حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

نرم خویی و مهربانی با مردم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

جلسه چهل و سوم

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ﴿۱۵۹﴾ - سوره مبارکه آل عمران

ترجمه: پس به [برکت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پیرامون تو پراکنده مى‏شدند پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار[ها] با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکل‏کنندگان را دوست مى‏دارد.

 

سلام علیکم

 

معانی لغات:

فَبِمَا: پس بخاطر آنچه(از)

رَحْمَةٍ: رحمت، مهربانی

مِّنَ اللّهِ: از خدا

لِنتَ: نرم شدی، خوشخو شدی

لَهُمْ: با آنها

وَلَوْ: واگر

کُنتَ: بودی

فَظًّا: تندخو

غَلِیظَ الْقَلْبِ: سخت دل

لاَنفَضُّواْ: قطعا پراکنده می شدند

مِنْ حَوْلِکَ: از اطرافت

فَاعْفُ: پس بگذر

عَنْهُمْ: از آنها

وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ: و طلب استغفار کن برای آنها

وَشَاوِرْهُمْ: و مشورت کن با آنها

فِی الأَمْرِ: در کار

فَإِذَا: پس زمانی که

عَزَمْتَ: تصمیم گرفتی

فَتَوَکَّلْ: پس توکل کن

عَلَى اللّهِ: برخدا

إِنَّ اللّهَ: چرا که خدا، همانا خدا

یُحِبُّ: دوست دارد

الْمُتَوَکِّلِینَ: توکل کنندگان                 

 

- گرچه محتواى آیه دستورات کلّى است، ولیکن نزول آیه درباره‏ ى جنگ اُحد است. زیرا مسلمانانى که در جنگ احد فرار کرده و شکست خورده بودند، در آتش افسوس وندامت وپشیمانى مى‏ سوختند. آنان اطراف پیامبر را گرفته وعذرخواهى مى‏ نمودند، خداوند نیز با این آیه دستور عفو عمومى آنان را صادر نمود.  

 

- کلمه ‏ى «شُوْر» در اصل به معنى مکیدن زنبور، از شیره ‏ى گل ‏هاست. در مشورت کردن نیز انسان بهترین نظریه ‏ها را جذب مى‏ کند.

مولوى مى‏ گوید.

کاین خردها چون مصابیح، انور است‏

بیست مصباح، از یکى روشنتر است.

 

- نرمش با مردم، یک هدیه ‏ى الهى است. در آیه ی مبارکه نیز به عنوان یک رحمتی از خداوند گفته شده است. «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ»

 

- افراد خشن و سختگیر نمى ‏توانند مردم ‏دارى کنند و دیگران از اطرافشان پراکنده خواهند شد. «لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ»

- نظام حکومتى اسلام، بر مبناى محبّت و اتصال به مردم است. «حَوْلِکَ»

- رهبرى و مدیریّت صحیح، با عفو و عطوفت باید همراه باشد. «فَاعْفُ عَنْهُمْ»

- خطاکارانِ پشیمان و گنهکاران شرمنده را بپذیرید و جذب کنید. «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ»

- ارزش مشورت را با ناکامى‏ هاى موسمى نادیده نگیرید. «وَشَاوِرْهُمْ»

 

- در مشورتِ پیامبر، تفقّد از نیروها، شکوفایى استعدادها، شناسایى دوستان از دشمنان، گزینش بهترین رأى، ایجاد محبّت و علاقه و درس عملى براى دیگران نهفته است. «وَشَاوِرْهُمْ»

- ظلمى را که به تو کردند، عفو کن؛ «فَاعْفُ عَنْهُمْ»

براى گناهى که نسبت به خدا مرتکب شدند، طلب آمرزش کن؛ «وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ»

در مسائل سیاسى اجتماعى، آنان را طرف مشورت خود قرار ده. «وَشَاوِرْهُمْ»

 

- استغفارِ پیامبر درباره‏ ى امّتش، به دستور خداست. پس مورد قبول نیز هست. «وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ»  

- مشورت، منافاتى با حاکمیّت واحد و قاطعیّت ندارد. «وَشَاوِرْهُمْ ... فَإِذَا عَزَمْتَ»

گفته است مشورت کن اما تصمیم نهایی را خود بگیر.

 

- در کنار فکر و مشورت، توکّل بر خدا فراموش نشود. «فَتَوَکَّلْ»

 

- ابتدا مشورت و سپس توکّل، راه چاره ‏ى کارهاست، خواه به نتیجه برسیم یا نرسیم.

- کلمه "فظ" به معناى جفاکار بى رحم است و غلیظ بودن قلب کنایه است از نداشتن رقت و رأفت، و کلمه" انفضاض" که مصدر فعل" انفضوا" است متفرق شدن است.

- "فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ" این جمله براى این آمده که سیره رسول خدا(ص) را امضا کرده باشد، چون آن حضرت قبلا هم همین طور رفتار مى‏ کرده و جفاى مردم را با نرم‏ خویى و عفو و مغفرت مقابله مى ‏کرده و در امور با آنان مشورت مى‏ کرده است، به شهادت اینکه اندکى قبل از وقوع جنگ احد با آنان مشورت کرد، و این امضا اشاره‏ اى است به این که رسول خدا(ص) بدانچه مامور شده عمل مى‏ کند و خداى سبحان از عمل او راضى است.

در این آیه شریفه التفاتى به کار رفته، چون در آیات قبل خطاب متوجه عموم مسلمین بود، و در این آیه متوجه شخص رسول خدا(ص) شده، و خطاب در اصل معنا در حقیقت باز به عموم مسلمین است و مى‏ خواهد بفرماید: رسول ما به رحمتى از ناحیه ما نسبت به شما مهربان شده است، و به همین جهت به او امر کردیم که از شما عفو کند و برایتان استغفار نماید و با شما در امور مشورت کند، و وقتى تصمیمى گرفت بر ما توکل کند.

پس با اینکه اصل معنا این بود، باید دید چرا خطاب را به شخص رسول خدا(ص) بر گردانید؟ و چه نکته‏اى باعث آن شد؟ نکته‏ اش همان مطلبى است که در آیات قبل مربوط به جنگ خاطر نشان کرده و گفتیم: این آیات آمیخته با لحنى از عتاب و سرزنش است، به دلیل اینکه مى‏بینیم خداى تعالى هر جا که مناسبت داشته از مردم به خاطر نافرمانیهایشان اعراض کرده است و یکى از آن موارد همین آیه مورد بحث است که متعرض یکى از حالات آنان است، آن حالتى که نوعى ارتباط با اعتراضشان بر رسول خدا(ص) دارد، و آن عبارت است از اندوهى که از کشته شدن دوستانشان داشتند، چون چه بسا که همین اندوه وادارشان کرد که در عمل رسول خدا خرده گیرى نموده، کشته شدن آنان را به آن جناب نسبت دهند، و بگویند: تو باعث شدى که ما این چنین مستاصل و بیچاره شویم، و بخاطر همین نسبت ناروا، خداى تعالى از سخن گفتن با آنان اعراض نموده و روى سخن به رسول خدا(ص) کرده، فرموده: "فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ"

و این سخن به خاطر اینکه حرف "فا" در اول آن آمده فرع و نتیجه گیرى از کلامى دیگر است که البته صریحا در آیات نیامده، ولى سیاق بر آن دلالت دارد و تقدیر کلام چنین است:

وقتى حالشان چنین است که مى‏ بینى، سخنانى نظیر سخنان کفار دارند، و بر کشتگان خود اندوه مى‏ خورند، پس به رحمتى از ما نسبت به آنان مهربانى مى‏ کنى، چون اگر چنین نکنى از پیرامونت متفرق مى‏شوند. (و خدا داناتر است)

در این جمله خداى تعالى رسول گرامى خود(ص) را مامور کرد تا از آنان عفو کند تا در نتیجه بر اعمال ایشان اثر معصیت وارد نشود و اینکه از خدا برایشان طلب مغفرت کند با اینکه مغفرت بالآخره کار خود خداى تعالى است‏.

  

- دستور الهى به پیامبر(ص) مبنى بر گذشت از مردم و مشورت با آنها شامل احکام الهى نمى ‏شود و عبارت "اسْتَغْفِرْ لَهُمْ" هر چند مطلق است، و اختصاصى به مورد بحث آیه ندارد، و لیکن موارد حدود شرعى و امثال آن را شامل نمى‏ شود(و چنان مطلق نیست که حتى اگر فردى مرتکب قتل شد او را هم ببخشاید و یا اگر زنا کرد تنها برایش طلب مغفرت کند و دیگر حد شرعى را بر او جارى نسازد)، چون اگر اطلاق تا این مقدار شمول داشته باشد باعث لغو شدن تشریع و امر هدایت حضرت مى‏ گردد، علاوه بر اینکه جمله "وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ" که به یک لحن عطف بر مساله عفو و مغفرت شده، خود شاهد بر این است که این دو امر: یعنى "عفو" و "مغفرت" در چارچوب ولایت و تدبیر امور عامه بوده، چون اینگونه امور است که مشورت بر مى‏ دارد، و اما "احکام الهى" خیر، پس عفو و مغفرت هم در همان امور ادارى جامعه است.

 

- نتیجه کلی: طلب عفو و مغفرت در چارچوب ولایت و امور عامه هست و نه در مورد احکام الهی.

 

- "فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ": چون خداى تعالى تو را به خاطر اینکه به او توکل کرده‏ اى دوست مى ‏دارد در نتیجه ولى و یاور تو خواهد بود، و درمانده‏ ات نخواهد گذاشت.

و آن گاه در آخر آیه ی بعد، با بکار بردن سبب توکل(که ایمان باشد) امر به توکل نموده و مى ‏فرماید: "... وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکِّلِ الْمُؤْمِنُونَ"، یعنى مؤمنین به سبب اینکه ایمان به خدا دارند و ایمان دارند به اینکه ناصر و معینى جز او نیست، باید فقط بر او توکل کنند.

 

تکلیف امروز دوستای گلم:

حفظ آیه به همراه ترجمه و کاربرد

 

التماس دعا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد