حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

مسخره کردن و تحقیر دیگران

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

جلسه بیستم

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن یَکُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن یَکُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ...﴿۱۱﴾ - سوره مبارکه حجرات

ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‏اید نباید قومى قوم دیگر را ریشخند کند شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانى زنان [دیگر] را [ریشخند کنند] شاید آنها از اینها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید....

 

 

سلام علیکم

 

معانی لغات:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا: ای کسانی که ایمان آورده اید

لَا یَسْخَرْ: مسخره نکند

قَومٌ مِّن قَوْمٍ: گروهی از(مردان)شما گروهی دیگر را

عَسَى: شاید

أَن یَکُونُوا: که باشند

خَیْرًا مِّنْهُمْ: بهتر از آنها

وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء: و نه زنانی زنان دیگر را(مسخره نکنند)

عَسَى أَن یَکُنَّ: شاید که باشند

خَیْرًا مِّنْهُنَّ: بهتر از آنها

وَلَا تَلْمِزُوا: و عیب جویی نکنید

أَنفُسَکُمْ: خودتان(از یکدیگر)

                

- شان نزول: مفسران برای این آیه شان نزول های مختلفی را در نظر گرفته اند از جمله اینکه بعضى از همسران پیامبر(ص)، امّ سلمه را به خاطر لباس مخصوصى که پوشیده بود، یا به خاطر کوتاهى قدش مسخره می کردند. این آیه نازل شد و آنها را از این عمل باز داشت. (تفسیر نمونه ذیل شان نزول آیه شریفه)

-درباره واژه «لمز» دیدگاه‏ها متفاوت است: 

1- به باور گروهى واژه «لمز» به مفهوم عیب‏جویى از کسى در برابر چشم خود اوست. در برابر آن، واژه «همز» است که به مفهوم عیب‏جویىِ پشت سر آمده است.
2- امّا به باور برخى «لمز» به مفهوم عیب‏جویىِ با زبان و چشم و اشاره آمده و «همز» به مفهوم عیب‏جویى با زبان.
3- برخى نیز برآنند که «لمز» به مفهوم لعنت و نفرین کردن است و آیه شریفه مى‏فرماید: یکدیگر را لعنت نکنید. (تفسیر مجمع البیان ذیل آیه شریفه)

-شاید بتوان گفت که عنوان تمسخر و تحقیر که در این آیه مطرح شده، از باب نمونه است و هر سخن یا حرکتى که اخوّت و برادرى اسلامى را خدشه‏دار کند، ممنوع است.

-ریشه‏ هاى تمسخر: (به چند نمونه اشاره میکنیم) (تفسیر نور ذیل آیه شریفه)


1- گاهى مسخره کردن برخاسته از ثروت است که قرآن مى‏فرماید:

وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ﴿۱﴾ الَّذِی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ﴿۲

ترجمه: واى بر هر بدگوى عیب جویى(۱) که مالى گرد آورد و برشمردش(۲ سوره همزه)


2- گاهى ریشه ‏ى استهزا، علم و مدرک تحصیلى است که قرآن درباره این گروه مى‏فرماید:

فَرِحوا بما عِندهم مِن العِلم و حاقَ بهم ما کانوا به یَستهزؤن (آیه 83 سوره غافر) ترجمه: آنان به علمى که دارند شادند و کیفر آنچه را مسخره مى‏کردند، آنها را فرا گرفت.


3- گاهى ریشه‏ى مسخره، توانایى جسمى است. کفّار مى‏ گفتند:

مَن اَشدُّ مِنّا قُوّة (آیه 15 سوره فصلت)

ترجمه: کیست که قدرت و توانایى او از ما بیشتر باشد؟


4- گاهى انگیزه‏ى مسخره کردن دیگران، عناوین و القاب دهان پر کن اجتماعى است. کفّار فقرایى را که همراه انبیا بودند تحقیر مى‏کردند و مى‏گفتند:

ما نَراک اتّبعک الاّ الّذین هم أراذِلُنا (آیه 27 سوره هود (ع))

ترجمه: ما پیروان تو را جز افراد اراذل نمى‏بینیم.


5 - گاهى به بهانه تفریح و سرگرمى، دیگران به تمسخر گرفته مى‏شوند.


6- گاهى طمع به مال و مقام، سبب انتقاد همراه با تمسخر از دیگران مى‏شود. گروهى، از پیامبر اکرم (ص) درباره‏ى زکات عیب‏جویى مى‏کردند، قرآن مى‏ فرماید:

وَمِنْهُم مَّن یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنْهَا رَضُواْ وَإِن لَّمْ یُعْطَوْاْ مِنهَا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ (آیه 58 سوره توبه)

ترجمه: و برخى از آنان در [تقسیم] صدقات بر تو خرده مى‏گیرند پس اگر از آن [اموال] به ایشان داده شود خشنود مى‏گردند و اگر از آن به ایشان داده نشود بناگاه به خشم مى‏آیند (58)


7- گاهى ریشه‏ى مسخره کردن، جهل و نادانى است. هنگامى که حضرت موسى دستور کشتن گاو را داد، بنى‏اسرائیل گفتند: آیا ما را مسخره مى‏کنى؟ موسى‏(ع) گفت:

أعوذُ باللّه اَن اَکونَ من الجاهلین (آیه 67 سوره بقره)

ترجمه: به خدا پناه مى‏برم که از جاهلان باشم. (67)

یعنى مسخره کردن برخاسته از جهل است و من جاهل نیستم.

8- و گاه احساس خودبرتربینى است که قرآن این ریشه را مى‏خشکاند و مى‏فرماید: نباید خود را بهتر از دیگران بدانید، شاید آنها بهتر از شما باشند. «عَسَى أَن یَکُونُوا خَیْرًا» (آیه ی مورد بحث)

نکات: (تفسیر نور ذیل آیه شریفه)

- ایمان، با مسخره ‏کردن بندگان خدا سازگار نیست. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ»

- کسى که مردم را از توهین به دیگران باز مى‏دارد نباید در شیوه ‏ى سخنش توهین باشد(همانطور که در آیه نفرمود: «لاتسخروا» یعنى شما مسخره‏ کننده هستید. بلکه گفته است  «لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ» مسخره نکند...).

- مسخره کردن، کلید فتنه، کینه و دشمنى است. «لَا یَسْخَرْ قَومٌ...» (بعد از بیان برادرى و صلح و آشتى در آیه قبل سوره مبارکه حجرات، از مسخره کردن نهى شده است)

- در شیوه ‏ى تبلیغ، آنجا که مسئله ‏اى مهم درمیان است و یا مخاطبان متنوّع هستند، باید مطالب براى هر دسته از مخاطبان تکرار شود. «قَومٌ مِّن قَوْمٍ ... وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء» (مردان و زنان جدا مورد خطاب قرار گرفته اند.)

-استهزا، در ظاهر یک گناه، ولى در باطن چند گناه است؛ در مسخره کردن، گناهانِ تحقیر، خوار کردن، کشف عیوب، اختلاف افکنى، غیبت، کینه، فتنه، تحریک، انتقام و طعنه به دیگران نهفته است.

- عیب ‏جویى از مردم، در حقیقت عیب ‏جویى از خودمان است. «وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ» که انفسکم به معنای نفس هایتان(خودتان) می باشد.

- نقل عیب دیگران، عامل کشف عیوب خود است. «وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ»

- مسخره کردن و بدنام بردن، گناه است و توبه لازم دارد. درانتهای آیه آمده است «وَمَن لَّمْ یَتُبْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (البتّه توبه تنها به زبان نیست، بلکه توبه‏ ى تحقیر کردن، تکریم نمودن فرد تحقیرشده است.)

- مسخره کردن، تجاوز به حریم افراد است و اگر مسخره کننده توبه نکند، ظالم است. «فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»

سخن آخر: هیچ کس نمى تواند بگوید من در پیشگاه خدا از فلان کس برترم ، و به همین دلیل تحقیر دیگران و خود را برتر شمردن و مسخره کردن دیگران یکى از بدترین کارها، و زشترین عیوب اخلاقى است که بازتاب آن در تمام زندگى انسانها ممکن است آشکار شود و انسان را از پیشرفت و پرداختن به عیوب خویشتن غافل میسازد.

ما که از باطن دیگران آگاه نیستیم

رَّبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمْ (آیه 25 سوره اسراء)

ترجمه: پروردگار شما به آنچه در دلهاى خود دارید آگاه‏تر است

پس نباید ظاهربین، سطحى ‏نگر و امروزبین باشیم.

تکلیف امروز دوستای عزیزم:

حفظ آیه(تا جاییکه معنای لغوی اش را گفتم)، به همراه ترجمه و کاربرد.

 

التماس دعا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد