود رااز نگاه کردن به دختران منع کنم، چاره ام چیست؟

عالم نیز کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را به سلامت به جای معینی ببرد و هیچ چیزاز کوزه نریزد. واز یکی از شاگردانش درخواست کرد او را همراهی کند واگر شیر را ریخت جلوی همه ی مردم او را کتک بزند. 

جوان نیز شیر را به سلامت به مقصد رساند. و هیچ چیز از آن نریخت.
وقتی عالم از او پرسید چند دختر را در سر راهت دیدی؟
جوان جواب داد: هیچ، فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا در جلوی مردم کتک بخورم و در نزد مردم خوار و خفیف شوم. 
عالم هم گفت: این حکایت انسان مؤمن است که همیشه خداوند را ناظر بر کارهایش میبیند و از روز قیامت و حساب و کتاب بیم دارد!
الم یعلم بان الله یری/١٤ علق
آیا او(انسان) ندانست که خدا می بیند؟!

به آیت الله بهجت عرض کردند کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید.
فرمودندفقط یک جمله کافیست: خدا می بینید.
پس دوستان گلم:
وَاتَّقُوا یَوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ ۖ ثُمَّ تُوَفَّىٰ کُلُّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ /٢٨١ بقره
از آن روز که به سوی خدا باز می گردید و به هر کس پاداش عملش به تمامی داده می شود و ستمی نمی بیند ، بیمناک باشید. 

تکلیف امروز دوستای گلم: حفظ آیه به همراه ترجمه و کاربرد
                                                                                                       التماس دعا
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد