حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

ولایت اهل بیت(ع) بر مومنان(آیه ولایت)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

جلسه چهارم

إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ﴿۵۵﴾ - سوره مبارکه مائده

ترجمه: ولى شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده‏اند همان کسانى که نماز برپا مى‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏دهند.

 

سلام علیکم

 

معانی لغات:

إِنَّمَا: فقط، جز این نیست که

وَلِیُّکُمُ: ولی شما

اللّهُ وَرَسُولُهُ: خدا و رسول او

وَالَّذِینَ آمَنُواْ: و کسانی که ایمان آورده اند

الَّذِینَ: کسانی که

یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ: بر پا میدارند نماز را

وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ: و می پردازند زکات را

وَ: ودرحالیکه(واو حالیه)

هُمْ رَاکِعُونَ: آنها در حال رکوع هستند


شأن نزول آیه:

مفسرین و صاحبنظران شیعی و اهل تسنن این مطلب را گفته‌اند که: فقیری به مسجدالنبی آمد و از مسلمانان طلب کمک کرد و هیچ کس به فقیر کمک نکرد مگر حضرت علی(ع) که در حال رکوع نماز، انگشتر خود را به فقیر بخشید و این آیه نازل گشت.

- این آیه دلالت بر امامت حضرت علی(ع) دارد و به آیه ی ولایت معروف هست.

- آیه ولایت در مقام تعیین مصداق ولی به معنی سرپرست در امور اعتقادی و دینی می باشد.

- به نظر من این یکی از آیاتیه که ما بچه شیعه ها حتما باید حفظ باشیم.

- پیامبراکرم(ص) درغدیر خم برای بیان مقام حضرت علی(ع) این آیه را تلاوت کردند. خود علی(ع) نیز برای حقانیت خویش بارها این آیه را تلاوت نمودند.

- اسلام، هم دین ولایت است و هم دین برائت. هم جاذبه دارد و هم دافعه. در آیات قبل سوره، از پذیرش ولایت یهود و نصارى نهى شده است، و در این آیه مى‏فرماید: خدا و رسول و کسى را که در رکوع انگشتر داد، ولىّ خود قرار دهید.

- از اینکه به جاى «اولیائکم»، «ولیّکم» آمده ممکن است استفاده شود که روح ولایت پیامبر(ص) و على‏ (ع)، شعاع ولایت الهى است. «وَلِیُّکُمُ» 

- معمولاً در قرآن نماز وزکات در کنار هم مطرح شده است، ولى در این آیه، هر دو به هم آمیخته‏اند. (دادن زکات در حال نماز) 

- کسانى که اهل نماز و زکات نیستند، حقّ ولایت بر مردم را ندارند. («إِنَّمَا»، نشانه ‏ى انحصار ولایت در افراد خاصّ است)

کسى که نسبت به فقرا بى‏ تفاوت باشد، نباید رهبر و ولىّ شما باشد. 

 - براى توجّه به محرومان، نماز هم مانع نیست. «یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» (آرى، فقیر نباید از جمع مسلمانان دست خالى برگردد.) 

- هرگونه ولایت، حکومت و سرپرستى که از طریق خدا و رسول و امام نباشد، باطل است. «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ...» (کلمه «إِنَّمَا» علامت حصر است) 

- کارهاى جزئى (مثل انفاق انگشتر) نماز را باطل نمى‏کند. 

- در فرهنگ قرآن، به صدقه مستحبّى هم «زکات» گفته مى‏ شود. «یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ» 

- ولایت‏ها در طول یکدیگرند، نه در برابر یکدیگر. ولایت بر مسلمین، ابتدا از آنِ خداست، سپس پیامبر، آنگاه امام. «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ...» 

- حضرت على‏(ع) در زمان خود پیامبر(ص) نیز ولایت داشته است. «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ» (ظاهر ولایت، ولایت بالفعل است، نه ولایت بالقوّه. زیرا ولایت در آیه یکبار بکار برده شده که یا همه بالفعل است و یا همه بالقوّه مى‏ باشد) 

 

- ولایت الهی به دو گونه است :

 1) ـ ولایت تکوینی (حقیقی ): خدا مالک مطلق همه مخلوقات و دارای قدرت تصرف در میان آنهاست و تدبیر امور خلق بدست اوست.

 2) ولایت تشریعی یا اعتباری که به تشریع شریعت و هدایت و ارشاد و توفیق و امثال اینها از امور دینی مردم باز می گردد. و ولایت رسول ولایت تشریعی و قیام به شریعت و دعوت به دین و تربیت امت و حکومت بین آنان و قضاوت در میان آنهاست که همه اینها از شئون رسالت ایشان می باشد، پس همانگونه که اطاعت از خدا بدون قید و شرط واجب است ،اطاعت از رسول خدا (ص ) هم اطاعت از خداست و بدون قید وشرط بر همه مؤمنان واجب است .

اما ولایت مؤمنین مذکور در آیه نیز نظیر همین ولایت است ، چون با (واو)عاطفه بیان شده است و حصر موجود در (انما) حصر افراد است ، اما اوصاف ذکرشده برای مؤمنین در این آیه فقط با حضرت علی (ع ) تطبیق می کند، کما اینکه روایات بسیار من جمله در تفسیر کشاف شأن نزول این آیه را در زمانی می دانندکه حضرت علی (ع ) در مسجد در حال نماز بودند و سائلی نزد ایشان آمد و آن حضرت انگشتر خویش را در حال رکوع به سائل بخشیدند و رکوع حالت خضوع و ذلت آدمی را در برابر خداوند مجسم می سازد. شیعیان این آیه را نص بر ولایت و خلافت امیرالمؤمنین (ع ) می دانند،زیراتنها اوست که در حالت رکوع انگشتر خود را به سائل بخشید. اما اهل تسنن می گویند این آیه نص در مورد ولایت حضرت نیست ، چون دراینجا معنای حقیقی رکوع مراد نیست ،بلکه مراد معنای مجازی آن یعنی خضوع در برابر عظمت پروردگار است ،یعنی مراد آیه اینست که ولی شما یهود ونصاری نیستند، بلکه ولی شما خدا و رسول و مؤمنینی هستند که نماز بپامی دارند و زکات می دهند و در همه این حالات خاضعند، یا در حالی زکات می دهند که خودشان فقیر و تنگدستند.

 لیکن دقت دراطراف این آیه و آیات قبل و بعدش و نیز دقت در باره تمامی این سوره ما را به معنایی خلاف آنچه آنهاادعا کرده اند راهنمایی می کند.

 اولا اینها به قرینه سیاق ولایت را به معنای نصرت گرفته اند نه سرپرستی وتولی امر، درجواب می گوئیم ترتیب آیات به دست رسول خداتنظیم نشده (بلکه در زمان خلیفه سوم انجام شده است )و در این مورد ولایت به معنای سرپرستی امر است .

 ثانیا آیات قبل از این آیه مؤمنین را از دوستی با کفار نهی می کند اما آیات بعد به پیامبر دستور می دهند اعمال زشت کفار ومنافقین را به آنان گوشتزد نماید ،پس غرض آنهامتفاوت است بااین حال چگونه بین این دو دسته وحدت سیاق هست ؟

 ثالثا در تفسیر آیات 56،57،58 و 59 همین سوره خواهیم گفت : که کلمه ولایت در این آیات نمی شود به معنای نصرت باشد، زیرا با سیاق نمی سازد(بعضهم اولیاءبعض )،(آنها خود اولیای یکدیگرند) و یا جمله (ومن یتولهم فانه منهم )چون عقدنصرت و یاری باعث یکی شدن و الحاق نمی شود، بلکه این مودت و حب است باعث وحدت و یکی شدن می گردد .

رابعا معنی ندارد در این آیه بگوید پیامبر یاور مؤمنان است ،بلکه منظور ازولایت ،ولایت در تصرف و محبت باشد، به علاوه چنانکه گفتیم روایات بسیارازامامیه وخوداهل سنت هست که دلالت دارند براینکه این دوآیه در شأن حضرت علی (ع ) نازل شده است ، اما بعضی از مغرضین برای اینکه بگویند آیه در شأن آن جناب نیست خود را بسیار به تعب افکنده اند و هم در روایت مناقشه کرده اندوهم در بر گرداندن معنای ظاهر آیه خود را به تکلف افکنده اند(والله المستعان ،علی مایصفون )،(خداوند در آنچه توصیف می کند یاور و مددکار است

خامسا  اینکه بعضی از اهل سنت به دلیل جمع بودن (الذین امنوا)آن را وصف حال امیرالمؤمنین (ع ) نمی دانند، در پاسخ باید گفت : که فرق است بین اینکه لفظ جمع را بیاورند و اراده شخص واحد بکنند و بین اینکه قانونی کلی و عمومی بگذرانند و از آن بطور عموم خبر دهند، در صورتی که مشمول آن قانون جز یک نفر کسی نباشد و جز بر یک نفر منطبق نشود، آنچه در عرف سابقه ندارد ،مورداولی است ، اما در مورد دومی در عرف و در لسان قرآن بسیار اتفاق افتاده و این مورد در این آیه هم واقع شده است .(تفسیر اطیب البیان)

- از جمله اشکالاتى که نسبت به نزول آیه فوق در مورد على (ع ) گرفته اند این است که آیه با توجه به کلمه الذین که براى جمع است ، قابل تطبیق بر یکفرد نیست ، و به عبارت دیگر آیه مى گوید: ولى شما آنهائى هستند که نماز را بر پا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند، این عبارت چگونه بر یک شخص مانند على (ع ) قابل تطبیق است !.
پاسخ: در ادبیات عرب مکرر دیده مى شود که از مفرد به لفظ جمع ، تعبیر آورده شده است از جمله در آیه مباهله مى بینیم که کلمه نسائنا به صورت جمع آمده در صورتى که منظور از آن طبق شان نزولهاى متعددى که وارد شده فاطمه زهرا (س ) است ، و همچنین انفسنا جمع است در صورتى که از مردان غیر از پیغمبر کسى جز على (ع ) در آن جریان نبود و در آیه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد مى خوانیم .
الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا.
و همانطور که در تفسیر این آیه در جلد سوم تفسیر نمونه ذکر کردیم بعضى از مفسران شان نزول آنرا درباره نعیم بن مسعود که یکفرد بیشتر نبود مى دانند.
و همچنین در آیه 52 سوره مائده مى خوانیم یقولون نخشى ان تصیبنا دائرة در حالى که آیه در مورد عبد الله ابى وارد شده است که تفسیر آن گذشت و همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره تعبیراتى دیده مى شود که عموما به صورت جمع است ، ولى طبق آنچه در شان نزول آنها آمده منظور از آن یکفرد بوده است .
این تعبیر یا بخاطر این است که اهمیت موقعیت آن فرد و نقش مؤ ثرى که در این کار داشته روشن شود و یا بخاطر آن است که حکم در شکل کلى عرضه شود، اگر چه مصداق آن منحصر به یکفرد بوده باشد، در بسیارى از آیات قرآن ضمیر جمع به خداوند که احد و واحد است به عنوان تعظیم گفته شده است .
البته انکار نمى توان کرد که استعمال لفظ جمع در مفرد به اصطلاح ، خلاف ظاهر است و بدون قرینه جایز نیست ، ولى با وجود آنهمه روایاتى که در شان نزول آیه وارد شده است ، قرینه روشنى بر چنین تفسیرى خواهیم داشت ، و حتى در موارد دیگر به کمتر از این قرینه نیز قناعت مى شود. (تفسیر نمونه) 

- اشکال دیگر اینکه مى گویند: ما اگر ایمان به خلافت بلا فصل على (ع ) داشته باشیم بالاخره باید قبول کنیم که مربوط به زمان بعد از پیامبر (ص ) بوده ، بنابراین على (ع ) در آنروز ولى نبود، و به عبارت دیگر ولایت در آن روز براى او بالقوه بود نه بالفعل در حالى که ظاهر آیه ولایت بالفعل را مى رساند.
پاسخ : در سخنان روز مرده در تعبیرات ادبى بسیار دیده مى شود که اسم یا عنوانى به افرادى گفته مى شود که آنرا بالقوه دارند مثلا انسان در حال حیات خود وصیت مى کند و کسى را به عنوان وصى خود و قیم اطفال خویش تعیین مى نماید و از همان وقت عنوان وصى و قیم به آن شخص گفته مى شود، در حالى که طرف هنوز در حیات است و نمرده است ، در روایاتى که در مورد على (ع ) از پیامبر (ص ) در طرق شیعه و سنى نقل شده مى خوانیم که پیامبر (ص ) او را وصى و خلیفه خود خطاب کرده در حالى که هیچیک از این عناوین در زمان پیامبر (ص ) نبود - در قرآن مجید نیز اینگونه تعبیرات دیده مى شود از جمله در مورد زکریا مى خوانیم که از خداوند چنین تقاضا کرد.
هب لى من لدنک ولیا یرثنى و یرث من آل یعقوب .
در حالى که مسلم است منظور از ولى در اینجا سرپرستى براى بعد از مرگ او منظور بوده است ، بسیارى از افراد جانشین خود را در حیات خود تعیین مى کنند و از همان زمان نام جانشین بر او مى گذارند با اینکه جنبه
بالقوه دارد. (تفسیرنمونه)


تکلیف این جلسه: حفظ آیه به همراه ترجمه و موضوع.

 

التماس دعا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد