حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

اهل بیت(ع) وسیله ی تقرب به خداوند

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

جلسه چهل و دوم

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴿۳۵﴾ - سوره مبارکه المائدة

اى کسانى که ایمان آورده‏اید از خدا پروا کنید و به او [توسل و] تقرب جویید و در راهش جهاد کنید باشد که رستگار شوید.

 

سلام علیکم

 

معانی لغات:

یَا: ای 

الَّذِینَ آمَنُواْ: کسانی که ایمان آورده اید

اتَّقُواْ اللّهَ: از خدا بترسید

وَابْتَغُواْ: و توسل جویید، و طلب کنید

إِلَیهِ: بسوی او(خدا)

الْوَسِیلَةَ: وسیله ای

وَجَاهِدُواْ: و جهاد کنید

فِی سَبِیلِهِ: در راه او(خدا)

لَعَلَّکُمْ: باشد که شما

تُفْلِحُونَ: رستگار شوید

                

 

- در این آیه روى سخن به افراد با ایمان است و به آنها سه دستور براى رستگار شدن داده شده :

 

الف) نخست میگوید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ: اى کسانى که ایمان آورده اید تقوا و پرهیزگارى پیشه کنید.

 

ب) وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ: سپس دستور میدهد که وسیله اى براى تقرب به خدا انتخاب نمائید.

 

ج) وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ: و سرانجام دستور به جهاد در راه خدا میدهند

 

درنتیجه لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: و نتیجه همه آنها این است که در مسیررستگارى قرار گیرید.

- حضرت على(ع) مى‏ فرماید: بهترین وسیله ‏اى که مى ‏توان با آن به خدا نزدیک شد ایمان به خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او و کلمه‏ ى اخلاص و اقامه‏ ى نماز و پرداخت زکات و روزه گرفتن ماه رمضان و حج و عمره و صله‏ ى رحم و انفاق‏هاى پنهانى و آشکار و کارهاى نیک است.

 

- اهل بیت(ع)، همان ریسمان محکم و وسیله‏ ى تقرّب به خداوند هستند. «هم العروة الوثقى والوسیلة الى اللّه»

 

- توسّل، موضوعى است که در کتب بسیارى از اهل سنّت مثل «صواعق» ابن حجر، «سنن» بیهقى، «صحیح» دارمى و «وفاء الوفاء» درباره آن روایت نقل شده است. ضمناً آیات ٦٤ نساء، ٩٧ یوسف و ١١٤ توبه نیز مى‏ تواند سند توسّل باشد.

 

- ایمان «آمَنُواْ»، تقوا «اتَّقُواْ اللّهَ»، شفاعت «وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ» و جهاد «وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ»، راه سعادت و رستگارى است. «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» 

 

- براى رسیدن به فلاح، هم باید گناهان را ترک کرد، «اتَّقُواْ اللّهَ» و هم باید طاعات را انجام داد.«وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ» .

پس یعنی هر دو باید در کنار هم انجام شوند تا انسان را به رستگاری برسانند.

 

- کارهاى خیر همه زمینه و وسیله‏ ى سعادتند. (البتّه اگر با گناه خود آن زمینه‏ ها را از بین نبریم.) «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»

 

- موضوع مهمى که در این آیه باید مورد بحث قرار گیرد دستورى است که درباره انتخاب وسیله در این آیه به افراد با ایمان داده شده است .

"وسیله" در اصل به معنى تقرب جستن و یا چیزى که باعث تقرب به دیگرى از روى علاقه و رغبت میشود مى باشد.

بنابراین، "وسیله" در آیه فوق معنى بسیار وسیعى دارد و هر کار و هر چیزى را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار میشود شامل میگردد که مهمترین آنها ایمان به خدا و پیامبر اکرم(ص) و جهاد و عبادات همچون نماز و زکات و روزه و زیارت خانه خدا و همچنین صله رحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاقهاى پنهانى و آشکار و همچنین هر کار نیک و خیر میباشد

همانطور که حضرت على(ع) در نهج البلاغه فرموده است :

(لما توسل به المتوسلون الى الله سبحانه و تعالى الایمان به و برسوله و الجهاد فى سبیله فانه ذروة الاسلام، و کلمة الاخلاص فانها الفطرة و اقام الصلاة فانها الملة، و ایتاء الزکاة فانها فریضة واجبة و صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب و حج البیت و اعتماره فانهما ینفیان الفقر و یرحضان الذنب، و صلة الرحم فانها مثراة فى المال و منساة فى الاجل، و صدقة السر فانها تکفر الخطیئة و صدقة العلانیة فانها تدفع میتة السوء و صنائع المعروف فانها تقى مصارع الهوان …

 

ترجمه: بهترین چیزى که به وسیله آن میتوان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر او و جهاد در راه خدا است که قله کوهسار اسلام است، و همچنین جمله اخلاص(لا اله الا الله) که همان فطرت توحید است، و بر پا داشتن نماز که آئین اسلام است، و زکوة که فریضه واجبه است، و روزه ماه رمضان که سپرى است در برابر گناه و کیفرهاى الهى، و حج و عمره که فقر و پریشانى را دور میکند و گناهان را میشوید، و صله رحم که ثروت را زیاد و عمر را طولانى مى کند، انفاقهاى پنهانى که جبران گناهان مینماید و انفاق آشکار که مرگهاى ناگوار و بد را دور میسازد و کارهاى نیک که انسان را از سقوط نجات مى دهد. 

و نیز شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به پروردگار میگردد، در مفهوم وسیع توسل داخل است، و همچنین پیروى از پیامبر و امام و گام نهادن در جاى گام آنها زیرا همه اینها موجب نزدیکى به ساحت قدس پروردگار میباشد حتى سوگند دادن خدا به مقام پیامبران و امامان و صالحان که نشانه علاقه به آنها و اهمیت دادن به مقام و مکتب آنان میباشد جزء این مفهوم وسیع است .

 

و آنها که آیه فوق را به بعضى از این مفاهیم اختصاص داده اند در حقیقت هیچگونه دلیلى بر این تخصیص ندارند، زیرا همانطور که گفتیم وسیله در مفهوم لغویش به معنى هر چیزى است که باعث تقرب میگردد.

 

- لازم به تذکر است که هرگز منظور این نیست چیزى را از شخص پیامبر یا امام مستقلا تقاضا کنند، بلکه منظور این است با اعمال صالح یا پیروى از پیامبر و امام، یا شفاعت آنان و یا سوگند دادن خداوند به مقام و مکتب آنها(که خود یکنوع احترام و اهتمام به موقعیت آنها و یک نوع عبادت است) از خداوند چیزى را بخواهند این معنى نه بوى شرک مى دهد و نه بر خلاف آیات دیگر قرآن است و نه از عموم آیه فوق بیرون مى باشد. (دقت کنید)

 

- قرآن وتوسل: از آیات دیگر قرآن نیز به خوبى استفاده میشود که وسیله قرار دادن "مقام انسان صالحى" در پیشگاه خدا و طلب چیزى از خداوند به خاطر او، به هیچ وجه ممنوع نیست و منافات با توحید ندارد.

 در آیه ٦٤سوره نساء مى خوانیم :

... وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا

ترجمه: اگر آنها هنگامى که به خویشتن ستم کردند(و مرتکب گناهى شدند) به سراغ تو مى آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش میکردند و تو نیز براى آنها طلب عفو مى کردى، خدا را توبه پذیر و رحیم مى یافتند.

 

و نیز در آیه ٩٧ سوره یوسف(ع) مى خوانیم که: برادران یوسف از پدر تقاضا کردند که در پیشگاه خداوند براى آنها استغفار کند و یعقوب نیز این تقاضا را پذیرفت .

در آیه ١١٤ سوره توبه نیز موضوع استغفار ابراهیم(ع) در مورد پدرش آمده که تاثیر دعاى پیامبران را درباره دیگران تایید میکند و همچنین در آیات متعدد دیگر قرآن این موضوع منعکس است .

 

- روایات اسلامى و توسل :از روایات متعددى که از طرق شیعه و اهل تسنن در دست داریم، نیز به خوبى استفاده میشود که توسل به آن معنى که در بالا گفتیم هیچگونه اشکالى ندارد، بلکه کار خوبى محسوب میشود، این روایات بسیار فراوان است و در کتب زیادى نقل شده و ما به عنوان نمونه به چند قسمت از آنها که در کتب معروف اهل تسنن مى باشد اشاره مى کنیم :

 

١) در کتاب وفاء الوفاء تالیف دانشمند معروف سنى سمهودى چنین میخوانیم که: مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پیشگاه خداوند از پیامبر(ص) و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم بعد از رحلتش، هم در عالم برزخ، و هم در روز رستاخیز، سپس روایت معروف توسل آدم را به پیامبر اسلام(ص) از عمر بن خطاب نقل کرده که  آدم(ع) روى اطلاعى که از آفرینش پیامبر اسلام در آینده داشت به پیشگاه خداوند چنین عرض کرد:

یا رب اسئلک بحق محمد لما غفرت لى.

ترجمه: خداوندا به حق محمد(ص) از تو تقاضا میکنم که مرا ببخشى. 

سپس حدیث دیگرى از جماعتى از راویان حدیث از جمله نسائى و ترمذى، دانشمندان معروف اهل تسنن به عنوان شاهد براى جواز توسل به پیامبر در حال حیات نقل میکند که خلاصه اش این است: مرد نابینائى تقاضاى دعا از پیامبر براى شفاى بیماریش کرد، پیغمبر به او دستور داد که چنین دعا کند:

اللهم انى اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبى الرحمة یا محمد انى توجهت بک الى ربى فى حاجتى لتقضى لى اللهم شفعه فى .

ترجمه: خداوندا من از تو به خاطر پیامبرت پیامبر رحمت تقاضا میکنم و به تو روى مى آورم اى محمد! بوسیله تو به سوى پروردگارم براى انجام حاجتم متوجه مى شوم خداوندا او را شفیع من ساز.

 

سپس در مورد جواز توسل به پیامبر(ص) بعد از وفات چنین نقل میکند که مرد حاجتمندى در زمان عثمان کنار قبر پیامبر(ص) آمد و نماز خواند و چنین دعا کرد:

اللهم انى اسئلک و اتوجه الیک بنبینا محمد (ص) نبى الرحمة، یا محمد انى اتوجه بک الى ربک ان تقضى حاجتى .

ترجمه: خداوندا من از تو تقاضا میکنم و بوسیله پیامبر ما محمد(ص) پیغمبر رحمت به سوى تو متوجه مى شوم، اى محمد من بوسیله تو متوجه پروردگار تو مى شوم تا مشکلم حل شود.

بعدا اضافه میکند چیزى نگذشت که مشکل او حل شد.

 

٢) نویسنده کتاب التوصل الى حقیقة التوسل که در موضوع توسل بسیار سختگیر است ٢٦ حدیث از کتب و منابع مختلف نقل کرده که جواز این موضوع در لابلاى آنها منعکس است، اگر چه نامبرده سعى دارد که در اسناد این احادیث خدشه وارد کند، ولى واضح است که روایات هنگامى که فراوان باشند و به حد تواتر برسند جائى براى خدشه در سند حدیث باقى نمیماند و روایاتى که در زمینه توسل در منابع اسلامى وارد شده است ما فوق حد تواتر است و از جمله روایاتى که نقل مى کند این است که :

 

ابن حجر مکى در کتاب صواعق از امام شافعى پیشواى معروف اهل تسنن نقل میکند که به اهل بیت پیامبر توسل می جست و چنین میگفت :

آل النبى ذریعتى و هم الیه وسیلتى ارجو بهم اعطى غدا بید الیمین صحیفتى 

ترجمه: خاندان پیامبر وسیله منند آنها در پیشگاه او سبب تقرب من مى باشند امیدوارم به سبب آنها فرداى قیامت نامه عمل من به دست راست من سپرده شود.

و نیز از بیهقى نقل میکند که در زمان خلافت خلیفه دوم سالى قحطى شد بلال به همراهى عده اى از صحابه بر سر قبر پیامبر آمد و چنین گفت :

یا رسول الله استسق لامتک … فانهم قد هلکوا

ترجمه: اى رسول خدا! از خدایت براى امتت باران بخواه … که ممکن است هلاک شوند.

 

حتى از ابن حجر در کتاب الخیرات الحسان نقل میکند که امام شافعى در ایامى که در بغداد بود به زیارت ابو حنیفه میرفت و در حاجاتش به او متوسل مى شد! 

 

و نیز در صحیح دارمى از ابى الجوزاء نقل میکند که سالى در مدینه قحطى شدیدى واقع شد، بعضى شکایت به عایشه بردند، او سفارش کرد که بر فراز قبر پیامبر روزنه اى در سقف ایجاد کنند تا به برکت قبر پیامبر از طرف خدا باران نازل شود، چنین کردند و باران فراوانى آمد!

 

در تفسیر آلوسى قسمتهاى زیادى از احادیث فوق را نقل کرده و پس از تجزیه و تحلیل طولانى و حتى سختگیرى درباره احادیث فوق در پایان ناگزیر به اعتراف شده و چنین مى گوید:

بعد از تمام این گفتگوها من مانعى در توسل به پیشگاه خداوند به مقام پیامبر(ص) نمى بینم چه در حال حیات پیامبر و چه پس از رحلت او، و بعد از بحث نسبتا مشروحى در این زمینه، اضافه میکند توسل جستن به مقام غیر پیامبر در پیشگاه خدا نیز مانعى ندارد به شرط اینکه او حقیقتا در پیشگاه خدا مقامى داشته باشد. 

 

و اما در منابع شیعه موضوع به قدرى روشن است که نیاز به نقل حدیث ندارد.

 

- نکته ی بسیارمهم: منظور از توسل این نیست که کسى حاجت را از پیامبر یا امامان بخواهد بلکه منظور این است که به مقام او در پیشگاه خدا متوسل شود، و این در حقیقت توجه به خدا است، زیرا احترام پیامبر نیز به خاطر این است که فرستاده او بوده و در راه او گام بر داشته و ما تعجب میکنیم از کسانى که این گونه توسل را یک نوع شرک مى پندارند در حالى که شرک این است که براى خدا شریکى در صفات و اعمال او قائل شوند و این گونه توسل به هیچوجه شباهتى با شرک ندارد.

 

- بعضى اصرار دارند که میان حیات و وفات پیامبر و امامان فرق بگذارند، در حالى که گذشته از روایات فوق که بسیارى از آنها مربوط به بعد از وفات است، از نظر یک مسلمان، پیامبران و صلحاء بعد از مرگ حیات برزخى دارند، حیاتى وسیعتر از عالم دنیا همانطور که قرآن درباره شهداء به آن تصریح کرده است و میگوید آنها را مردگان فرض ‍ نکنید آنها زندگانند. 

 

- بعضى نیز اصرار دارند که میان تقاضاى دعاء از پیامبر، و بیان سوگند دادن خدا به مقام او، فرق بگذارند، تقاضاى دعا را مجاز و غیر آن را ممنوع بشمارند در حالى که هیچگونه فرق منطقى میان این دو دیده نمى شود.

 

- بعضى از نویسندگان و دانشمندان اهل تسنن مخصوصا وهابیها با لجاجت خاصى کوشش دارند تمام احادیثى که در زمینه توسل وارد شده است تضعیف کنند و یا با اشکالات واهى و بى اساس آنها را به دست فراموشى بسپارند، آنها در این زمینه چنان بحث مى کنند که هر ناظر بیطرفى احساس میکند که قبلا عقیده اى براى خود انتخاب کرده، سپس مى خواهند عقیده خود را به روایات اسلامى تحمیل کنند، و هر چه مخالف آن بود به نوعى از سر راه خود کنار بزنند، در حالى که یک محقق هرگز نمى تواند چنین بحثهاى غیر منطقى و تعصب آمیزى را بپذیرد.

 

- همانطور که گفتیم روایات توسل به حد تواتر رسیده یعنى به قدرى زیاد است که ما را از بررسى اسناد آن بى نیاز مى سازد، علاوه بر این در میان آنها روایت صحیح نیز فراوان است با این حال جائى براى خرده گیرى در پاره اى از اسناد آنها باقى نمى ماند.

 

- از آنچه گفتیم روشن میشود که روایاتى که در ذیل این آیه وارد شده و میگوید: پیغمبر(ص) به مردم میفرمود: از خداوند براى من وسیله بخواهید و یا آنچه در کافى از على(ع) نقل شده که وسیله بالاترین مقامى است که در بهشت قرار دارد، با آنچه در تفسیر آیه گفتیم هیچگونه منافاتى ندارد زیرا همانطور که مکرر اشاره کردیم وسیله هر گونه تقرب به پروردگار را شامل میشود و تقرب پیامبر به خدا و بالاترین درجهاى که در بهشت وجود دارد یکى از مصداقهاى آن است.

 

 

تکلیف امروز دوستای قرآنی:

حفظ آیه به همراه ترجمه و کاربرد

 

التماس دعا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد