حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

ناامیدی از رحمت خدا، نشانه کفر است

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

جلسه بیست و چهارم

یَا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ﴿۸۷﴾ - سوره مبارکه یوسف

ترجمه: اى پسران من بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت‏خدا نومید مباشید زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت‏خدا نومید نمى‏شود.

 

 

سلام علیکم

 

معانی لغات:

یَا بَنِیَّ: ای پسران من

اذْهَبُواْ: بروید

فَتَحَسَّسُواْ: پس تحقیق کنید، جستجو کنید

مِن یُوسُفَ: از یوسف

وَأَخِیهِ: و برادرش

وَلاَ تَیْأَسُواْ: و ناامید نباشید

مِن رَّوْحِ اللّهِ: از رحمت خدا

إِنَّهُ: همانا که(زیرا که)

لاَ یَیْأَسُ: ناامید نمی شود

مِن رَّوْحِ اللّهِ: از رحمت خدا

إِلاَّ: جز

الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ: گروه کافران

                

- این آیه قسمتی از داستان حضرت یوسف(ع) است. آنجا که برادران یوسف برای بار دوم(بار اول زمانی بود که گفتند یوسف را گرگ خورده) پیش یعقوب(ع) بازگشتند و گفتند بنیامین دزدی کرده وعزیز مصر او را نزد خود نگه داشته. یعقوب نیز به پسرانش گفت که دوباره به مصر بروند و از یوسف و برادرش پرس و جو کنند...

- «تحسّس» جستجوى چیزى از راه حس است. 

تجسس به معناى تعقیب و جستجو کردن عیب مردم است، و تحسس به معناى گوش دادن به گفتگوى مردم است. از ابن عباس فرق میان این دو کلمه را پرسیدند گفت: زیاد از هم دور نیستند جز آنکه تحسس در خیر گفته مى‏شود، و تجسس در شر.

- پدر نباید با فرزندانش قطع رابطه دائمى کند.

وَتَوَلَّى عَنْهُمْ (٨٤یوسف) و بعد میگوید: یَا بَنِیَّ (٨٧یوسف) 

- شناخت، نیاز به حرکت دارد. «اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ» و به قول امروزی: از تو حرکت، از خدا برکت

- رسیدن به لطف الهى با تنبلى سازگار نیست! «اذْهَبُواْ، وَلاَ تَیْأَسُواْ» 

پس ما که درراه قرآن قرارگرفتیم باید شکرگزار باشیم، نه مایوس بشیم و قدر موقعیت ها رو ندانیم!(وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿۳۹﴾ - سوره مبارکه نجم)

- اولیا و دوستان  خدا هم خود مأیوس نمى‏شوند، هم دیگران را از یأس باز مى ‏دارند. «لاَ تَیْأَسُواْ» 

- یأس نشانه کفر است. «لاَ یَیْأَسُ ... إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ» (زیرا مأیوس شده در درون خود مى‏گوید قدرت خداوند تمام شده است.) 

- به تعبیر راغب، «رَوْح» و «روُح» به معناى جان است، ولى «رَوح» درموارد فَرَج و رحمت به کار مى‏رود، گویا با گشایش گره و مشکل، جان تازه‏ اى در انسان دمیده مى‏شود. در تفسیر تبیان آمده است: رَوْح از ریح است، همانگونه که انسان با وزش باد احساس راحتى مى‏کند با رحمت الهى نیز انسان شادمان مى‏ گردد.

- "إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ": انسانهایی که از رحمت خداوند ناامید میشوند به این دلیل کافرند چون ایمان ندارند که خداوند توانا است تا هر غمى را زایل و هر بلایى را رفع کند.

 

- یأس از رحمت خدا و بخشایش او، نقطه مقابل رجاء و امیدواری به پروردگار و منشأ آن در باور نادرست است. اگر کسی عقیده اش نسبت به خداوند ناقص باشد و رحمت بی پایان و قدرت بی نهایت او را نشناسد ناامید می شود. چنین نقصی در خداباوری، انسان را به کفر می کشاند و حتی می توان گفت یأس کامل فقط برای کافر قابل تصور است و هیچ مۆمنی دچار آن نمی شود.

عوامل ناامیدی:

الف) گناه و اصرار بر آن: کسی که زیاد گناه می کند و یا زیاد توبه می شکند در صورتی که ایمانی راسخ به رحمت و لطف پروردگار نداشته باشد در معرض یأس از رحمت خدا قرار می گیرد. 

ب) استعجال: کسی که دعا می کند و از درگاه خداوند درخواستی دارد چون خواسته اش برآورده نمی شود و دعایش مستجاب نمی گردد، ممکن است گمان کند که نظر رحمت خداوند از او برگشته است و ناامید گردد.

امام صادق(ع) می فرمایند: 

لا یزال المۆمن بخیر و رخاء و رحمة من اللَّه، مالم یستعجل فیقنط، فیترک الدعاء قلا له: کیف یستعجل؟ قال: یقول: قد دعوت منذکذا و کذا و لا اری الاجابة (الحیاة، ج ١، ص ٤٠٣)

مۆمن پیوسته در نیکی و راحتی و مهربانی خداست تا زمانی که استعجال نکند پس چون استعجال کند نومید می شود و دعا را ترک می کند. راوی می گوید: از ایشان پرسیدم: چگونه استعجال می کند؟ فرمودند: با خود می گوید مدتی طولانی دعا کردم و اجابت نشد. 


- آثار ناامیدی:

١) ترک توبه و استغفار: کسی که از رستگاری ناامید است در فکر جبران گذشته بر نمی آید زیرا جبران آن را ناممکن می‌داند. 

٢) فرو رفتن در گناه: کسی که از رحمت خدا نومید باشد و امید رستگاری نداشته باشد با خود می گوید من که آخرت بدی دارم؛ پس لااقل نباید لذات دنیا را از خود دریغ کنم. با این اندیشه نادرست ارتکاب گناه برای او آسان می شود و در دریای عصیان غرق می گردد و از هیچ گناهی ابا ندارد، چون می گوید: آب از سر من گذشت چه یک قامت  چه صد قامت.


٣) کفر یا تباهی دنیا: کسی که به دلیل اطمنیان از آخرت بد خود، به گناهان لذت آور روی می آورد بسا که از لذات دنیایی هم بهره ای نداشته باشد؛ زیرا اگر همچنان به قیامت و محاسبه آخرت معتقد باشد تصور آخرت دهشتناکش شیرینی هر لذتی را بر او تلخ می کند و یا در اثر زشت کاری به کفر و انکار خدا و قیامت مبتلا می شود.


٤) تباهی آخرت: طبیعی است که آثار سه گانه گذشته به آخرتی پر از عذاب و رنج منتهی می شود. انسان مأیوس از رحمت خدا، افزون بر کیفری که برای گناهانش می کشد، کیفری هم برای یأس خود تحمل خواهد کرد؛ زیرا یأس و قنوط از رحمت خدا گناهی کبیره محسوب می شود. 


 سخن آخر: رسول اکرم (ص) فرموده اند: گمان نیکو به خداوند بهای بهشت است.

خداوندا بصیرتمان ده تا دست نیاز از غیر تو کوتاه کنیم و دریابیم که به جز تو ، امیدی نیست و فروافتادندر برابرِ تو، تنها راه برخاستن در برابرِ روزگار است. 

تکلیف امروز دوستان عزیزم:

حفظ آیه به همراه ترجمه و کاربرد

التماس دعا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد