حافظانِ وحی
حافظانِ وحی

حافظانِ وحی

ولایت خداوند بر مومنان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

جلسات هفتادوهشتم

اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ﴿۲۵۷﴾ - سوره مبارکه البقرة

ترجمه:

خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده‏اند آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى‏برد و[لى] کسانى که کفر ورزیده‏اند سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى‏برند آنان اهل آتشند که خود در آن جاودانند(۲۵۷)

 

معانی لغات:

اللّهُ: خدا

وَلِیُّ: ولی، سرپرست، یار

الَّذِینَ آمَنُواْ: کسانی که ایمان آورده اند(هست)

یُخْرِجُهُم: خارج میکند آنها را

مِّنَ الظُّلُمَاتِ: از تاریکی ها

إِلَى النُّوُرِ: به سوی نور

وَالَّذِینَ کَفَرُواْ: و کسانی که کافر شدند

أَوْلِیَآؤُهُمُ: یاران آنها

الطَّاغُوتُ: طاغوت(است)

یُخْرِجُونَهُم: خارج میکند آنها را

مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ: از نور بسوی تاریکی ها

أُوْلَئِکَ: آنها

أَصْحَابُ النَّارِ: یاران آتشند

هُمْ فِیهَا: آنها در آن(در آتش)

خَالِدُونَ: جاویدانند

 

 

 

-گوشه‏اى از سیماى کسانى که ولایت خدا را پذیرفته‏اند، طبق آیات قرآن: 

۱) آنکه ولایت خدا را پذیرفت، کارهایش رنگ خدایى پیدا مى‏کند.

«صِبْغَةَ اللّهِ ...﴿۱۳۸﴾ - سوره مبارکه البقرة»

۲) براى خود رهبرى الهى برمى‏گزیند.

«...إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا...﴿۲۴۷﴾ - سوره مبارکه البقرة»

۳) راهش روشن، آینده‏اش معلوم و به کارهایش دلگرم است؛ چرا که بواسطه ی ایمانش هدایت شده است و مقصد نهایی اش مشخص.

«...یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ...﴿۹﴾ - سوره مبارکه یونس»، «إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ ﴿۱۵۶﴾ - سوره مبارکه البقرة»، «...لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ﴿۹۰﴾ - سوره مبارکه یوسف»

۴) در جنگ ‏ها و سختى‏ ها به یارى خدا چشم دوخته و از قدرت‏ هاى غیر خدایى نمى‏ هراسد؛ چرا که میداند و خداوند هم ایمانش را زیاد میکند.

«...فَزَادَهُمْ إِیمَانًا...﴿۱۷۳﴾ - سوره مبارکه آل عمران»

و درحقیقت مؤمن در بن بست قرار نمى‏ گیرد، چرا که با نور خدایی هدایت میشود.

«...أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا...﴿۱۶۵﴾ - سوره مبارکه البقرة ( تمام قدرت برای خداوند است)»

۵) از مرگ نمى‏ ترسد و کشته شدن در تحت ولایت الهى راسعادت مى‏ داند.

«إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ...﴿۱۱۱﴾ - سوره مبارکه التوبة»

امام حسین (ع) فرمود: «انّى لا ارى الموت الاّ السعادة».


۶) تنهایى در زندگى براى او تلخ و ناگوار نیست، چون مى‏داند او زیر نظر خداوند است و درحقیقت بهترین دوست و یاور خداوند است.

«...لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا...﴿۴۰﴾ - سوره مبارکه التوبة»  

۷) از انفاق و خرج کردن مال نگران نیست، چون مال خود را به ولى خود مى‏ سپارد و مطمئن هست که بهتر از آن را پاداش میگیرد.

۸) تبلیغات منفى در او بى اثر است، چون دل به وعده‏ هاى حتمى الهى داده است و عاقبت نیکو را مختص متقین میداند.

۹) غیر از خدا همه چیز در نظر او کوچک است و عزت را فقط  از خدا میداند.

«...یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ﴿۱۱﴾ - سوره مبارکه الحدید»،

«...وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ﴿۱۲۸﴾ - سوره مبارکه الأعراف» و

«...فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا...﴿۱۰﴾ - سوره مبارکه فاطر»

امام على(ع) فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر مادونه فى أعینهم...».

۱۰) از قوانین و دستورات متعدّد متحیّر نمى ‏شود، چون او تنها قانون خدا را پذیرفته و فقط به آن مى‏ اندیشد. و اگر صدها راه درآمد برایش باز شود تنها با معیار الهى آن راهى را انتخاب مى‏کند که خداوند معیّن کرده است. 

«...وَمَن لَّمْ یَحْکُم...﴿۴۴﴾، ﴿۴۵﴾ و ﴿۴۷﴾ - سوره مبارکه المائدة»

- مؤمنان، یک سرپرست دارند که خداست و کافران سرپرستان متعدّد دارند که طاغوت‏ها باشند و پذیرش یک سرپرست آسان‏تر است. درباره مؤمنان مى‏فرماید: «اللّهُ وَلِیُّ» امّا درباره‏ى کفّار مى‏فرماید: «أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»

- در این آیه و آیات مشابه آن در قرآن ظلمت به صیغه جمع آورده شده(ظلمات) و نور به صیغه مفرد و این اشاره به آن است که در راه حق هیچگونه پراکندگى و دو گانگى وجود ندارد بلکه سراسر وحدت و یگانگى است.

ولى باطل و کفر مرکز انواع اختلافها و پراکندگیها است حتى اهل باطل در باطل خود هماهنگ نیستند و وحدت هدف ندارند درست مانند خطوط انحرافى است که در میان دو نقطه کشیده مى شود که تعداد آن در دو طرف خط مستقیم بى شمار و نامحدود است.

این احتمال را نیز بعضى داده اند که صفوف باطل نسبت به اهل حق زیادتر است.

- تشبیه "ایمان" و "کفر" به "نور" و "ظلمت" رساترین تشبیهى است که در این مورد به نظر مى رسد.

- آیه قبل فرمود: «قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» این آیه نمونه‏اى از رشد و غىّ را بیان مى‏کند که ولایت خداوند، رشد و ولایت طاغوت انحراف است. «اللّهُ وَلِیُّ...أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»

- راه حقّ، نور است و در نور امکان حرکت، رشد، امید و آرامش وجود دارد. «النور»
- طاغوت‏ها در فضاى کفر وشرک قدرت مانور دارند. «
الَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»

- هر کس تحت ولایت خداوند قرار نگیرد، خواه ناخواه طاغوت‏ها بر او ولایت مى‏یابند. «اللّهُ وَلِیُّ...أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»

- هر ولایتى غیر از ولایت الهى، ولایت طاغوتى است. «اللّهُ وَلِیُّ...أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»

- توجّه به عاقبت طاغوت پذیرى، انسان را به حقّ پذیرى سوق مى‏دهد. «أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ»

- لغت "ولى" در اصل به معنى نزدیکى و عدم جدائى است به همین جهت به سرپرست و مربى و راهبر ، ولى گفته مى شود، به دوستان و رفقاى صمیمى نیز این واژه اطلاق مى گردد اما روشن است که در آیه مورد بحث به معنى اول است و لذا مى فرماید:

"خداوند که ولى مومنان است آنها را از تاریکى ها به نور هدایت مى کند".
ممکن است گفته شود که هدایت مومنان از ظلمتها به نور تحصیل حاصل است ولى با توجه به سلسله مراتب هدایت و ایمان روشن مى شود که چنین نیست زیرا مومنان در مسیر هدایت و قرب الى الله، شدیدا محتاج راهنمائیهاى الهى در هر مرحله هستند، و نیازمند هدایتهاى او در هر قدم و در هر کار و برنامه اند، درست شبیه آنچه شبانه روز در نمازها مى گوییم:

"اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ" (خدایا پیوسته ما را به راه راست هدایت فرما).

پس نسبت خداوند به مؤمنان، نسبت خاصّ و ولایى است.

- چند قول در باره مراد از ظلمت و نور و اخراج از ظلمت به نور و بالعکس‏ وجود دارد:

۱) عده ای گفته‏اند: اعتقاد درست و حق، از این نظر نور خوانده شده که باعث از بین رفتن ظلمت جهل و حیرت شک و اضطراب قلب مى‏شود، عمل صالح هم از این جهت نور است که رشد آن روشن، و اثرش در سعادت آدمى واضح است، هم چنان که نور حقیقى هم همین طور است و ظلمت هم عبارت است از جهل و شک و تردید و عمل زشت و همه اینها از باب مجاز است.

و این اخراج از ظلمات به نور، که در آیه شریفه به خداى تعالى نسبت داده، مثل اخراج از نور به ظلمت است که به طاغوت نسبت داده، خود این عقاید و اعمال است، نه اینکه خداى تعالى ما وراى این عقائد و اعمال، کارى دیگر داشته باشد، مثلا دست کسى را بگیرد و از ظلمت بیرون آورد، براى اینکه ما به غیر از این اعمال، نه فعلى و نه غیر فعلى از خدا به نام اخراج، و اثر فعلى از خدا به نام نور و ظلمت و غیر آن دو سراغ نداریم، این بود نظریه دسته‏اى از مفسرین و دانشمندان.

۲) جمعى دیگر گفته‏اند: خدا کارهایى از قبیل اخراج از ظلمات به نور و دادن حیات و وسعت و رحمت و امثال آن دارد که آثارى از قبیل نور و ظلمت و روح و رحمت و نزول ملائکه، بر فعل او مترتب مى‏شود، و لیکن فهم و مشاعر ما نمى‏تواند فعل خدا را درک کند، ولى چون خدا از چنین افعالى خبر داده، به آن ایمان داریم، و چون خدا هر چه مى‏گوید حق است بدین جهت به وجود این امور معتقدیم، و آنها را فعل خدا مى‏دانیم، هر چند که احاطه و آگاهى به آن نداشته باشیم.

لازمه این گفتار هم مانند گفتار سابق، این است که الفاظ نامبرده، یعنى امثال نور و ظلمت و اخراج، بطور استعاره و مجاز استعمال شده باشد، فرقى که بین این دو قول هست این است که بنا بر قول اول، مصداق نور و ظلمت و امثال آن، خود اعمال و عقائد هستند، ولى بنا بر قول دوم، امورى خارج از اعمال و عقائدند، که فهم ما قادر بر درک آنها نیست، و نمى‏تواند بفهمد چیست.

و این دو قول(هر دو) از راه راست منحرف هستند، یکى به سوى افراط منحرف شده و دیگرى به سوى تفریط.

حق مطلب این است که اینگونه امورى که خدا از آنها خبر داده که بندگان هنگام اطاعت و معصیت آنها را ایجاد مى‏کنند، امورى حقیقى و واقعى هستند، مثلا اگر مى‏فرماید که بنده مطیع را از ظلمت به سوى نور، و گناهکار را از نور به سوى ظلمت مى‏بریم، نخواسته است مجازگویى کند، الا اینکه این نور و ظلمت چیزى جداى از اطاعت و معصیت نیست، بلکه همواره با آنها است، و در باطن اعمال ما قرار دارد و ما قبلا در این باره سخن گفتیم.

و این معنا با دو جمله مورد بحث، کنایه از هدایت خدا و اضلال طاغوت باشد، منافات ندارد، چون در بحث مربوط به کلام و سخن گفتن خدا گفتیم: صحبت در مساله مورد بحث در دو مقام است:

در مقام اول در این زمینه بحث مى‏کنیم که آیا نور و ظلمت و کلماتى شبیه اینها که در کلام خداى تعالى آمده، در معانى مجازى استعمال شده و صرفا تشبیهى است که در این عالم هیچ حقیقت ندارد؟ و یا آنکه استعمال حقیقى است؟ چون در این عالم معناى حقیقى دارند.

و در مقام دوم سؤال مى‏شود از اینکه به فرض آنکه قبول کنیم معانى حقیقى دارند، آیا استعمال این کلمات در آن معانى، مثلا استعمال کلمه نور در آن حقیقتى که منظور است یعنى در حقیقت هدایت، استعمال لفظ در معناى حقیقى است و یا استعمال در معناى مجازى است؟

و به هر حال پس دو جمله مورد بحث یعنى جمله "یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ" و جمله "یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ" کنایه از هدایت و ضلالت مى‏باشند، و گرنه لازم مى‏آید که هر مؤمن و کافرى، هم در نور باشد و هم در ظلمت، مؤمن قبل از آنکه به فضاى نور برسد در ظلمت باشد، و کافر قبل از رسیدن به فضاى ظلمانى کفر، در نور باشد، و قبل از رسیدن به این دو فضا، یعنى دوران کودکى، هم در نور باشد و هم در ظلمت، و وقتى به حد تکلیف مى‏رسد اگر ایمان بیاورد به سوى نور در آید، و اگر کافر شود به سوى ظلمت در آید و معلوم است که چنین سخنى صحیح نیست.

لیکن ممکن است این گفتار را تصحیح کرد و چنین گفت که: انسان از همان آغاز خلقت، داراى نورى فطرى است که نورى است اجمالى، اگر مراقب او باشند ترقى مى‏کند، و تفصیل مى‏پذیرد، چون در همان اوان خلقت نسبت به معارف حقه و اعمال صالح به تفصیل نور ندارد، بلکه در ظلمت است، چون تفصیل این معارف براى او روشن نشده، پس نور و ظلمت به‏ این معنا با هم جمع مى‏شوند، و اشکالى هم ندارد، مؤمن فطرى که داراى نور فطرى و ظلمت دینى است، وقتى در هنگام بلوغ ایمان مى‏آورد، به تدریج از ظلمت دینى به سوى نور معارف و اطاعتهاى تفصیلى خارج مى‏شود و اگر کافر شود از نور فطریش به سوى ظلمت تفصیلى کفر و معصیت بیرون مى‏شود. و اگر در آیه شریفه کلمه نور را مفرد و کلمه ظلمت را جمع آورده، و فرموده: "یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ" و "یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ" اشاره به این است که حق همیشه یکى است، و در آن اختلاف نیست، هم چنان که باطل متشتت و مختلف است و هیچ وقت وحدت ندارد.

هم چنان که در جاى دیگر فرموده:

«"وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ ...﴿۱۵۳﴾ - سوره مبارکه الأنعام"».

همانا صراط و راه من این است در حالى که صراطى است مستقیم، پس از آن پیروى کنید و به راههاى مختلف دیگر نروید که متفرق خواهید گشت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد